راز قتل دوست مجرد پولدار در خرید نوروزی دختر جوان
رکنا: دوستی یک مهندس با پسری مرموز در مترو سناریوی قتل وی را کلید زد.
12 اسفند ماه امسال ماموران اداره یازده پلیس آگاهی تهران در جریان گم شدن مهندس جوانی قرار گرفتند و در این مرحله با دستور بازپرس سیفی از شعبه چهارم دادسرای ناحیه 27 تحقیقات پلیسی آغاز شد.
کارآگاهان در گام نخست به سراغ خانواده مرد جوان رفته و مشخص شد که مهندس معمار از عصر روز11 اسفند ناپدید شده و هیچ یک از اطرافیانش از سرنوشت وی خبر ندارد.
در ادامه تحقیقات وبا بررسی حساب های بانکی مرد گمشده رفته ماموران پی بردند همزمان با ناپدید شدن وی 2 میلیون تومان ازحسابش برداشت شده است و دختر جوانی با در دست داشتن کارت بانکی مهندس گمشده به یک طلا فروشی رفته و اقدام به خرید طلا کرده است.
تیم تحقیق خیلی زود با اقدامات فنی و پلیسی موفق به شناسایی دختر جوان شده و روز 16 اسفند ماه آرزو را دستگیر کردند.
آرزو که با دیدن ماموران شوکه شده بود گفت: 4 ماه پیش با پسر جوانی به نام اکبر آَشنا شدم و قرار است با هم ازدواج کنیم که وی چند روز پیش با دادن کارت و رمز کارتی خواست تا برای شب عید خرید کنم که من نیز به یک مغازه طلافروشی رفته و طلا خریدم و هیچ اطلاعی از سرقتی بودن آن نداشتم.
بدین ترتیب ماموران تحقیقات فنی خود را برای دستگیری اکبر آغاز کرده و روز 20 اسفند ماه این مرد جوان که باور نداشت ماموران وی را شناسایی کرده اند دستگیر شد.
اکبر 30 ساله ابتدا خود را بی گناه معرفی کرد اما وقتی در برابر مدارک و اعترافات دختر جوان قرار گرفت لب به اعتراف گشود و راز جنایتی پنهان را فاش کرد.
جنایی شدن پرونده کافی بود تا تیمی ازماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات تکمیلی این جنایت وارد عمل شوند.
اکبر در اعترافاتش گفت:3 ماه پیش در مترو بودم که با مهندس جوان آشنا شدم و چند روز بعد با موبایلش تماس گرفتم و همدیگر را ملاقات کردیم.
قاتل جوان ادامه داد: پس از چندبار ملاقات با مهندس معمار متوجه وضعیت مالی وی شدم و چون به تازگی کارم را از دست داده بودم وسوسه شدم تا در سناریویی کارت بانکی اش را سرقت کنم.
روز حادثه جلوی در خانه مهندس به کمین نشستم و زمانیکه وی سوار بر خودروی اوپتیمایش وارد ساختمان شد من نیز پای در پارکینگ گذاشتم و زمانیکه مهندس پیاده شد چاقویم را زیر گردنش گذاشتم و خواستم تا ساکت باشد.
وی افزود: پس از بستن دست و پاهای مهندس با بست کمربند، کارتهای بانکی اش را برداشته و رمزهایش را از او گرفتم و سپس آبمیوه مسمومی را به مهندس دادم.
وقتی مهندس بیهوش شد او را داخل صندوق عقب خودرو گذاشته و از ساختمان خارج شدم و پس از چند ساعت پرسه زنی در خیابانها، به خیابان پیامبر رفته و خودرورا در کنار مجتمع تجاری کوروش رها کردم.
بازپرس منافی آذر و تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران پس از اعترافات پسر جوان به محل رها کردن خودرو رفته و زمانیکه صندوق عقب خودروی اوپتیما را باز کردند با جسد مهندس گمشده روبرو شدند و متخصصان پزشکی قانونی در بررسی ها زمان مرگ مقتول را 8 روز اعلام کردند.
بنا به این گزارش، بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 دستور داد تا جسد مهندس جوان به پزشکی قانونی منتقل شود تا علت مرگ وی بررسی شود و تحقیقات تکمیلی در اداره 10 پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
در انتخاب دوست دقت کنید!