قتل آرین کوچولو زیرشکنجه های ناپدری و مادرش + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 2 سال قبل به دنبال انتقال پیکر نیمه جان پسر ۵ ساله ای به نام آریان به بیمارستان آغاز شد.

وی که نیمه‌بیهوش بود به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد و آثار کبودی و شکنجه روی بدن وی شک پزشکان را برانگیخت.مادر آریان، به پزشکان گفت پسرش در پارک زمین خورده و به شدت آسیب دیده است.

دو روز از این ماجرا گذشته بود که آریان روی تخت بیمارستان جان سپرد.

تایید آزارهای شیطانی قربانی کوچولو

وقتی کارشناسان پزشکی قانونی آزار و اذیت جسمی و جنسی پسر خردسال را تایید کرده و اعلام کردند کبودی‌های روی دست و پا و شکم این کودک ناشی از کودک آزاری است . لیدا بازداشت شد و پرده از فرارپنهانی از خانه همسرش برداشت.

افشای فرار از خانه همسر

وی گفت: من سالها با شوهرم اختلاف داشتم.به همین خاطر آخرین بار از خانه شوهرم در اصفهان فرار کردم و همراه پسرم به تهران آمدم.دو ماه قبل با مردی به نام سامان آشنا شدم و به خانه او رفته بودم. شوهرم از مخفیگاه من خبر نداشت. در این مدت سامان با من و پسرم رفتار خوبی داشت.اما پس از مدتی دچار بدبینی شد. او هربار من و پسرم را کتک می زد و آزار می داد. اما آخرین بار که ما همراه هم به پارک رفته بودیم آریان زمین خورد و بیهوش شد.

انکار آزار قربانی کوچولو

وقتی سامان تحت بازجویی قرار گرفت گفت: چندین سال قبل ازدواج کردم اما ازدواجم چند ماه بیشتر دوام نداشت و جدا شدم. بعد از جدایی تنها زندگی می‌کردم تا اینکه در تلگرام با لیدا آشنا شدم. او که اهل شهر دیگری بود به من گفت از شوهرش جدا شده و با پسر چهارساله‌اش زندگی می‌کند. من پیشنهاد دادم مدتی با هم زندگی کنیم. به اصفهان رفتم، بلیت گرفتم و با هم به تهران آمدیم و در خانه من زندگی می‌کردیم. آریان بیماری داشت. مرتب از هوش می‌رفت و لیدا می‌گفت وقتی بیهوش می‌شود اگر بخش خصوصی بدنش را فشار دهد به هوش می‌آید. می‌گفت این یک روش قدیمی ‌است. من او را ازار نداده ام.

وی درباره کبودی های روی بدن پسر خردسال گفت:  وقتی آریان بیهوش میشد مادرش او را نیشگون می‌گرفت که به‌هوش بیاید. 

در دادگاه

پرونده این زن و مرد به اتهام کودک آزاری و قتل  به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

 در جلسه رسیدگی به این پرونده شوهر لیدا در جایگاه ایستاد و از همسرش و سامان شکایت کرد و گفت: من و همسرم دو سال بود با هم زندگی نمی‌کردیم. اما طلاق هم نگرفته بودیم و آریان با مادرش زندگی می‌کرد. من از این دو نفر شکایت دارم.

سپس لیدا در جایگاه قرار گرفت و گفت: من از سامان به خاطر قتل فرزندم شکایت دارم. ولی من ندیدم که سامان پسرم را  کتک بزند .اما او را مرتب هل می‌داد.

وقتی نوبت  دفاع به سامان رسید اتهامش را رد کرد و گفت: این زن به من گفته بود از شوهرش طلاق گرفته است. ما رابطه‌ای با هم نداشتیم و فقط او و فرزندش در خانه من زندگی می‌کردند.او خودش بچه اش را کتک می‌زد.آخرین بار همراه هم به پارک رفته بودیم که آریان زمین افتاد و بیهوش شد. 

با اظهارات ضد و نقیض این زن و مرد قضات دادگاه ادامه جلسه را به بعد موکول کردند.

دومین دادگاه

در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده لیدا اظهارات جدیدی را مطرح کرد.

وی گفت: وقتی پسرم در پارک زمین خورد و به خانه سامان در محله شوش برگشتیم ، سامان مرا در خانه اش زندانی کرد.او اجازه نمی داد پسرم را به بیمارستان ببرم.

اما سامان اظهارات وی را رد کرد و گفت: وقتی حال آریان بد شد میخواستم او را به بیمارستان برسانم اما لیدا مانع شد.او میگفت اگر پسرش را به بیمارستان برسانیم شوهرش او را پیدا میکند.

با پایان  دفاعیات دو متهم، قضات وارد شور شدند و زن و مرد جوان را به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند.