فوتبالیستی که دزد شد ! / از زمین فوتبال تا اوج باتلاق و زندان !
حوادث رکنا: فوتبال، عشق اول من بود، با آن بزرگ شدم و رویای پوشیدن پیراهن تیم ملی را در سر میپروراندم، اما زندگی، مسیر دیگری را برایم رقم زد، مشکلات مالی، نبود حمایت و در نهایت، اعتیاد، مرا از آن پسربچهی پرانرژی و امیدوار دور کرد. فوتبال، مرا به یک جوان سرکش تبدیل کرد و اعتیاد، تمام وجودم را تسخیر کرد.
به گزارش رکنا، جوان ۳۷ ساله سابقه داری که به اتهام سرقت پراید توسط نیروهای تجسس کلانتری طبرسی شمالی مشهد دستگیر شده بود، با بیان این که پدرش ۳همسر داشت و او ۱۳خواهر و برادر دارد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:بعد از آن که فوتبال را رها کردم به نوجوانی شرور تبدیل شدم چرا که آن زمان یکی از طلبکاران به در منزلمان آمده بود تا طلبش را از پدرم بگیرد ولی من که انگار غرور سراسر وجودم را فراگرفته بود، به سوی طلبکار حمله ور شدم و او را با چوب زدم. اما اولین بار به خاطر نزاع در تصادف راهی زندان شدم.چون نسبت به طرف مقابل که پولدار بودند و در یکی از روستاهای مشهد ملک و املاک زیادی داشتند ،کینه به دل گرفته بودم.
با وجود این بعد از مرگ پدرم ،به نوعی نان آور خانواده ام شدم و در یک آپاراتی مشغول کار شدم؛ چرا که از دوران کودکی با این شغل آشنایی داشتم. خلاصه دعواها و شرارت هایم ادامه داشت تا این که به پیشنهاد یکی از دوستانم با خواهرش ازدواج کردم اما تفاوت های فرهنگی زیادی باهم داشتیم. این درحالی بود که من آرام آرام موادمخدر هم مصرف می کردم ولی خیلی زود به خاطر اعتیادم دیگر نتوانستم کارکنم و این گونه به سرقت اموال مردم روی آوردم به طوری که تاکنون ۹بار دستگیر و روانه زندان شده ام اما هربار که از زندان آزاد می شدم، دوباره به سراغ مواد مخدر می رفتم و این دایره جرم،دستگیری و زندان تکرار می شد. خلاصه چندین سال نامزد بودم و نتوانستم مراسم عروسی برگزار کنم .
در همین شرایط نامزدم نیز از من طلاق گرفت و من به جمع معتادان وسط بزرگراه صدمتری مشهد اضافه شدم. در یکی از همین روزها بود که یکی از دوستان قدیمی و هم محله ای ام را در پاتوق شمشادهای بزرگراه دیدم و با او هم کلام شدم. ساعتی بعد وقتی در کنار هم مواد مخدر صنعتی مصرف کردیم،از گذشته ها سخن گفتیم و بعد تصمیم گرفتیم تا با یکدیگر سرقت کنیم. این بود که از لابه لای شمشادهای بزرگراه بیرون آمدیم و من تنها وسیله سرقت را برداشتم که یک سیم مفتولی بود.
وقتی چشمم به یک پراید مدل پایین افتاد، بی درنگ به سمت حاشیه خیابان رفتم و در چند ثانیه آن را سرقت کردم. بعد هم به همراه همدستم قصد داشتیم که ابتدا زاپاس آن را به مالخر بفروشیم تا بعد بقیه لوازم را از روی خودروی سرقتی بازکنیم اما بعد از آن که با مالخر در خیابان طبرسی شمالی قرارگذاشتیم، ناگهان خودمان را در محاصره پلیس دیدیم و تازه فهمیدم که فریب خورده ام چرا که خریدار زاپاس خودش پلیس بود و باند ما را قبلا شناسایی کرده بودند ای کاش ...
پس از بازجویی های تخصصی درباره سرقت های احتمالی دیگر این دزد۳۷ساله ،وی و همدستش در حالی روانه زندان شدند که بررسی های ویژه نیروهای تجسس با هدایت مستقیم سرگرد احمدآبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد)برای شناسایی اعضای دیگر این باند سرقت آغازشد.
ارسال نظر