بازیگران درخشان تاریخ سینما را بشناسید

فعالیت مک‌کلن در ژانرهای مختلف از تئاتر شکسپیری و مدرن گرفته تا فانتزی و علمی تخیلی گسترده شده است. او با دریافت همۀ جایزه های اصلی تئاتری در انگلستان، شمایل فرهنگی بریتانیا به شمار می‌رود.

مک‌کلن در برنلی لانکاشر به دنیا آمد. مادرش مارجری لویس و پدرش دنیس موری مک‌کلن، مهندس راه و ساختمان بود. او فرزند دوم آنها بود و خواهری پنج سال بزرگ‌تر از خودش به نام جین داشت. کمی قبل از شروع جنگ جهانی اول، آنها به ویگن نقل مکان کردند و تا دوازده سالگی ایان در آن شهر زندگی کردند و در 1951، به بولتن رفتند. زمانی که او 11 سال داشت، مادرش از بیماری سرطان پستان درگذشت و پدرش را نیز وقتی 24 سال داشت، از دست داد.

مک‌کلن در مدرسۀ پسرانۀ بولتن درس خواند و هنوز یکی از حامیان این مدرسه است. وی بازیگری را از تئاتر کوچک بولتن شروع کرد که هم اکنون رئیس آن است.

در سال 1958، مک‌کلن یک کمک هزینۀ تحصیلی برای دانشگاه سینت کاترین کمبریج به دست آورد و در آنجا ادبیات انگلیسی خواند. در دانشگاه، عضو انجمن تئاتری مارلو شد و در طول سه سال، در 23 نمایش این انجمن ظاهر شد. در همان دوران بازی‌هایی افسانه ای از خود به نمایش گذاشت و با کارگردان‌های بزرگی چون پیتر هال، جان بارتن و ددی رایلندز کار کرد که تأثیر عظیمی بر آیندۀ کاری او داشتند.

اولین کار حرفه ای او، اجرای نقش ویل روپر در نمایش «مردی برای تمام فصول» (1961) در تئاتر بلگرید بود. بعد از چهار سال فعالیت در تئاترهای محلی اولین کار خود را در وست اند لندن به دست آورد و در تئاتر «عطر گل‌ها» ظاهر شد که کار بسیار موفقی بود. در 1965، وی عضو کمپانی تئاتر ملی لارنس الیویه در اُلد ویک شد و در تئاتر فستیوال چیچستر نقش هایی را به دست آورد. در فستیوال ادینبرو 1969 ، دو نقش ریچارد دوم و ادوراد دوم را با موفقیت برای کمپانی تئاتر پراسپکت اجرا کرد.

در سال های 1970 و 1980، مک‌کلن به چهره‌ای مشهور در تئاتر بریتانیا تبدیل شده بود که در کمپانی سلطنتی شکسپیر و تئاتر ملی سلطنتی اجرا می‌کرد؛ وی در این دوران، نقش های اول نمایش‌های شکسپیری را بازی کرد، از جمله نقش اول «مکبث» و ایاگو در «اتللو»، به کارگردانی تروِر نان که هر دو برندۀ جایزه شدند و بعدها به کارگردانی نان به فیلم های تلویزیونی تبدیل شدند.

در سال 2007، وی به کمپانی سلطنتی شکسپیر بازگشت و در نمایش‌های «لیر شاه» و «مرغ دریایی»، به کارگردانی ترور Assassination نان بازی کرد. در 2009، در نمایش بسیار محبوب «در انتظار گودو» به کارگردانی شون ماتیاس در کنار پاتریک استوارت ظاهر شد. وی حامی تئاتر سیار انگلیس و همچنین حامی و رئیس اتحادیۀ کوچک تئاتر بریتانیای بزرگ، انجمنی از سازمان‌های تئاتر آماتور در سراسر پادشاهی متحده است.

مک‌کلن از همان آغاز کار بازیگری، نقش‌های سینمایی بازی می کرد که اولین آنها نقش جورج متیوز در «ردی از عشق» و اولین نقش اصلی‌اش، دی. اچ. لارنس در «کشیش عشق» (1980) بود، اما در سال‌های دهۀ 1990 بود که با چند نقش در فیلم‌های پرفروش هالیوودی به شهرت گسترده رسید. در 1993، در فیلم تحسین شدۀ «شش درجه جدایی» نقشی مکمل بر عهده گرفت. در همان سال، نقش کوچکی در سریال «قصه هایی از شهر» و نقش مرگ را در فیلم «آخرین قهرمان ژانر اکشن» بازی کرد.

کمی بعد در 1993، در فیلم تلویزیونی «گروه به کار خود ادامه داد» دربارۀ کشف ویروس بیماری ایدز HIV بازی کرد و برندۀ جایزۀ کیبل اِی سی ای برای بترین بازیگر Actor مکمل و نامزد جایزۀ امی شد. در سال 1995، در نقش اصلی «ریچارد سوم» ظاهر شد؛ این فیلم بر اساس نمایشنامۀ شکسپیر ساخته شد که داستان آن به دهۀ 1930 و حکومت فاشیست‌ها بر انگلیس منتقل شده بود. منتقدان فیلم را بسیار تحسین کردند. مک‌کلن خود یکی از تهیه کنندگان و نویسندگان فیلم بود. بازی او در نقش اصلی نامزدی جایزه‌های گلدن گلوب و بفتا را برای او در پی داشت و برندۀ جایزۀ فیلم اروپا برای بهترین بازیگر مرد شد. فیلمنامه نیز نامزد دریافت جایزۀ بفتا برای بهترین فیلمنامۀ اقتباسی شد.

وی در 1998، در «شاگرد توانا» به کارگردانی برایان سینگر و بر اساس داستانی از استیون کینگ، ظاهر شد. مک‌کلن در این فیلم نقش یک افسر فراری نازی را بازی کرد که با اسمی ساختگی در آمریکا زندگی می‌کند و با پسر نوجوان کنجکاوی (برد رنفرو) دوست می شود که او را تهدید می کند اگر داستان زندگی‌اش را با جزئیات تعریف نکند، او را لو خواهد داد. سپس برای بازی در «خدایان و هیولاها» (1998) در نقش جیمز وِیل کارگردان انگلیسی فیلم‌های «قایق نمایش» و «فرنکنستاین»، نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد شد.

در 1999، برای بازی در نقش مگنیتو در «مردان ایکس» (2000) و دنباله‌های آن «ایکس 2: مردان ایکس متحد» (2003) و «مردان ایکس: آخرین ایستادگی» (2006) انتخاب شد. بعدها در «مردان ایکس: روزهای گذشتۀ آینده» حضور کوتاهی در نقش مگنیتوی پیر داشت؛ نقش مگنیتوی جوان‌تر نیز به مایکل فسبندر سپرده شده بود.

زمانی که در «مردان ایکس» (1999) بازی می‌کرد، پیتر جکسن او را برای نقش گاندالف جادوگر در اقتباس‌های سه گانه‌اش از «ارباب حلقه‌ها» («یاران حلقه» (2001)، «دو برج» (2002) و «بازگشت پادسشاه» (2003)) انتخاب کرد. او برای بازی در «یاران حلقه» جایزۀ بازیگر برجستۀ مرد در نقش مکمل را از اتحادیۀ بازیگران سینما Cinema دریافت کرد و نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر مرد در نقش مکمل شد.

وی این نقش را در مجموعه فیلم‌های «هابیت» به کارگردانی جکسن تکرار کرد. این فیلم‌ها عبارت بودند از «یک سفر غیرمنتظره» (2012)، «برهوت اسماگ» (2013) و «نبرد پنج ارتش» (2014).

در 2003، مک‌کلن در کارتون آمریکایی «سیمپسون‌ها» در قسمتی به نام «تک گویی‌های رجینا» به همراه نخست وزیر وقت انگلیس، تونی بلر، و جی. کی. رولینگ نویسنده، در نقش خودش ظاهر شد. در آوریل و مه 2005، نقش مِل هاچرایت را در سریال بریتانیایی «خیابان کورونیشن» بازی کرد.

مک‌کلن در فیلم‌هایی با نمایش محدود، مانند «امیل» (2003)، «ناکام» و «آسایشگاه» (هر دو در 2005) ظاهر شده است. در «کد داوینچی» (2006) نقش سر لی تیبینگ را بازی کرد. در 2006، در سریال کمدی «سیاهی لشکرها» در نقش خودش ظاهر شد. او برای این کار، در سال 2007، جایزۀ امی را برای بهترین بازیگر مرد مهمان در سریال کمدی دریافت کرد. در سال 2009، نقش شمارۀ دو را در «زندانی»، بازسازی سریال کالت سال 1967 با همین نام، بازی کرد.

در سال 2013، در سیتکام «شریر» در کنار درک جکوبی ظاهر شد. در اکتبر 2015، در «جامه دار» بر اساس نمایشنامۀ رونالد هاروود ، با بازی آنتونی هاپکینز، ادوارد فاکس و امیلی واتسن، در نقش اصلی نورمن ظاهر شد. در سال 2017، در اقتباس لایو اشکن از «دیو و دلبر» دیزنی، برای نقش کاگزورث پیشکار وفادار دیو، صداپیشگی کرد.

در سال 2006، بیماری سرطان پروستات مک‌کلن تشخیص داده شد. در 18 ژوئن 2014، دانشگاه کمبریج دکترای افتخاری ادبیات به وی اهدا کرد.