این زن و شوهر بی آبرو فراری بودند ! / سمانه با بچه ای در بغل بازداشت شد !
رکنا: وقتی از بندر به مشهد بازگشتیم، طلبکاران با حکم جلبی که در دست داشتند پسرم را به جرم کلاهبرداری میلیاردی به زندان انداختند و اکنون من و شوهرم نیز به خاطر بدهکاریهایمان دستگیر شده ایم اما ما کلاهبردار نیستیم و به خاطر ناآگاهی در تجارت زعفران، ورشکسته شدیم چراکه ...
به گزارش رکنا، زن 42 ساله به نام سمانه که به همراه شوهرش به اتهام بدهکاریهای کلان و صدور چک و سفته های تجاری دستگیر شده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 14سال بیشتر نداشتم که با پسر عمهام ازدواج کردم و تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم اما مدتی بعد پدرم که راننده خودروی سنگین بود به جرم حمل مواد مخدر در یک درگیری مسلحانه دستگیر شد؛ اما مالک موادها در همان درگیری با شلیک گلوله خودکشی کرد. به همین خاطر پدرم به تحمل 25 سال زندان محکوم شد ولی چون سابقه دار نبود رأفت اسلامی شامل حالش شد و بعد از گذراندن 13 سال حبس، به آغوش خانواده بازگشت. در این شرایط من هم تلاش می کردم تا در کنار همسرم به درآمدزایی خانواده کمک کنم.
این بود که شوهرم از دسته چکهایی که به نام پسرم از بانک گرفته بودیم برای خرید و فروش زعفران و اجاره خودروهای گران قیمت استفاده میکرد و من هم گاهی پشت سفته ها را به عنوان ضامن امضا میکردم. البته شوهرم بیشتر با خودرو مسافرکشی می کرد ولی بعد دستگاه های خشک کن زعفران به صورت اقساطی خریدیم و چک و سفته دادیم تا اقساط آن را در موعد چک ها بپردازیم.
شیوه کارمان نیز این گونه بود که به شهرستان ها می رفتیم و زعفران را از کشاورزان به صورت مدت دار می خریدیم و بعد از آن که خشک می کردیم به صورت کیلویی به تاجران میفروختیم. ولی در سال 1401 به طور ناگهانی قیمت زعفران سقوط کرد به طوری که به کیلویی 27 یا 28 میلیون رسید در حالی که خودمان زعفران را کیلویی 45 میلیون خریده بودیم. به همین دلیل نتوانستیم سر موعد مبلغ چک ها را پرداخت کنیم. ما خانوادگی در کار زعفران افتاده بودیم و حتی گل های زعفران را توزیع می کردیم تا دیگران برای ما پاک کنند.
این گونه همه خانواده با شکایت طلبکاران تحت تعقیب قرار گرفتیم. یک سال بعد هم با فرد دیگری شریک شدیم ولی باز هم ضررکردیم و نتوانستیم بدهکاری هایمان را بپردازیم. دیگر چاره ای نداشتیم و یک سال به سوی یکی از بندرهای جنوبی کشور رفتیم چراکه طلبکاران حاضر نشدند به ما مهلت بدهند تا بتوانیم پول آن ها را جور کنیم. حتی خودروی مزدای یکی از طلبکاران را اجاره کرده بودیم از مقابل منزلمان با سوئیچ یدکی برد و ما مجبور به زندگی پنهانی شدیم تا این که دخترم ازدواج کرد و دوباره به مشهد بازگشتیم. حدود 7 ماه قبل طلبکاران پسرم را به اتهام بدهکار میلیاردی شناسایی کردند و او روانه زندان شد.
من و شوهرم نیز به تازگی دستگیر شده ایم و اگر شاکیان رضایت ندهند باید به زندان برویم. البته مبالغی از بدهکاری ها را پرداخت کردهایم اما هیچ مدرکی نداریم. من هم اکنون با فرزند خردسالی که در آغوش دارم به خاطر ضمانت سفته ها دستگیر شده ایم اما ای کاش ...
تحقیقات پلیسی درباره ماجرای بدهکاری های اعضای این خانواده در حالی با هماهنگی های قضایی و دستورهای ویژه سرگرد احمد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد )آغاز شد که آنان مدعی بودند کلاهبردار نیستند و تنها به خاطر ناآگاهی در تجارت ورشکسته شده اند!
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: روزنامه خراسان
ارسال نظر