فاجعه ناتو / چرا هنوز ترامپ را مثل کندی به قتل نرسانده اند؟!

به گزارش رکنا،سازمان نظامی ناتو هنوز بسیار گردن کلفت به نظر می آید و از نظر نظامی هم همینطور است اما از نظر سیاسی دچار بحرانی مرگ آور شده و جمله معروف امانوئل ماکرون تنها اشاره ای به آن است. اخبار تکه تکه پخش می شود اما اگر ممتد و دنباله دار شوند وجود این بحران ژرف روشن تر می شود.

گزارش ماکرون را باید خواند که در آن به رفتار ترکیه در مورد سوریه اشاره کرده بود. اشاره ای که به مذاق اردوغان خوش نیامد و پاسخ داد "ناتو مرگ مغزی شده خودتی!". بسیاری از چپگرا ها که به شکایت عادت کرده اند نوشتند تجاوز ترکیه به سوریه زیر سر ناتو هست، و ناتو را یکپارچه، مصمم و با فرماندهی مرکزی منسجم در نظر گرفتند اما مساله اینجاست که نه تنها اینطور نیست بل مدتهاست که ناتو از درون جویده و ناقص الخلقه شده است.

ماکرون با آن صحبت خود دق دلی اش را بالاخره و به بهانه ی سوریه خالی کرد، یعنی بحران آنها باید بسیار عمیقتر از این حرفها باشد. شاید کسانی باشند که فکر می کنند سیر کنونی تاریخ را آقایانی چون اوباما و ترامپ و ماکرون و اشتاین مایر و کونته یا خانم هایی چون هیلاری و پلوسی و مرکل تعیین می کنند. سیر تاریخ در این مرحله را بحران مرگ آور نظام سرمایه داری تعیین می کند که پیش از فروپاشی مجبورشان کرده، مانند بازی شطرنج، به قلعه بروند و موضعی دفاعی بگیرند. موضوع این است که از این موضع دفاعی بیرون نخواهند آمد مگر با یک دیوانگی مانند داستان دکتر استرنج لاو، با این تفاوت که امروز توان نظامی روسیه و چین باهم بسیار بیشتر از اتحاد شوروی شده و در موشکهای فوق سرعت صوت از امپریالیسم آمریکا و نوچه هایش پیشی گرفته است.

در 2002 جرمی ریفکین در کتاب "اقتصاد هیدروژنی" شرحی اسف بار از وضعیت صنعتی و زیرساخت های ایالات متحده داد و نوشت عمر پل ها و بندهای فلزی گذشته و بزودی فرو می ریزند. از آن زمان سالها گذشت تا ترامپی روی کار آمد که برای پیروزی انتخاباتی اش آبروی سیستم سرمایه داری را برد و بسیاری از واقعیات را برملا کرد. از جمله قتل کندی و حمله به ناتو. در آن زمان نگفت ناتو دچار مرگ مغزی شده اما گفت ناتو Obsolete شذه ، یعنی تاریخ مصرفش گذشته و قراضه شده. الان هم که می خواهد سهم آمریکا را از 25% به 16% کاهش دهد از روی لجبازی نیست بل از آنجاست که کفگیرشان به ته دیگ خورده و پول آسفالت خیابانها و تعویض پیچ و مهره های پلهای فلزی کهنه خودشان را هم ندارند و آن بخش از سرمایه داران صنعتی تجاری آمریکا واقعا قصد دارد به مشکلات خودش بپردازد و بارها به دیگران گفته مشکلاتتان را خودتان حل کنید! و گفت مگر من از تنگه هرمز نفت می آورم که نیرو بفرستم؟

در آن زمان میستر هانتر وزیر امور خارجه انگلستان بود و می خواست نخست وزیر شود و یکی از طرفداران سرسخت ناتو. اما ترامپ بیشتر طرفدار" هرکسی کار خودش بار خودش آتیش به انبار خودش!" است و این البته که از قاموس و معنا و ساختار و عملکرد نظام سرمایه داری همچون یک زنجیره و شبکه ی جهانی عدول می کند و به همین دلیل نمایندگان وحشی امپریالیسم می خواهند سر به تن ترامپ نباشد و اگر تا بحال او را مانند کندی به قتل نرسانده اند به علت عمق چند دستگی و پوسیدگی آنهاست که دست همدیگر را خوانده نمی گذارند کسی غافلگیر شود، و مدتهاست که نیمه افلیج و دچار زوال و فرسایش تدریجی شده اند.

آمریکای شمالی پول زیادی را در طرح مارشال در آلمان خرج کرد و آنرا به حساب خود دوباره ساخت و سرپا بلند کرد. گویا آلمان سرمایه داری هم غرامت جنگ دوم امپریالیستی به اتحاد شوروی و روسیه را نپرداخت، که اگر پرداخته بود زمین می خورد یا به آسانی بلند نمی شد. قرار بود دولتهای شکست خورده ارتش نداشته باشند و آلمان همچون ژاپن سرمایه و کوشش و صنایع خود را در زمینه ی غیر نظامی زیر چتر حمایت ناتو رشد داد تا جایی که رقیبی برای خود ایالات متحده شد. آمریکا به اسراِییل پول می دهد تا به آلمان بپردازد تا برایش زیردریایی دلفین بسازد و سودش را آلمان ببرد. یعنی آمریکا به رقیب اقتصادی صنعتی خودش کمک می کند تا در رقابت بازار علیه خودش قویتر شود. اگر نکند اسراییل ضعیف می شود و اگر بکند بازارش را فولکس واگن و زیمنس پر می کنند. بالاخره این چوب دوسر طلا باعث شد ترامپ روی کار بیاید و دو سال پیش به آلمان و فرانسه پیشنهاد کرد تحریم ها را از بازار روسیه بردارند.

ایتالیای بیچاره کوتوله ایست که رشد نمی کند و باید با چوب زیر بغل آلمان فرانسه سرپا بلند شود تا سری میان سرها بیاورد و آخر سر با سیاستهای کودکانه اش شقه می شود. اما موضوع آنجا پیچیده می شود که محور زیمنس آلستوم رقابت سختی را در برابر لاکهید مارتین آغاز کرده و به همین دلیل می خواهند ارتش اروپایی خودشان را جایگزین ناتو کنند. اگر این تضاد جنبه ی صنعتی بحران باشد، اوکراین جنبه سیاسی آن می شود و آنجا ناتو و مدیر کل دیلاق و احمق آن استولتنبرگ (به معنای ساده لوح ظاهربین یا بیشعور) در برابر آلمان و اشتاین مایر و فرانسه قرار دارد و در اوکراین کشتار کرد، شانتاژ کرد، دروغ گفت، هواپیمای مالزی ساقط کرد، پایگاه های موشکی در مرزهای روسیه مستقر کرد اما عاقبت در انتخابات آقای قراضه خر شکلاتی، پوروشنکو از کمدین زلنسکی شکست خورد و کنار رفت و کار بجایی رسید که گروه های مسلح نازی روی ارتش اوکرایین آتش گشوده عده ای از سربازانش را به قتل رساندند زیرا ارتشی که از محاصره ی دنباس اینجا و آنجا دست بردارد خیانتکار است.

زلنسکی به پیشنهاد اشتاین مایر رییس جمهور آلمان به دنبال پیمان مینسک رفته شاید مساله ی گاز سیبری را حل کرده با آلمان هم آشتی کند. خانم اورسولا وان در لاین، مانند ترامپ، هنگامی که وزیر دفاع آلمان بود کمک نظامی به ارتش اوکراین را قطع و ارتش آلمان را نیز از گروه های نو نازی تصفیه کرده بود. آخر سر حتی دولت راستگرا و افتضاح دانمارک هم پذیرفت که خط لوله ی گاز دوم روسیه به اروپا و به آلمان برسد. (ترامپ گفته بود 60% از صنایع آلمان وابسته به گاز روسیه است)، خط لوله ای که ناتو سخت با آن مخالفت می کرد اما کسی منتظر نظر آقای بیشعور نماند کار لوله کشی در دریای شمال بیش از 80% پیشروی کرد. مکان دیگر درگیری آنها لیبی است. لیبی مرکز گسیل داعش و بحران فراری ها و پناه جویان بخصوص از بعضی از کشورهای آفریقایی به ایتالیا است. چند روز پیش خودشان فاش کردند ناتو دستور داده بود پناهجویان را بر سر ایتالیا خراب کنند، و ایتالیا زمین درگیری قدرتهای بزرگ شده و چندی پیش خانم نانسی پلوسی به یکی از رهبران ایتالیا که برای چاپلوسی و سرسپردگی پیشش رفته بود گفت فراموش نکنید که ایتالیا تخته پرش ناتو (ناو هواپیمابر ناتو) است و همین وزیر خارجه ی نوشابه فروش ایتالیا لوییجی دی مایو 35 هواپیمای اف 35 را از آمریکا خرید و در دولت قبل که معاون نخست وزیر بود اجازه داد یکی از پنج پایگاه بزرگ و مجهز الکترونی نظامی آمریکا در جهان در سیسل ساخته شود.

سرنوشت انگلستان بعد از برکسیت هنوز معلوم نیست و نمی دانند اره را تا ته فرو کنند یا کاملا بیرون بشکند اما بوریس جانسون برعکس هانتر از جنس ترامپ است و اهل جنگ نیست، یعنی با ناتو میانه ی خوبی ندارد. اکنون دولت آمریکا آلمان و فرانسه در برابر ناتو و رییس جدید مجمع اتحادیه ی اروپا، دکتر داوید ساسولی آکتور تی وی ایتالیایی حزب دمکراتیک قرار گرفته اند و روز 9 دسامبر نشستی در پاریس با شرکت آقای پوتین با خانم مرکل به میزبانی امانویل ماکرون برگزار می کنند تا در باره ی اروپای جدید صحبت کنند، چند روز پیش هم این برنامه را پوتین در دومای روسیه توضیح داد. اما بازهم داستان به این سادگی یا راحتی نیست و در محدوده ی ملی جا نمیگیرد. آقای ماس، وزیر امور خارجه آلمان پریروز ناگهان گفت امانوئل ماکرون دارد در اروپا تفرقه می اندازد. فراموش نشود چندین ماه پیش قرار بود امانوِل ماکرون سخنرانی مهمی را در برابر ملت انجام دهد و همه در انتظار آن بودند که ناگهان سقف چوبی بلوط کهنه ی کلیسای شاخص نوتردام به علت اتصال برق آتش گرفت. فقط احمق ها و مغرض ها می توانند باور کنند رقاصه ای مست در آغوش اسکندر پرده های آپادانا را آتش زد و باعث شد پارسه در آتش بسوزد.

معمار مرمت سقف نوتردال فاش کرد برای سوختن تیرهای بلوط سقف نتردام ساعتها آتش تند لازم است تا به فلان درجه از احتراق برسد اما این آقای اتصالی مانند آن بهمن عظیمی هر جا که قافیه تنگ می آید آتش به پا می کند. ضربه بسیار سخت بود و ماکرون حرف نزده آنرا پس گرفت اما واقعیت فقط به عقب افتاد و حالا با مرگ مغزی ناتو آشکار شد. تا 9 دسامبر 9 شبانه روز فرصت است تا آتش افروزی کنند. در عراق در لبنان در هنگ کنگ یا بولیوی. حتی در ایتالیا که روی لبه ی تیغ شعبده بازی می کند. این پییچیدگی را نمی توان خلاصه کرد که آنها در برابر دشمن دعواهایشان را کنار گذاشته دست به یکی می شوند. کار از این ساده کردن های معادله گذشته و کتاب "جنگ بسیار سرد" می تواند مقدمه ای بر همین وضعیت باشد و معلوم نیست چه پیش بیاید. پروژه وحدت غولهای جهانی زیمنس آلستوم را پارلمان اروپا رد کرد و زان پس صحبتی از آن به میان نیامد و در عوض فیات کرایسلر با پژو قرارداد بست و این پشت پایی به صنایع اتومبیل سازی آلمان است که صنایع اتومبیل سازی انگلستان و اسپانیا و چک و رومانی را در اختیار دارد. و صاحب یهودی صهیونیستی فیات (قتل ادواردو پسر آنیلی را به یاد داریم) روزنامه ها و مجلات یهودی دیگر، ِد بندیتی را در اختیار گرفت.

وضعیت اطلاع رسانی در ایتالیا بد بود بدتر هم می شود. چندی پیش نشست ناتو برقرار شد اما بیانه ای از آن بیرون نیامد و کشمکش ها سخت و بی نتیجه بوده است. اکنون پس از نشست پاریس نوبت نشست ناتو در لندن است، هنگامی که روسیه موشکهای جدیدی را در سواحل بالتیک مستقر کرد. چند روز پیش آلمان فروش اسلحه به یکی از دولت های در حال مخاصمه را از سر گرفت. دولت اِتلافی آلمان فروش اسلحه به کشورهای درحال جنگ مانند ائکراین را طبق پیمان مینسک متوقف کرده بود اما بعد اعتراض خود به دولت های دیگر، گویا فرانسه، که جای او را پر می کرده را اعلان کرد. ماکرون در ایتالیا کوشید مشکل دولت السراج را حل کند اما قوز بالا قوز شد و چند روز پیش یک پهباد ایتالیا بر فراز لیبی معدوم شد. در ضمن ماکرون منافقین آدمکش را از فرانسه بیرون انداخت و به آلبانی فرستاد. اینها بد جور روی آتش راه می روند و جای پای خنکی نیست آنجا پناه ببرند. وقت تنگ است و دو قطبی جهان به زودی جنبه های تازه ای پیدا می کند و نقاب دروغ و تزویر را خودشان به دست خودشان از چهره ی یکدیگر و همدیگر بر می دارند.

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.