درگیری خونین حکم قصاص را در پی داشت / من میخواستم ساعت و زنجیر خود را پس بگیرم ...

به گزارش رکنا، خرداد سال 1401 گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد. پس از حضور مأموران و بررسی‌های اولیه مشخص شد که پسر جوانی بشدت مجروح شده است که وی به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده جان باخت.

 تحقیقات پلیسی نشان می‌داد که مقتول به همراه برادر و دوستش با دو برادر دیگر و دوست آنها درگیر شده‌اند. با افشای این ماجرا هر 5 عامل درگیری بازداشت شدند.

یکی از متهمان در توضیح ماجرا به مأموران گفت: روز حادثه با برادرم سوار بر موتور بودیم که صدای فریاد و درگیری چند نفر را شنیدیم، وقتی دقت کردیم متوجه شدیم مقتول و برادرش با پسر جوانی جلوی خانه همسایه‌مان ایستاده‌اند و با او دعوا می‌کنند. من به مقتول گفتم صدایت را پایین بیاور، اینجا خانواده زندگی می‌کنند اما یکباره به ما حمله کردند و کتک‌مان زدند. با میانجیگری همسایه‌ها دعوا تمام شد و ما از محل رفتیم اما بعد از چند دقیقه متوجه شدم زنجیر طلا و ساعت هوشمندم در محل دعوا گم شده است. به همین خاطر به دوستم بهروز زنگ زدیم و از او خواستیم با ما به محل درگیری بیاید تا اگر دوباره دعوایمان شد به ما کمک کند. او هم با خودش قمه و شمشیر آورد.

وی افزود: دقایقی بعد به محل درگیری برگشتیم و همان دو برادر و دوستشان به محض اینکه ما را دیدند شیشه نوشابه‌های جلوی یک مغازه را به سمت‌مان پرتاب کردند و ما هم به سمت‌شان حمله کردیم و در جریان درگیری بهروز با قمه مقتول را زد.

بعد از آن بهروز تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه مادر قربانی درخواست قصاص کرد.

سپس برادر مقتول که به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل با قرار وثیقه آزاد بود، روبه روی قضات ایستاد و گفت: آن روز برادر بزرگترم از من خواست تا برای انجام کاری به خانه‌اش بروم، من هم با برادر دیگرم و دوست‌مان جلوی خانه برادرم رفتیم که متوجه شدیم او با همسایه‌شان دعوا کرده. من با صدای بلند به همسایه اعتراض کردم که یکباره دو نفر که با موتور از آنجا رد می‌شدند با ما وارد دعوا شدند و بعد هم با میانجی‌گری اطرافیان رفتند اما بعد از چند دقیقه آنها با دوستشان و با قمه و شمشیر برگشتند و ما هم از ترس‌مان شیشه نوشابه به سمت‌شان پرتاب کردیم تا بتوانیم فرار کنیم. بعد از فرار متوجه شدم برادرم همراه‌مان نیست و بعد هم فهمیدیم که آنها او را با قمه زده‌اند.

در ادامه دو برادر به جایگاه رفتند و با تکرار اظهاراتشان مدعی شدند که نقشی در قتل نداشتند و می‌خواستند زنجیر طلا و ساعت هوشمندشان را پس بگیرند.

سپس بهروز به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش گفت: روز حادثه با همسرم دعوا کرده بودم و دو خشاب قرص خواب خورده بودم که دوستم زنگ زد و گفت برای دعوا با چند نفر بیا. من هم به محل دعوا رفتم تا ساعت و زنجیر طلایشان را پیدا کنیم. از آنجا که احتمال می‌دادیم ممکن است درگیری پیش آید با قمه و شمشیر به محل رفتیم که درگیر شدیم.

من با مقتول درگیر شدم باور کنید قمه ناخواسته به بازویش خورد. من او را نکشتم. با پایان اظهارات متهمان قضات برای صدور حکم وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، بهروز را به قصاص محکوم کردند. دو همدست وی و برادر قربانی نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل هرکدام به سه سال حبس محکوم شدند.