فیلم گفتگو با 5 خوشگذران که دزد مسلح شدند! (اختصاصی)
رکنا: 5 بچه محل که تنها برای خوشگذرانی دست به سرقت مسلحانه خونینی زده اند همگی پشیمان هستند!!
این مردان پول های بادآورده از دستبرد به کارگاه طلاسازی در بازار را با ولخرجی های عجیب به باد داده اند و حالا ادعا دارند نقشه ماهرانه شان را از روی شوخی و ناگهانی طراحی کرده اند.
ساعت 10:40 نهم دی ماه امسال، موتورسواران کارگاه طلافروشی ای در خیابان وحدت اسلامی و جنب پارک وزیری از سوی 4 جوان موتور سوار که کلت کمری و قمه در دست داشتند مورد حمله قرار گرفتند.
این 3 مرد که مأمور انتقال 4/5 کیلو طلا بودند سعی کردند فرار کنند تا اینکه در داخل یک کوچه بنبست دزدان با شلیک به پای یکی از مردان همه را تسلیم خود کردند و کیسه طلاها را گرفته و گریختند.
پلیس از همان ابتدا با توجه به شگرد دزدان مسلح پی برد که کارگاه طلافروشی در دام «زاغزن»های حرفهای افتاده و دزدان با اطمینان از همراه بودن طلا اقدام به سرقت مسلحانه کردهاند.
با اقدامات اطلاعاتی خیلی زود ماموران پی بردند دزدان بچه محل هایی در محدوده پاسگاه نعمتآباد و عبدلآباد هستند که بعد از سرقت به شهرهای شمالی رفتهاند وقتی خبر رسید «شهرام» 24 ساله، «داریوش» 27 ساله، «یاسر» 25 ساله و «علیرضا» 25 ساله به تهران بازگشته اند همگی ساعت 6 صبح یکشنبه دوم اسفند ماه دستگیر شدند و مشخص شد عضو پنجم باند حسین 26 ساله است که هم کلت را تهیه کرده و هم اینکه در زمان سرقت در محدوده بازا حضور داشته و ترک نشینان موتورهای دزدان را سوار کرده است.
این مرد وقتی در پونک شناسایی شد خواست فرار کند که هدف گلوله پلیس قرار گرفت و دستگیر شد.
سرنوشت های عجیب دزدان خوشگذران
هر پنج عضو باند سرقت خالکوبی های عجیب و غریبی دارند و در این اقدام مسلحانه از 25 تا 50 میلیون تومان سهم برده اند و اما الان آس و پاس هستند و می گویند پول ها را در سفر و خوشگذرانی حیف و میل کرده اند.
یاسر، سهم 50میلیون تومانی داشت او می گوید: با بخشی ازاین سهم یک پژو 206 خریدم وبقیه را پای خرید کتانی مارکدار ، گوشی موبایل 2/5 میلیونی و سفر به شمال که خوشگذرانی در ویلای اعیانی ریختم. اجاره هر شب ویلا 500 میلیون تومان بوداما برای من مهم نبود نیاز مالی ای نداشتم و می دانستم به تهران برگردم راحت به زندگی ام می پردازم.
وی می افزاید:من موتورسوار باند بودم همان لحظه هم می دانستم کارمان اشتباه است اما در یک میهمانی جوگیر شدم و پذیرفتم همراه دوستانم باشم الان خیلی پشیمانم و این کارمان که می خواستیم هم خوش باشیم و هم روی بعضی از بچه محل هایمان را کم کنیم ارزش به زندان افتادن را نداشت.
علی 20 ساله کوچکترین عضو این بانداست که در صحنه سرقت قمه کشی کرده بود او می گوید: وقتی موتورهای حامل طلا در بن بست روی زمین افتادند، به سمت آنها رفته و با تهدید قمه کیف طلاها را برداشتم .
وی می افزاید: پدر و مادری که با آنها زندگی می کنم ناتنی هستند و همین من را وارد پاتوق های دوستانه کرد و تاکنون تنها یکبار به مدت یک هفته در کانون اصلاح و تربیت اقامت اجباری داشتم آن هم بخاطر دلهدزدی بود.
این جوان قمه کش می افزاید:در این سرقت 25 میلیون تومان سهم بردم. و در دوماه گذشته با پول سهمم لباسهای گران و کتانیهای میلیونی خریدم و به شمال سفر کردم و یک زندگی رویایی داشتم و هرگز تصور نداشتم با بازگشت به تهران باید جواب پس بدهم و جایم در زندان است خیلی پشیکان هستم و تحمل حبس را ندارم..
داریوش تیرانداز باند سرقت است او می گوید: من همسر و بچه ای 3 ساله دارم تنها مرد متاهل گروه بودم و باید بخاطر خانواده ام وارد این بازی نمی شدم.
وی می افزاید:از روی کلهخرابی این کار را کردم من در نمایشگاه اتومبیل کار می کنم و درآمد خوبی دارم نیازی به سهم 50 میلیونی نداشتم .
داریوش می افزاید:نمی دانم چرا همراه دوستانم شدم دعوایی بودم و حتی به خاطر همین رفتارها و مواد مخدر به زندان افتاده ام اما این بار فرق دارد اگر بیشتر از یک هفته در حبس بمانم باید خودم را بکشم مرگ بهتر از این زندگی است که من دارم.
حسین 25 ساله، همان عضو پنهان باند سرقت است و از دزدان سابقهدار است می گوید:سهم من 40 میلیون تومان بود همه ما بچههای نعمت آبادو عبدل آباد هستیم وقتی جوگیر شدیم من کلت کمری را تهیه کردم اما نقشی اصلی در سرقت نداشتم من با ماشین منتظر ماندم تا دوستانم دزدی را کردند و دو ترک نشین را سوار کردم تا ردی از ما برجای نماند.
وی می افزاید:خیلی اشتباه کردیم من دزد نیستم وتا به حال سابقه دزدی نداشتم ودر عالم مستی این تصمیم را گرفتیم.
شهرام یکی از موتورسواران است و میگوید: مست کرده ودور هم نشسته بودیم که تلفن یکی از بچه ها زنگ خورد تماس گیرنده گفت قرار است در بازار محموله سنگینی از طلاجابهجا شود.
وی می افزاید:من کابینت ساز هستم و درآمد خوبی هم دارم و همیشه موتور هوندایی زیرپایم بود و همین باعث شد با آنها همراه شوم و سهم میلیونی هم بگیرم.
داریوش می افزاید: پدر م مریض است دفعه پیش که بخاطر دعوا دستگیر شدم و به زندان افتادم پدرم خیلی سختی کشید و حالا مطمئنم او دوام نمی آورد و هیچ وقت خودم را بخاطر این اشتباه نمی بخشم.
ارسال نظر