اسرار آبروبر گروه تلگرامی دختران دانش آموز یک مدرسه / پسر نوجوان به این گروه نفوذ کرده بود
رکنا: آبرو و حیثیتم بر باد رفته است و انگشت نمای خاص و عام شده ام. دیگر نمی توانم بین دوستان و آشنایان سرم را بالا بگیرم یا برای نگاه های سرزنش آمیز مادرم پاسخی داشته باشم چرا که...
دختر 14 ساله ای که به همراه مادرش و برای پیگیری پرونده تهدید و سوء استفاده از دختران دانش آموز به پلیس فتای خراسان رضوی مراجعه کرده بود، در حالی که عنوان می کرد نمی دانم چگونه در فضای مجازی فریب خوردم و اکنون نیز پسری با آبروی خانوادگی ام بازی می کند، به کارشناس اجتماعی پلیس فتا گفت: مدتی قبل یکی از دبیران مدرسه از ما خواست تا یک گروه تلگرامی درست کنیم به طوری که همه همکلاسی هایمان در آن گروه عضو شویم. به پیشنهاد دبیر مدرسه قرار بر این بود که در این گروه اختصاصی به یکدیگر اطلاع رسانی کنیم و موضوعات درسی را به اشتراک بگذاریم. خیلی از دانش آموزان از این پیشنهاد استقبال کردند چرا که این موضوع می توانست در پیشرفت تحصیلی مان بسیار موثر باشد. به همین دلیل من هم با مطرح کردن پیشنهاد دبیرمان، از پدرم خواستم تا گوشی تلفن هوشمند برایم بخرد اگر چه پدرم مخالف این کار بود و اعتقاد داشت هنوز در سن و سالی نیستم که بتوانم از این فناوری استفاده درستی کنم اما او با اصرار من وحمایت مادرم مجبور به خرید گوشی شد چرا که مادرم نمی خواست من در میان دیگر همکلاسی هایم سرخورده شوم. این گونه بود که من هم مانند خیلی از دانش آموزان عضو گروه تلگرامی شدم. ابتدا همه چیز خوب بود و بیشتر مطالب درسی در فضای مجازی مطرح می شد اما آرام آرام قول و قرارهای مهمانی ها، جشن تولدها و رفتن به سینما یا مراکز تفریحی جای خود را در میان اعضای گروه باز کرد تا این که مدتی بعد تصاویر خصوصی اعضای گروه هم در فضای مجازی چرخید دیگر به ندرت می توانستیم مطالب درسی را به اشتراک بگذاریم در این میان یکی دو نفر از اعضای گروه، مطالبی را درباره دوستی های خیابانی خودشان به اشتراک گذاشتند. از آن پس مطالب زننده و زشتی عنوان می شد به گونه ای که دیگر برخی از همکلاسی هایم گوشی های تلفن خود را به صورت پنهانی به کلاس می آوردند و فیلم ها، کلیپ ها و تصاویر زشتی را به یکدیگر نشان می دادند و حتی این موارد را برای هم ارسال می کردند ولی ماجرا به همین جا ختم نشد. پسری هم با شگرد خاصی توانسته بود وارد گروه تلگرامی ما شود به طوری که با به دست آوردن تصاویر همکلاسی هایم قصد سوء استفاده از آن ها را داشت و من یکی از طعمه های آن پسر بودم. او وقتی نتوانست از من اخاذی کند تهدید به انتشار تصاویرم کرد من هم که دیگر آبرویم بر باد رفته بود ماجرا را برای مادرم بازگو کردم تا این که کارآگاهان پلیس فتا آن نوجوان شیاد را دستگیر کردند. این در حالی بود که هیچ کدام از اعضای خانواده دختران یا دبیر مدرسه نظارتی بر این گروه نداشتند و...
ارسال نظر