منفورترین جانی دنیا /  قاتلی که پس از تجاوز به ۳۰۰ کودک آنها را کشت اما آزاد است

به گزارش رکنا، پدرو لوپز، یک کودک مهربان و ساکت بود که حتی آرزو داشت معلم شود؛ شخصیت هیولایی او زمانی شکل گرفت که متوجه شد مادرش یک کارگر جنسی است و بسیاری از مواقع توسط مشتریانش مورد تجاوز و خشونت قرار می‌گیرد. همین امر سبب شد او از کودکی از خانه فرار کرد و به بوگوتا، پایتخت کلمبیا سفر کرد و در آنجا به یکی از کودکان بی‌خانمان تبدیل شد. لوپز اوایل زندگی بی خانمانی، خشونت و آزار جنسی را تحمل کرد و در اوایل بزرگسالی به زندان افتاد. در واقع او در ۱۲ سالگی یک بار توسط مردی که او را به خانه دعوت کرده بود و با دیگر توسط معلم یتیم خانه مورد تجاوز قرار گرفت.

پدرو لوپز1

مهر هیولایی شدن این قاتل زمانی کوبیده شد که در ۲۱ سالگی زمانی که تنهایی در خیابان ها زندگی می‌کرد به دلیل سرقت یک ماشین دستگیر شد. بلافاصله پس از زندانی شدن، دست کم دو مرد به او تجاوز کردند؛ نخستین جرقه انتقام همینجا در ذهن او زده شد و با چاقو متجاوزان را به قتل رساند. 

روی دیگر سکه؛ شروع خون آلود 

پدرو پس از آزادی از زندان به پرو سفر کرد؛ او تنفر زیادی از مادر خود داشت چراکه کودکی خونباری را برای او رقم زده بود اما به جای انتقام از مادرش سراغ ربودن و کشتن دختران کم  سن و سال رفت! هدفش این بود به کودکان که شباهت زیادی به کودکی خودش دارد نزدیک شده و آنچه خود تجربه کرده را برای آنها رقم بزند. برای اینکار مخفیگاهی ساخت و پس از ربودن دختران منطقه و تجاوز به آنها، جسدشان را در قبرهای ساخته شده دفن کرد.

به قدری تعداد دختران گمشده زیاد شده بود که پلیس گمان نمیبرد پای قاتلی سریالی در میان باشد و سراغ قاچقچیان رفت؛ در همین اثنی اما پدرو در حین ربودن دختری دیگر برای بردن به قتلگاه توسط مردم دستگیر شد. تصمیم این بود که این هیولا را زنده دفن کنند و تا با ریختن عسل روی او خوراک مورچه ها شود.

پدرو لوپز2

رهایی از دام مرگ

در همین حین یک زن آمریکایی به همراه خودرویش به صورت اتفاقی درحال عبور از آن منطقه بود که سعی کرد پدرو لوپز را از دست مرگ نجات دهد. او به مردم گفت پدرو را آزاد کنند تا خودش او را تحویل پلیس دهد. درکمال تعجب مردم خشمگین موافقت کردند و پدرو با دستان بسته سوار ماشین شد. شاید گمان کنید این پایان کار پدرو لوپز بود اما او فرار کرده بود و هیچکس نمیدانست چطور! پدرو لوپز پس از فرار تصمیم گرفت پرو را ترک کند و به کشور اکوادور برود.

شروعی دوباره با ذائقه ای تشنه به خون

او به محض ورود به اکوادور به قتل هایش ادامه داد و دختران بیشتری را ربود. پدرو لوپز خشمگین تر و تشنه تر شده بود. او ۵۰ قبر آماده ساخت و دختران بیشماری را پس از تجاوز و قتل درون آنها دفن کرد! آمار گمشده ها حتی در اکوادور هم به شکل وحشتناکی بالا رفته بود و هیچکس حتی سرنخی کوچکی هم نداشت اما اتفاقی ناگهانی باعث دستگیری او شد. بسیاری این اتفاق را در رسانه ها هدیه خداوند برای پایان جنایت این شیطان عنوان کردند. در سال ۱۹۷۹ سیل غیرمنتظره ای باعث شد جسد چهار دختر دفن شده آشکار شود تا پلیس با جستجوی محلی پدرو لوپز را پس از چند روز دستگیر و به جرم قتل ۴ دختر راهی زندان کند.

پلیس اما مطمئن بود راز قتل های زنجیره ای در دستان پدرو است و در همین جهت یک بازپرس مخفی هفته ها در سلول پدرو لوپز حضور داشت تا با او صحبت کند. هیولا پس از گذشت یک دهه بلاخره اعتراف کرد که بیش از ۳۰۰ کودک را به قتل رسانده؛ پلیس به منطقه گفته شده پدرو لوپز رفت و با وحشتناک ترین جنایت فردی روبرو شد. ۵۳ دختر در کنار یکدیگر در زیر خاک دفن شده بودند. در نهایت پدرو به جرم ۱۱۰ فقره قتل محکوم شد و متاسفانه تنها پس از گذشت ۱۴ سال از محکومیتش، در تاریخ ۱۹۹۴ میلادی از زندان آزاد شد.

پدرو به کلمبیا بازگردانده شده اما در کمال تعجب دادستان ها نتوانستند برای او پرونده ای تشکیل دهند. تنها کاری که از قاضیان پرونده برآمد این بود که پدرو را روانه بیمارستان روانی کنند اما این بار هم پس گذشت یکسال به شکل عجیبی از بیمارستان رها شد.