بازخوانی پرونده قدیمی سال 1392؛
بازی مرگ با خانواده / آدمربایان خط قرمز را رد کردند!
حوادث رکنا: سایه مرگ بر سر خانواده گروگان رها شده سنگینی میکرد،آدمربایان برای باجگیری بیشتر، تهدید به قتل آنها کرده بودند.
به گزارش رکنا، عصر سومین روز بهمن ماهسال 1394 نگهبان کارخانه آب شیرین قرچک در تماس با ماموران کلانتری از ماجرای نجات مردی با دست وپاهای بسته از کانال کنار کارخانه خبر داد و تیمی از ماموران برای بررسی موضوع در محل حاضر شدند.
تیم پلیسی در تحقیق از مرد نجات یافته پی برد که وی از چنگال 2 مرد آدم ربایی که در نقش مسافر سوار بر خودرویش شده بودند رها شده و همین کافی بود تا رسیدگی این پرونده مرموز با دستور بازپرس محسن مدیر روستا در اختیار ماموران اداره 11 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد.
مرد 55 ساله در کاوش های پلیس گفت: ساعت 11 ظهر بود که در ترمینال جنوب 2 پسر جوان را سوار بر خودرویم کردم و هنوز دقایقی نگذشته بود که آنها با تهدید چاقو و گاز آشک آور خواستند تا درکنار خیابان توقف کنم و سپس با بستن دست و پا، دهان و چشمانم مرا به صندلی عقب کشاندند و شروع به حرکت کردند.
وی افزود: یکی از آنها در حرفهایش ادعا کرد که مرا می شناسد و در محل جنت آباد زندگی می کند و بدین ترتیب مرا بارها کتک زدند و تهدید به مرگ کردند.
در مسیر که بودیم آنها با چند نفر تماس گرفتند تا مرا در باغ یا خانه ای زندانی کنند که بی نتیجه ماندند به همین خاطر بعد از 5 ساعت مرا داخل این کانال انداخته و فرار کردند.
طعمه آدم رباها اضافه داد: دزدان 900 هزارتومان پول، دسته چک، یک سکه بهار آزادی و سند خانه ام را که داخل داشبورد خودرویم بود را با خودشان بردند.
بدین ترتیب تحقیقات ابتدایی برای دستگیری عاملان این آدم ربایی کلید زده شد و ماموران در گام نخست تحقیقات تصویر چهره نگاری شده متهمان را به دست آوردند که مشخص شد هر 2 متهم دارای سابقه شرارت و کیفری هستند.
در حالیکه ماموران عملیات ویژه خود را کلید زده بودند یکی از دزدان در تماس با طعمه اش پیشنهاد داد تا برای برگرداندن خودرو و مدارکش 3 میلیون تومان به حساب آنها واریز کند و در صورتی که ماجرا را به پلیس خبر دهند با داشتن آدرس و شناخت خانواده اش زندگی را برای آنها جهنم می کند و آنها را به قتل می رساند.
کارآگاهان در این مرحله با توجه به این که دزدان ادعا کردند که بچه محل طعمه شان هستند تحقیقات فنی خود را کلید زدند و روز 15 بهمن ماه حامد که در مخفیگاهش پنهان شده بود دستگیر شد.
حامد که راهی جز اعتراف نداشت به ماموران گفت: بیکار و بی پول بودم به همین خاطر به منطقه شوش رفته و با فتح الله که موادفروش است آشنا شدم و وی پس از شنیدن طرح دزدی ام تصمیم به همکاری با من گرفت و خیلی زود دست به کار شدیم.
مجرم 25 ساله در ادامه افزود: وقتی جلوی ترمینال جنوب منتظر بودیم تا طعمه ای را شکار کنیم خودروی پراید نوک مدادی جلوی پایمان توقف کرد و پس از سوار شدن وقتی نقشه مان را اجرا کردیم دیدم که صاحب خودرو بچه محل است و به همین خاطر شروع به تهدید و کتک کاری وی کردم.
کارآگاهان در مرحله بعدی با توجه به اعترافات متهم اصلی پرونده موفق شدند روز 23 بهمن ماه 1392فتح الله را در جنوب پایتخت دستگیر کنند.
فتح الله نیز در اعترافاتاش گفت: همه کاره باند حامد بود و من نقش راننده را پس از سرقت اجرا می کردم و پس از سرقت قصد فروش خودرو را داشتیم و از خریدار 2 میلیون تومان گرفتیم و قولنامه ای نوشتیم که بعد از آن دستگیر شدیم.
ارسال نظر