دخترسرکش در کنار پدرش دست به هر خلافی می زد / این دختر از 10 سالگی اعتیاد به الکل دارد + نظر کارشناسی

به گزارش رکنا، در خانواده مادری و پدری من افراد الکلی و معتاد وجود داشتند بنابراین من از نظر محیطی در معرض خطر اعتیاد بودم ، خواه یا ناخواه این مشکل را داشتم ، تا 8 سالگی فکر می کردم که زندگیم فرقی با سایرین ندارد و وقتی کار بدی می کردم تنبیه بدنی می شدم ، اوضاع خانه واقعا نابسامان بود ، عصبانیت ، ناراحتی و خشونت در محیط خانه ما مسئله ای عادی بود ، خانه ای که همواره طوفان خیز است ، همیشه در دگرگون شدن است و هیچ چیز درست نمی شود ، همچون دریاست اما نه دریای آب و باران و مروارید ، ماهی ، مرجان ، دریای خاک ، شن ، غبار ...

و مایی که در این خانه متولد و بزرگ شده ایم ، همچون درختان شجاعی که در جهنم می رویند ، اما برگ و باری ندارند ، گلی نمی افشانند ، ثمری نمی توانند داد ، شور جوانه زدن و شوق شکوفه بستن و امید شکفتن در نهاد شاخه شان می خشکد ، می سوزد و در پایان به جرم گستاخی در برابر مشکلات و دردها از ریشه شان برمی کنند .

وقتی در 10 سالگی برای اولین بار الکل نوشیدم بی درنگ احساس شادی می کردم ، به همه چیز می خندیدم و با اینکه از نوشیدن الکل خوشم نمی آمد  احساسی که پیدا کرده بودم را دوست داشتم ، رفته رفته مصرف الکلم بالا رفت ، هر روز مقدار زیادی الکل می نوشیدم ، خیلی راحت با افراد دوست می شدم و در هر جمعی که مواد مخدر و الکل مصرف می شد حضور داشتم ، پدرم خیلی آزارم می داد و مدام می گفت باید در کنار من باشی و مصرف داشته باشی و من از ترس به مرور با پدرم برای رهایی از تنبیه و کتک ها و رفتارهای پرخطرش شروع به مصرف مواد کردیم و این مصرف خیلی زود تبدیل به عادت شد ، همیشه همراهانی برای نوشیدن مشروب بودند(دوستان پدرم)دیگر موضوع فرار از مشکلات و رفتارهای بد پدرم نبود اعتیاد به مرور به بخش اصلی زندگی من تبدیل شد ، مادرم زنی آرام و دلسوز بود که کاری از دستش بر نمی آمد و با اعمال قدرت پدرم زندگی را می گذراند و سالهای پرهیاهو و آشفته ای را تجربه کرده بود ، نمی توانست محبتی به ما داشته باشد ، وجود مادرم سراپرده ملکوت خداست و بهشت چونان سرزمینی که در آن کویر نیست با نهرهای سرشار از آب زلالش ، مهتابی سرد و مهربان با لبخند نوازشگر خدا که شخصیت بد پدرم روح قشنگ او را خراب کرده .

هیچگاه آرامش نبود ، داد و فریاد و و رفتارهای بد دور از ادب حکم فرما بود ، 5 سال است که ناله های گریه آلود مرا کسی نمی بیند و درک نمی کند ، می خواهم از این برزخ نجات یابم .

آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست ، خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه چیز و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت هست تجلی کند ، اگر همه هستیمان را یک خواستن کنیم ،  یک خواستن مطلق می شویم و اگر با هجوم ها و حمله های صادقانه و سرشار از یقین و امید و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت .

نگاه کارشناسی

زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی

مراجع دختری 17  ساله از یک خانواده شش نفری که سه خواهر دیگر هم دارد ، با پدر و مادری بی سواد ، پدر خانواده دارای افسردگی مزمن همراه با احساس بی کفایتی و گناه است ، احساس خصومت و کینه توزی دارد ، پرخاشگر ، نافعال ، مضطرب ، ناپخته و دچار خود کوچک بینی است ، عموما نگرانی های بسیاری داشته ، انباشته از ترس ، عصبی و تحریک پذیر توصیف می شود که با رفتارهای پرخطرش افراد خانواده را آزار می دهد ، این رفتارها به گونه ای است که همه در خانواده فاقد هدف و برنامه در هستند و وجودشان معنایی ندارد . روابط معیوب و پرتنش والدین بسیار آزاردهنده است که فرد را در چرخه مشکلات رفتاری و شخصیتی فراوانی قرار داده است ، محیط زندگی (خانواده ، مدرسه ، محله) هم محیط ناکارآمدی بوده و نتوانسته به نیازهای روانی فرد توجه کند و شرایط درمان و بهبودی را برای او فراهم کند ، به حال خود رها شده است که حس تنهایی شدید دارد ، فاقد حس تعلق و امنیت ذهنی است ، به همین خاطر به عواقب رفتارهای خود هم فکر نمی کند ، هیچگونه دستاورد و ویژگی رفتاری و شخصیتی برای ابراز وجود و جلب توجه ندارد .

به دلیل اینکه در طی سالهای زندگی درگیر کنترل رفتارها بوده اند دچار فرسودگی ذهنی می باشند که همین مسئله منجر به ضعف خودکنترلی در ایشان شده و درگیر رفتارهای تکانشی می باشد ، کمبودهای عاطفی فراوانی دارد که زمینه ساز پرخاشگری و رفتارهای بد شده ، فقط در صدد رفع کمبود و نیازهای خود است و قادر به آینده نگری نیست ، دارای عزت نفس و اعتماد به نفس پایین هستند که فاقد حس ارزشمندی می باشند ، خودباوری ایشان در سطح پایین است ، فاقد حس مطلوب به خود است ، اعتیادی که در وجود وی است باعث شده رفتار و تصمیمات در سطح هیجانی و برای رفع نیازهای خود باشد و به همین دلیل قادر به تفکر و اثر تصمیمات خود در آینده نیست .

مصاحبه بالینی و مشاهده مددکاری از این کیس نشان دهنده این موضوع می باشد که سبک زندگی خانوادگی و ضعف شخصیتی زمینه ساز بروز اعتیاد در فرد بوده است ، سبک زندگی خانواده آسیب زا بوده است ، روابط بین اعضای خانواده معیوب و نشان دهنده این است که خانواده فاقد انسجام لازم به ویژه در تامین نیازهای عاطفی اعضای خانواده است ، پدر به عنوان محور خانواده شخصیت پرخاشگر،عصبی و بی مسئولیت داشته و درگیر تامین نیازهای مربوط به نهاد(لذت و فرار از درد) بوده که با پرخاشگری منفعلانه بر اعضای خانواده اعمال قدرت می کرده است ، از طریق یادگیری و نبود الگوی رفتاری مناسب رفتارهای پرخطر را در زندگی تکرار کرده است ، مادر خانواده شخصیت منفعل داشته و در ذهن فرد زنی مظلوم و بدبخت جلوه می کرده است که قربانی شرایط سخت زندگی شده ، نسبت به مادرش احساس گناه داشته ، فرد در کودکی توسط پدر مورد آزار جسمی و عاطفی قرار گرفته است و متوجه شده که در صورت مخالفت با مراجع قدرت به ویژه پدر و بعد از آن جامعه ، مورد تنبیه و آزار جسمی ، روانی (برخورد فیزیکی - تغییر کلامی ) قرار می گیرد و برای فرار از این حس ناخوشایند به مرور یاد می گیرد که اطاعت بی پرسش و مخالفت داشته باشد تا تنبیه نشود ، همین مساله جرات ورزی را از فرد می گیرد و ایشان در بیرون از منزل و در جمع دوستان فردی مطیع ، ساکت ، حرف گوش کن و آرام بوده فشار روانی ناشی از بیان خواسته های واقعی سبب می شود که فرد خشم فرو خورده ای داشته باشد و در محیط خانه نقابهای اجتماعیش را کنار بگذارد و برای جبران مطیع بودن خود در محیط خانه با پرخاشگری رفتار کند ، شخصیتی وابسته و نیازمند حمایت و مراقبت داشته ، در کودکی مورد مراقبت و محبت والدین قرار نگرفته که برای جبران خلاء عاطفی زود با دیگران ارتباط می گیرد ، اعتیاد وی خیلی دردناک است و ایشان تمایل به گریز از درد داشته تا حل آن که همه این موارد منجر به فروپاشی روانی فرد شده است.

سبب شناسی (بررسی علل و عوامل فردی ، خانوادگی و اجتماعی

عوامل فردی :

 - عدم اعتماد به نفس (فاقد حس ارزشمندی) 

- ضعف در مهارت ارتباطی موثر (حل مساله و کنترل هیجان ) 

- تضاد و تناقض (سرزنش درونی) 

- کمبودهای عاطفی 

- ضعف خودکنترلی

عوامل خانوادگی :

- اعتیاد پدر 

- خشونت خانوادگی

 - روابط سرد و خشک و کنترل کننده در خانواده

 - ضعف پیوندهای عاطفی در خانواده

- بی توجهی از جانب والدین

- بی سوادی والدین 

عوامل اجتماعی :

 - فقر فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی

 - مصاحبت با دوستان ناباب 

- ارزش های نادرست

عوامل مربوط به محل سکونت -

اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه

پیشگیری اولیه :

 - راهنمایی گرفتن از مشاور و روانشناس

 - آموزش مهارتهای مقابله ای هیجان مدار 

- آموزش مهارتهای زندگی 

- آموزش و آگاهی در خصوص مراجعه به روانشناس در زمینه آسیبهای مصرف مواد 

: پیشگیری ثانویه 

 - اخذ تست شخصیت

 - اصلاح باورهای غیرمنطقی فرد از خانواده

 - آموزش و آگاهی به خانواده در خصوص تمرین رفتارهای سالم

- تشویق و ترغیب به شرکت در فعالیتهای مثبت جهت دور شدن از آسیبها و افکار منفی 

: پیشگیری ثالثیه 

 - ارائه راهکارهایی به خانواده برای بهبود روابط و پذیرش فرزند

 - آموزش و ارائه راهکار برای ایجاد هدف و برنامه مناسب برای ادامه زندگی

 - اصلاح سبک زندگی با جلسات مشاوره و روان درمانی

 - آموزش مهارت های اجتماعی

اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره و یا دوایر مددکاری برای کیس ویژه :

 - همدلی با مراجع و ایجاد احساس درک شدگی

 - تخلیه هیجانی

 - قرارداد رفتاری با مراجع جهت عدم تکرار رفتار

 - آموزش و آگاهی به خانواده در خصوص این رفتارهای سالم با فرزند

 - تشویق به بحث های باز ، صریح و روشن درباره آسیبهای مواد

 - تمرکز بر مهارت های زندگی مانند حل مسئله ، مقاومت در برابر فشار همسالان ، گسترش دوستی ها و سازگاری با استرس

 - تاکید بر افزایش مسئولیت پذیری در قبال خود و دیگران

 - تاکید بر افزایش احترام به خود

 - توجه به توسعه فعالیت های سالم برای اوقات فراغت ( ورزش ، موسیقی ، هنر ، فعالیتهای تیمی و داوطلبانه )

 - تشویق به ارتباط با بزرگترها خانواده

 - تاکید بر کمک گرفتن از دیگران به هنگام مواجه شدن با مشکلات

 - تاکید بر راهبردهای مقابله با موقعیت های طرد ، محرومیت ، ناامیدی و شکست

 - تاکید بر هدف گزینی برای آینده

ملاحظات روانشناختی :

 با توجه به اینکه تصمیم گیرنده برای ایشان والدین ( پدر) بوده است فرصت برای روبرو شدن و مدیریت چالش های زندگی را نداشته ، فقدان مهارت اساسی در زندگی وی مشخص است ، از جمله مهارت ارتباط موثر در خانواده مهارت حل مسئله و کنترل هیجان.

معصومه مرادپور

وبگردی