خودکشی دختر جوان بعد از تجاوزهای سریالی 2 پسر + نظر کارشناسی و جزییات

به گزارش رکنا، فرناز دختری 25 چنان ناراحت بود که بعد از آهی بلند وارد اتاق مشاوره شد و شروع به صحبت کرد...

نمی دانم از کجا شروع کنم و کدوم از اتفاقات ناگوار زندگی ام را بگویم ،دوران ابتدایی را هر طور بود تمام کردم و وارد دوران دبیرستان شدم البته خیلی به درس علاقه مند بودم ولی سرزنش ها و تحقیر ها و توهین های والدینم رفته رفته اعتماد به نفس مرا می گرفت، سال دوم دبیرستان بودم که یک روز با دوستم که سوار ماشین دوست پسرش بودیم و او را که به منزلشان رساند با اصرار از من خواست که مرا نیز به منزلمان برساند و من هم قبول کردم غافل از اینکه او برای من نقشه کشیده و به بیراهه رفت ، گریه کنان به منزل آمدم و از ترسم به مادرم چیزی نگفتم و یه دروغی سرهم کردم و مادرم هم که خیلی به من اهمیتی نمی داد ماجرا گذشت ولی بسیار آن روزها برایم به سختی می گذشت.

هر طور بود دوره دبیرستان هم سپری شد و در این مدت روز به روز از والدینم به دلیل کتک های مادرم و قضاوت ها و سرزنش ها و مقایسه کردن های هر دو دور تر و دور تر می شدم و روابط سرد تر و سردتر می شد.

تا اینکه دوره دانشگاهم در دانشگاه آزاد شروع شد و من برای شهریه دانشگاهم مجبور بودم که برای سایت ها تولید محتوا کنم،البته والدینم مقداری از شهریه را تقبل کرده بودند ولی آنقدر برای دادن آن سرزنشم می کردند و به رخ می کشیدند که اعصاب مرا به هم می ریختند.در ضمن بگویم که در این فواصل چون خیلی بین من و والدینم تنش و بحث و مشاجره پیش می آمد ،به توصیه یک پزشک به روانپزشک مراجعه کرده و داروهایی برای اختلال دوقطبی و افسردگی استفاده می کردم،ترم سوم دانشگاه بودم که به پیشنهاد مسئولمان که جوانی 30 ساله بود که برای سایت تولید محتوا می کردم در یک دورهمی که بچه های دانشگاه هم بودند شرکت کردم و متأسفانه در آنجا هم که از سیگار و مشروبات الکلی استفاده کرده بودم و مرا به اتاقی برده بودند به من تجاوز شد و وقتی به خودم آمدم دیدم که چه بلایی سرم آمده و دیر وقت به خانه مان رفتم و مادرم فکر می کرد به خاطر مصرف داروهایم حالم بد شده و بسیار غر می زد و بخاطر پدرم که خواب بود نمی توانست صدایش را بلند کند.بعد از آن ماجرا متأسفانه متوجه شدم که به زگیل تناسلی مبتلا شدم و به پزشک مراجعه کردم و دارو مصرف می کنم.

در این فاصله بخاطر ماجراها و اتفاقاتی که بر سرم آمده بود و افسردگی که تجربه می کردم و اتفاقات را نمیتوانستم با کسی در میان بگذارم و بسیار ناراحت و ناامید از زندگی بیهوده و پوچی که داشتم دست به خودکشی زدم و کلی قرص دیازپام خوردم ولی موفق نشدم و الان واقعا ناامید از زندگی نمی دانم چه کار کنم؟

نگاه کارشناسی 

سهیلا فارجی کارشناس ارشد مشاوره

مراجع دختری 25 ساله با تحصیلات کارشناسی در خانواده ای پرجمعیت و به لحاظ اقتصادی متوسط رو به پایین است،.بین اعضای خانواده نسبتا روابط سرد و خشک حاکم است و صمیمیت در خانواده کمرنگ می باشد.پدر و مادر رابطه ی خوبی با فرزندان ندارند.

کیس مورد نظر به علت خلاء عاطفی شدید از سوی والدین و تحقیر و توهین و سرزنش های مداوم والدین و مقایسه کردن های پی در پی فرزند با همسالان و کتک زدن های فرزند در دوران کودکی و خشم و تنفر شدید فرزند نسبت به والدین خصوصاً مادر و به علت دو مورد تجاوز در دوران دبیرستان و دانشگاه ،ضعف در اعتماد به نفس و عزت نفس ،افسردگی و اضطراب و دارای اختلال دو قطبی، دارای طرحواره نقص و شرم و بی اعتمادی و عدم کنترل هیجانات ،حس بی مصرفی و بی ارزشی،ناتوانی در دیدن راه حل های مشکلات و عدم کنار آمدن با شرایط چالش برانگیز زندگی دست به خودکشی زده است که خوشبختانه موفق نشده است.

امروزه یکی از موضوعاتی که برای خانواده ها و جامعه اهمیت خیلی زیادی دارد، افزایش خود‌کشی در بین نوجوانان است. پیشگیری از این رویدادها مستلزم دانش درستی در این زمینه است.

دلایل خودکشی در نوجوانان من جمله مسائلی است که بسیاری از خانواده ها و جامعه را درگیر خود نموده است . نوجوانی یک دوره پر فشار و مملو از فشار های روانی و جسمی و تغییرات بسیار شدید است. نگرانی های زیادی برای والدین نوجوان و روش برخورد با این تغییرات بوجود می آورد. خود‌کشی دومین عامل مرگ و میر نوجوانان به حساب می آید.

مشکلاتی مانند فشار تحصیلی، رابطه عاطفی بیمارگونه از علل عمده این پیشامد به حساب می آید . نقش خانواده، مدرسه و گروه همسالان نوجوان در ایجاد تفکر خود‌کشی بسیار اهمیت دارند. سعی برای پیشگیری از ایجاد تفکر خود‌کشی بهترین راه مبارزه با این پدیده است.

دلایل خودکشی نوجوانان:

خودکشی نوجوانان علل های روانی و اجتماعی مختلفی دارد. 

اختلال های خلقی مثل بیماری افسردگی اساسی و اختلال افسردگی دو قطبی میتواند عامل مهمی در اقدام به خود‌کشی باشد. نوجوانانی که افسردگی دارند معمولاً تفکرات منفی بسیار زیادی دارند، آنها فکر میکنند مشکلاتشان هیچ وقت حل نمی شود، حس تنهایی بسیار شدید میکنند و نمی توانند در موقع پیدایش مشکل، مسایل خویش را به نحو درست حل و فصل کنند. نوجوانان با اختلال های افسردگی دو قطبی به علت دوره های شیدایی و انرژی زیادی که تجربه میکنند ، بیش تر در معرض خطر خود‌کشی قرار می گیرند.

سو مصرف ماده های، الکل و ماده های توهم زا میتواند بر نحوه ی قضاوت شخص اثر بگذارد و نوجوانانی که از این مواد استفاده میکنند دچار تحریف های شناختی و رفتاری می شوند، این اشخاص قابلیت تصمیم گیری ندارند و در موقعیت های اسیب زا بیش تر درگیر خود‌کشی می شوند.

عدم اعتماد به نفس هم یکی دیگر از عوامل مهمی است که در پیدایش این مشکل نقش دارد. نوجوانی که اعتماد به نفس ندارد بسی بیش از نوجوانان دیگر در معرض مخاطره است.

شکست های فردی مثل تمام شدن یک روابط عاطفی یا افت تحصیلی میتواند احساسی در شخص به وجود آورد که پوچی و بی معنایی زندگی را در نوجوان تقویت کند و او را به طرف خود‌کشی سوق دهد.

معصومه مرادپور