پسرعمویم به زنم تجاوز کرد او را چاقوچاقو کردم / جنایتی که مرد غیرتی فاش کرد + جزییات

به گزارش رکنا، صبح 8 مهرماه سال ۱۴۰۲ به ماموران پلیس خبر رسید نگهبان یک ساختمان نیمه ساز در خیابان نیروی هوایی با ضربه‌های متعدد چاقو کشته شده است. ماموران بلافاصله در محل حاضر شدند و جسد که متعلق به مرد ۳۰ ساله‌ای به نام پیمان بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

شواهد نشان می‌داد پیمان در ساختمان نیمه ساز نگهبان بود که قربانی جنایت خاموش شد .

آثار و لکه‌های خون روی زمین نشان می‌داد احتمالاً عامل یا عاملان جنایت در حالی که قربانی قصد فرار داشته به او حمله ور شده  و او را کشته‌اند .

ماموران در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از خانواده قربانی پرداختند.

نخستین سرنخ

 برادر پیمان گفت: برادرم حدود یک سال بود که با پسر عمویمان به نام شهاب اختلاف داشت و  چند بار از سوی او تهدید به مرگ شده بود. پسرعمویمان به تازگی از افغانستان به ایران آمده و  گمان می‌کنم او در قتل برادرم دست داشته باشد.

 پنج روز از این ماجرا گذشته بود که صبح سیزدهم مهرماه شهاب به پلیس آگاهی رفت و خودش را تسلیم پلیس کرد.

وی گفت: من پسر عمویم را کشتم چون مستحق مرگ بود.

ادعای عجیب

وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت :مدت‌ها قبل از رفتارهای همسرم متوجه شده بودم پیمان با او اینترنتی در ارتباط است. در این باره از همسرم سوال پرسیدم اما او هرگز پاسخ درستی به من نداد. من حدس می زدم پسرعمویم همسرم را آزار داده و قصد اخاذی از وی را دارد.اما همسرم سکوت کرده بود و حرفی نمی زد.تا اینکه دو ماه قبل غیر قانونی از افغانستان به ایران آمد‌ام. من تلفنی از همسرم بار دیگر درباره پسرعمویم سوال پرسیدم تا علت وحشت او از پسر عمویم را بدانم و آنجا بود که همسرم راز سیاهی را برایم برملا کرد و من فهمیدم پیمان همسرم را آزار داده  و هنوز هم دست از سرش برنمی‌دارد و اینترنتی او را اذیت می‌کند. به همین خاطر تصمیم به قتل پیمان گرفتم.

وی ادامه داد: چون می‌دانستم او وقتی مرا مقابل در ببیند در را به رویم باز نمی‌کند همراه یکی از دوستانم به نام غلام به محل کار پیمان رفتیم .غلام در زد و به محض اینکه پیمان در را باز کرد من وارد ساختمان نیمه ساز شدم و با چاقو به جان پیمان افتادم . من ضربه‌های مرگبار را به او زدم و با هم فرار کردیم.

 با اطلاعاتی که این مرد به ماموران داده بود همدستش نیز ردیابی و بازداشت شد و به معاونت در قتل اعتراف کرد.

 پرونده جنایت با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و دو متهم از خود دفاع کردند.

در دادگاه

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

 وقتی شهاب روبروی قضات ایستاد اظهارات قبلی اش را تکرار کرد و گفت :پیمان مستحق مرگ بود. او همسرم را آزار داده و از او اخاذی می‌کرد. به همین خاطر تصمیم به قتل او گرفتم .اما غلام از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشت. من به او گفته بودم با پیمان اختلاف دارم  و می‌خواهم با او آشتی کنم .او از سر خیرخواهی همراهم آمد .من اتهام قتل را قبول دارم.

وقتی غلام روبه روی قضات ایستاد اتهام معاونت در قتل را نپذیرفت.

وی گفت: من اصلاً از این ماجرا هیچ اطلاعی نداشتم و فکر می‌کردم شهاب قصد آشتی با پسر عمویش را دارد.ا گر می‌دانستم او قصد قتل دارد در این ماجرا هیچ دخالتی نمی‌کردند و همراه او نمی‌رفتم.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

آیا این خبر مفید بود؟


وبگردی