فریدون صدیقی :
صداوسیما طاقت صدای مخالف را ندارد؟ / موضوع صداوسیما مخاطب نیست
رکنا سیاسی : فریدون صدیقی، استاد رسانه در پاسخ به این سوال چرا صداوسیما مخاطب عام خودش را از دست داده است، گفت : مدتهاست صداوسیما نسبت به اینکه مخاطب چه واکنشی نسبت به عملکرد او نشان میدهد، ایزوله شده و یکسری مخاطب هدف مشخص دارد که درصد کمی دارند و در اقلیت هستند. خبرانلاین در ادامه نوشت : این استاد رسانه افرود : البته مدیران بالادستی هم در ایجاد این شرایط موثر هستند چرا که مدیرانی نیستند که مدیریت درستی داشته باشند، حالا کاری هم نداریم که صداوسیما با این نوع از عملکرد با ریزش مخاطب روبه رو است. دلایل این ریزش هم مشخص است؛ تا وقتی که چهرههایی مثل عادل فردوسیپور، رضا رشیدپور و سروش صحت و آدمهایی از این دست که مخاطبان پایبند و گستردهای داشتند را از دست میدهد، یعنی مخاطب و دیدگاه او برایش موضوعیتی ندارد کما اینکه در حوزههای دیگر هم نظر مخاطبان و واکنش آنها چندان اهمیتی ندارد.
موضوع صداوسیما مخاطب نیست، موضوعش این است که یکسری برنامه تولید کند
فریدون صدیقی در ادامه اظهار کرد : موضوع صداوسیما مخاطب نیست، موضوعش این است که یکسری برنامه تولید کند آن هم برای مخاطب هدف خودش که لازم میبیند پیام را فقط به آنها منتقل کند و دیگری اینکه باید کاری انجام دهد که مدیر بالا دستی ازش شکایت نکند که این چه کاریست که انجام دادهای و در انتها هم میگویند چند مسابقه فوتبال هست که مخاطب آن را دنبال میکند و همین کافیست یا ممکن است یک سریالی یکدفعه مورد استقبال قرار بگیرد و همین کافیست و نیاز مخاطب را برطرف میکند اگر هم این کار را انجام نداد مهم نیست. به همین دلیل هم صداوسیما با هر رسانهای که تولید محتوا کند و به نیاز مخاطب پاسخ دهد وارد ایجاد مشکل میشود، مثلا همین سریال شبکه نمایش خانگی که ساترا زیر نظر صداو سیما باید بر محتوای آن نظارت کند تا اجازاه دهد که آیا این سریال میتواند در بخش خصوصی پخش شود یا خیر.
جای خالیهایی که پر نشد
در واقع همانگونه که جای خالی شهاب حسینی و هومن سیدی و حسن فتحی در تلویزیون پر نشده و کسی جایگزین نشده است جای خالی برنامههای روشنفکرانه چون «شیوه» هم به این راحتیها پر نمیشود. این حذفهای دائمی برنامههای حوزه سرگرمی و گفتوگو محور در شرایطی رخ داد که جلیلی ادعا کرده رسانه جمهوری اسلامی اگر تکلیف خود را با فکر موافق روشن کند، تکلیف او با فکر مخالف خیلی راحتتر مشخص میشود. ولی وقتی در طول بیست سال رسانه را از فکر و اندیشه خالی میکنید و فکر میکنید صرفاً باید سرگرم کنید و رسماً به تعریف جمهوری اسلامی از رسانه پشت میکنید که میگوید رسانه باید دانشگاه باشد، معلوم است دیالوگی هم شکل نمیگیرد. »
تمام سرگرمیهای عامه پسند به مرور زمان و با مدیریتهای مختلف حذف شدند
اما آیا سرگرمیای وجود دارد؟ تمام سرگرمیهای عامه پسند به مرور زمان و با مدیریتهای مختلف حذف شدند، «شیوه» هم که یک برنامه فرهنگی و روشنفکر مآبانه بود، حذف شد و یک برنامه مشابه به نام «دوربرگردون» جایش ساخته شد که روی آنتن شبکه سه میرود، که مهمانانش نماینده رسانهها و افرادی هستند که اتفاقا خط فکریشان کاملا موافق صداوسیما است در واقع صداوسیما با بستن یک برنامه مناظره محور دیگر که نظرات هر قشری را میشنید، عرصه را برای کسانی که خط فکری مخالف صداوسیما دارند تنگتر کرد و به این شیوه بازهم فریاد زد که علاقهای ندارد صدای مخالفان خود را بشنود گویا صداوسیما دقیقا همانجایی ایستاده که جلیلی گفت؛ «رسانه باید تکلیف خود را با فکر مخالف مشخص کند. گفتم درست است، ولی به نظر میرسد رسانه اول باید تکلیف خود را با فکر موافق مشخص کند. شما بفرمایید تکلیف صداوسیمای جمهوری اسلامی با فکر موافق مشخص است؟» در واقع میخواهد چرخ را از نو اختراع کند تازه به این ماجرا بپردازد که تکلیفش با فکر موافق چیست!
هرچند که آقای جلیلی گفته بود؛ چطور اگر شما ۳۰ درصد را حذف کنید، سانسورچی میشوید ولی اگر ۷۰ درصد را حذف کنید، روشنفکر میشوید؟ اجازه دهید یک خاطره تعریف کنم. سال ۹۶ جلسهای بود. عمدهٔ مسئولین صداوسیما بودند؛ یعنی معاون سیما بود، رؤسای شبکهها بودند. آنجا یکی از دوستان گفت اختلاف ما با آقای جلیلی در این است که ایشان فکر میکند صداوسیما باید برای ۱۰ درصد حزباللهی برنامه بسازد. ما مثل آقای جلیلی حزباللهی هستیم، ولی اعتقاد ما این است که ما رسانهٔ ملی هستیم و باید برای هشتاد میلیون ایرانی برنامه بسازیم، نه برای ۱۰ درصد حزباللهی.» اما رویه برنامهسازی تلویزیون به این شکل است ۱۰۰ درصد تمرکز برای همان ده درصد است وگرنه توانایی شنیدن نظر مخالف را داشت. اصل مطلب این است که بازهم عرصه شنیدن به حرف آقای جلیلی گوش دادیم؛ رسانه را دیدیم و نقد کردیم و نتیجه جدیدی حاصل نشد!
منبع : خبرانلاین
ارسال نظر