مادر مقتول پای چوبه‌دار: قاتل پسرم را می‌بخشم، اعدامش نکنید + عکس

به این ترتیب محکوم نجات یافته از مرگ، صبح دیروز تنها از جنبه عمومی جرم محاکمه شد و قرار است با توجه به مدتی که در زندان بوده بزودی آزاد شود.
هفتم خرداد سال 92 همزمان با مرگ پسر جوانی به نام مهدی روی تخت بیمارستــان کارآگاهان در تحقیقات میدانی دریافتند فردی به نام عباس با ضربات قمه او را پشت گلخانه اسلامشهر از پا درآورده است.چند روز بعد عباس دستگیر شد و در بازجویی به قتل مهدی اعتراف کرد.محاکمه عباس در شعبه‌ 71 دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد که دادرسان با توجه به اقرار صریح متهم و به درخواست اولیای دم او را به قصاص نفس محکوم کردند.حکم قصاص قاتل از سوی دیوانعالی کشور تأیید شد و پرونده برای اجرا دراختیار شعبه اجرای احکام دادسرای امورجنایی تهران قرار گرفت. سرانجام این جوان محکوم اردیبهشت امسال برای اعدام پای چوبه دار رفت اما وقتی مأمور زندان طناب دار را به گردنش انداخت تا حکم اجرا شود ناگهان مادر قربانی که در صحنه حضور داشت دست‌هایش را بالا برد و گفت به حرمت امام حسین(ع) قاتل پسرم را بخشیدم. حکم را متوقف کنید.
آنجا بود که جوان محکوم به مرگ از شدت خوشحالی اشک از چشمانش سرازیر شد و با به زیر آمدن از چهارپایه اعدام به پای مادر قربانی افتاد.
در ادامه نیز خانواده جوان محکوم با جلب رضایت مادر داغدار، پسرشان را از مرگ نجات دادند.
صبح دیروز جوان نجات یافته از مجازات اعدام که از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه می‌شد به قضات دادگاه گفت: چند روز قبل از این قتل، دوستم جعفر با ابوالفضل ـ برادر مقتول ـ دعوا کرده بود و روز حادثه قرار بود من و دوستم محمد آنها را آشتی بدهیم.
بنابراین ابوالفضل و مهدی را سوار خودرو کردیم و به پشت گلخانه در اسلامشهر رفتیم. آنجا با دوستم جعفر تماس گرفتم که برای مراسم آشتی‌کنان بیاید اما نیامد. در یک لحظه محمد قمه‌ای را که همراهش بود به من داد و بین ما با ابوالفضل و مهدی مشاجره لفظی بالا گرفت و من با قمه مهدی را زدم که ابوالفضل پا به فرار گذاشت. بعد هم من و دوستم از محل فرار کردیم.
من به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم شدم و دوستم محمد به خاطر معاونت در قتل به پنج سال زندان محکوم شد که حالا هم هر چند خانواده جوان فوت شده مرا بخشیدند اما بشدت از عملکرد خود پشیمان هستم چرا که پدرم به خاطر نجات من دار و ندارش را به حراج گذاشت تا توانست رضایت بگیرد.
در این مدتی هم که زندان بودم، نماز و قرآن خواندن را یاد گرفتم و توبه کرده‌ام که پس از آزادی هرگز خطایی مرتکب نشوم حالا نیز تقاضای تخفیف در مجازات را دارم.در پایان هیأت قضایی با هم وارد شور شدند و قرار شد این پسر جوان بزودی از زندان آزاد شود.