اعتراض به اعتراف گیری در «ماه عسل»
رکنا:«جامعهشناس نیستم، تحصیلات آکادمیک در زمینه کودک ندارم اما نگاه کاوشگرانه به جامعه اطرافم که جامعه بلوچستان بوده، داشتم و بر این باورم بدترین اتفاق در هر جامعهای این است که کاری کنیم که کوچک و بزرگش به هیچی نداشتن اعتراف کنند و خودشان جار بزنند که هیچی ندارند، بدبخت و محروماند. مثل اعترافی که برنامه ماه عسل در شبهای اخیر از کودکان بلوچ گرفت.»
ثمینه کریمزایی- کنشگر اجتماعی اهل سیستان و بلوچستان- نامهای در فضای مجازی منتشر کرده و برخورد مجری «ماه عسل»را با کودکان بلوچی که به این برنامه دعوت شده بودند، اعتراف گیری خوانده و نسبت به آن اعتراض کرده است.
در ادامه این نامه نوشته شده است:
«شاید وقتاش است که دلسوزان طور دیگری نگاه کنند و مقابل این همه اعتراف اجباری آن هم از کودکان بایستند. بلوچستان و مردم بلوچ مشکلات بسیاری مثل نداشتن آب سالم، برق، مدارس مناسب، فقر مالی و عدم تغذیه مناسب کودکان دارند اما هیچ کدام از اینها دلیل نمیشود که از رسانه ملی از کودک اعتراف بگیریم که هیچ چیز ندارد و اصلا بازی و شادی نکرده است. مگر چنین چیزی ممکن است. یعنی چه که از کودک اعتراف بگیری که قبل از این هیچ بازی نکردهای و هیچ چیزی نداری. چطور میتوان تا این اندازه ناآگاهانه عمل کنید و ادعای همدلی هم داشته باشید؟
میخواهم قصه خودم و خیلی از کودکان هم سن خودم را که شبیه قصه همین کودکان است، بگویم. دوران کودکیام را تا سن ۱۲ سالگی در روستایی زندگی میکردم که نه آب لولهکشی داشت، نه برق و نه پارکی که سرسره، تاب و الاکلنگ پلاستیک و آهنی داشته باشد اما با قاطعیت میتوانم بگویم روزهای کودکیام از قشنگترین روزهای زندگیام بود و به اندازه یک دنیا بازی کردم. به اندازه یک دنیا شاد بودم و خلاقیت داشتم. سرسره ما تپهها و کوهها بودند و برای تاب بازی دو نخل خرما، یار پر و پاقرصمون بودند و الاکلنگمان را حتی خودمان به کمک تنه نخلها درست میکردیم.
یادم میآید کولر هم نداشتیم اما پهن کردن فرشهای حصیری نزدیک غروب بین کله دارها (چوبهایی که پشهبند رو بین آن دو میبستند) از قشنگترین صحنههای زندگیام بود، یعنی این همه عجین بودن با طبیعت حقارتآور است؟
آنقدر حالمان با داشتههایمان خوب بود که نداشتهها جایگاهی نداشتند که حالمان را بد کنند. من فکر میکنم بین من و یک کودک شهری شاید تنها تفاوت در تعریف حال خوب و ابزارش بود. ما دوستی خاله خرسه نداشتیم، دوستی آدمهای مهربانی که حال خوب را نه تنها براساس معیار خودشان تعریف کنند بلکه آن را هم تحمیل بکنند.»
ارسال نظر