تاج پادشاهی بر سر رضا میرپنج / ماجرای اشغال ادارات دولتی و مراکز نظامی تهران

به گزارش رکنا سیاسی، به نقل از ایسنا؛ رضا میرپنج ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران متولدشد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوش‌آفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از چهل روز که از مرگ پدرش گذشت همراه مادرش به تهران آمد و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند.

در سن ۱۲ سالگی توسط ابوالحسن خان سرتیپ (صمصام) از بستگان خود وارد فوج سوادکوه (از ابواجمعی علی‌اصغرخان امین‌السلطان صدراعظم) و تابین (سرباز) شد. سال ۱۳۱۳ هجری قمری پس از قتل ناصرالدین شاه قاجار فوج سوادکوه برای حفاظت از سفارتخانه و مراکز دولتی به تهران فراخوانده می‌شود.

وی در دوران خدمت در قزاقخانه به سرعت رشد کرد و در سال ۱۳۱۸ هجری قمری، به سرگروهبانی محافظین بانک استقراضی روسیه در مشهد و پس از چندی به نصوب شد.گروهان شصت‌تیری که رضاشاه آینده به فرماندهی آن رسید نخستین گروهان شصت‌تیرانداز در ایران بود که در حصر تبریز نیز در دورهٔ استبداد کوچک همراه بود.

بعد از فتح تهران در سال ۱۳۲۴ هجری قمری به همراه گروه محافظین عین‌الدوله که تبعید می‌شد، به فریمان اعزام شد. رضاخان نزد عین‌الدوله تقرب یافت و به آموختن خواندن و نوشتن ‌پرداخت.

در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام ‌شد . سپس با درجه یاوری به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد.

رضا شاه

اشغال ادارات دولتی و مراکز نظامی تهران درکودتای ۱۲۹۹

باهماهنگی‌های به عمل آمده بین سیدضیاءالدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) و رضاخان، در روز سوم حوت، کودتای ۱۲۹۹ صورت گرفت و قوای قزاق وارد تهران شدند و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از رجال، سرشناسان و روحانیون بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح‌آباد ‌گریختند و فتح‌الله خان سپهدار رشتی (نخست‌وزیر) به سفارت انگلیس پناهنده شد. در مورد چگونگی طراحی کودتا و نقش انگلیس در آن روایت‌های مختلفی مطرح است.

رضا میرپنج در کنار جذبه و چهره سیاه نظامیش به خوبی از تاثیر روحانیون کشور بر مردم معتقد و مذهبی کشور مطلع بود به همین دلیل در ابتدای انتقال قدرت از سلسله قاجاریه به پهلوی، برای به دست آوردن پایگاه اجتماعی، خود را با احکام و شعائر اسلامی همراه نشان داد و سعی کرد تایید بدنه روحانیون مذهبی را بگیرد.

شاید به همین دلیل بود که یک روز پس از تصویب طرح انقراض سلسله هفت پادشاهی قاجاریه در جایگاه صدراعظم جدید ایران در اعلامیه‌ای اعلام کرد: «... قوانین اسلام به‌منظور بهروزی مردم اجرا خواهد گردید، معنویت مسلمانی کاملا حفظ خواهد شد، فروش نوشابه‌های الکلی ممنوع خواهد گردید، بهای گندم و نان کاهش خواهد یافت و ....»

 رضا شاهی که در دوره سردارسپهی با تظاهر به دین‌داری در ایام عاشورا در قزاقخانه «تکیه» برپا کرد و خود در ورودی عزاخانه می‌ایستاد و به دستجات سینه‌زن طاق‌شال هدیه داد و گاهگاهی با پای برهنه در جلو دسته‌جات سینه‌زنی کاه بر سر می‌ریخت و در شب 11 محرم شام‌غریبان می‌گرفت و شمع به دست، به مساجد و هیات‌های مذهبی می‌رفت پس از تثبیت پایه‌های سلطنتش برگزاری هر نوع مجلس عزا را منوط به کسب اجازه از حکومت کرد و رفته رفته حرکت دسته‌های عزای حسینی در بازار و خیابانهای تهران در روز عاشورا را ممنوع کرد حتی کار را به جایی رساند که مردم از ترس لو نرفتن مراسم عزای حسین (ع) را در پستوهای خانه‌های‌شان برگزار کردند.

او بعد از تغییر قانون اساسی مشروطه و جلب رضایت نمایندگان دو مجلس موسسان و شورای ملی و همراه کردن نسبی دولت‌مردان و وکیل‌الدوله‌های مجلس، به تدریج روی دیگر سکه وجودش را به نمایش گذاشت.

بدین ترتیب هنوز 20 سال از انقلاب مشروطه نگذشته بود که رضاخان در 24 آذر در مجلس شورای ملی حضور یافت و مراسم تحلیف را به جای آورد. روز 25 آذر در کاخ گلستان بر تخت سلطنت نشست و وزیرمختار انگلیس به‌عنوان «شیخ‌السفرا» به وی تبریک گفت. روز 26 آذر فرمان نخست‌وزیری فروغی و روز 8 بهمن فرمان ولیعهدی محمدرضا فرزند بزرگ خود را صادر کرد. روز 4 اردیبهشت ۱۳۰۵ در تهران تاجگذاری کرد.

خوشگذرانی احمد علاف در اروپا

سابقه سفرهای چند باره و طولانی احمد شاه جوان به همراه پدرش محمدعلی شاه به کشورهای اروپایی به خصوص به فرانسه و شرکت در مراسم‌های مختلط و مِی‌گساری‌های بی‌حد و مرز شبانه چنان فکر و ذهن احمد شاه را به خودش مشغول کرد که حضور در مونت‌کارلو و پاریس برایش از حضور در دربار و اداره ایران لذت‌بخش‌تر و مهمتر بود. شهرت این خصوصیت اخلاقی احمد شاه به حدی بود که مردم شوخ‌طبع تهران به او لقب «احمد علاف» داده بودند.

در کنار این مسئله اعتیاد به جذابیت‌های جنسی و خوشگذرانی‌های دور فرانسه آنچنان شاه جوان را طماع و بی‌رحم کرد که حاضر شد برای سود بیشتر گندم را در انبارهای شاهی احتکار کند و موجب کمیابی و نایابی آرد و گندم در سال‌های جنگ جهانی اول در ایران شود. او چنان عرق لذائذش بود که شکسته شدن پایه‌های صندلی سلطنتش توسط سیاستمداران چرب زبان انگلیسی و همراهی سیاستمداران فرصت‌طلب دور و برش را نشنید و زمانی به خودش آمد که سیدضیاالدین طباطبایی و رضا خان میرپنج با همراهی مجلس شورای ملی بساط شاهی را از خاندانش جمع کردند.

رییس‌الوزرایی سردارسپه/ احمد شاه تسلیم شد

احمدشاه سوم اسفند ۱۲۹۹ تسلیم خواسته سیدضیاء الدین طباطبایی، سیاستمدار مورد اعتماد انگلیس و رضا خان میرپنج، فرمانده قشون قزوین شد و مجبور به انتخاب سید ضیاء به عنوان صدراعظم جدید ایران و اهدای منصب وزارت جنگی به رضا خان و سردارسپه خواندن او شد. احمد شاه در آخرین بازگشتش به ایران رضاخان سردارسپه را که از سال ۱۳۰۰ وزیر جنگ کرده بود، به رییس‌الوزرایی انتخاب کرد و در آبان ۱۳۰۲ ایران را برای همیشه تاریخ به مقصد فرانسه ترک کرد.

او البته در فروردین ۱۳۰۳ از فرانسه در فرمانی رضاخان را از رییس‌الوزرایی خلع کرد اما دومین مجلس شورای ملی، دخالت شاه در عزل و نصب صدراعظم را نپذیرفت به همین دلیل مجبور شد بار دیگر رضاخان را رییس‌الوزرا کند و با این کارش عموها و عموزاده‌ها و شاهزاده‌های قاجار را مجبور به دست بوسی رضا کرد و او که خود را والاحضرت اقدس می‌خواند، در سایه حمایت دولت انگلستان، بی‌رقیب بر ایران سلطه یافت.

سرکوب شورش خزعل الکعبی در خوزستان

رضا خان در شهریور و مهر ۱۳۰۳ با حمله به خوزستان شورش خزعل الکعبی معروف به شیخ خزعل را که به گفته رضاخان مورد حمایت احمد شاه بود و در استان خوزستان برای خودش پادشاهی داشت را سرکوب کرد و مقدمات سلطنت خود را یک سال قبل از تایید مجلس شورای ملی در سال 1303 به وجود آورد.

پس از آنکه مجلس شورای ملی در بهمن 1303 مقام فرماندهی کل‌قوا را از احمدشاه سلب و به سردار سپه تفویض کرد. در آبان 1304 نیز سلسله قاجاریه با فشار رضاخان و طی مصوبه‌ای منقرض شد و ابتدا انگلستان و سپس روسیه شوروی حکومت موقت رضاخان را به رسمیت شناختند.

روس‌ها حتی برای ابراز دوستیِ خود به رضاخان، نمایندگی خود در تهران را به «سفارت کبری» ارتقاء دادند.

رضا شاه

 تغییر قانون سلطنت با انقراض سلطنت قاجاریه

 دومین دوره مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴ برای رفع مانع و هموار کردن مسیر تکیه زدن رضا خان بر صندلی شاهی و تولد سلسله پادشاهی جدید در ایران، موافقت ۸۰ نماینده از 110 نماینده حاضر در این مجلس را نثار او کرد و ماده واحده خلع قاجاریه از سلطنت را به این شرح : «مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام نموده و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوعه مملکتی به شخص آقای رضاخان پهلوی واگذار می‌کند. تعیین تکلیف قطعی حکومت موکول به نظر مجلس مؤسسان است که برای تغییر مواد ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹ و ۴۰ متمم قانون اساسی مشروطه تشکیل می‌شود.» از تصویب گذراند و این مصوبه را به امضای سید محمد تدین ‌رییس وقت مجلس شورای ملی رساند.

این مصوبه مجلس شورای ملی تنها ۴ مخالف داشت و ۲۶ نماینده نیز به دلیل عواقب مخالفت با رضا خان از حضور در این نشست «غائب» شدند.

به دنبال مصوبه مجلس شورای ملی، مجلس موسسان در روز ۲۱ آذر 1304 با حضور ۲۶۰ نماینده، پس از تغییر دادن اصول چهارگانه فوق، رضاخان را « رضا شاه پهلوی » پادشاه ایران خواند و رضا خان نیز چهار روز بعد طی مراسمی در برابر نمایندگان مجلس شورای ملی سوگند پادشاهی خوردند.

 تاج‌گذاری رضا شاه در قصر برلیان کاخ گلستان

مراسم تاج‌گذاری رسمی و با تشریفات شاهانه روز یکشنبه چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۰۵ ساعت دو و نیم بعدازظهر با اهدای پرچم سلطنتی جدید توسط وزیر جنگ و امیران لشکر در قصر برلیان کاخ گلستان به رضا خان انجام شد. مهمانان مراسم تاج‌گذاری بیش از هزار نفر از نمایندگان ولایات، هیات قضاییه، اعیان و اظراف، نمایندگان دوره پنجم و ششم، نمایندگان کشورها، بازرگانان، برخی روحانیون، اصناف، سفیران خارجه در دربار ایران و برخی نمایندگان روزنامه‌ها بودند.

رضا خان ساعت سه و نیم بعدازظهر به همراه امیر لشکر خدایار خان حمل کننده پرچم سلطنتی جدید، محمدعلی فروغی صدراعظم که تاج کیانی را در دست داشت، عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار که تاج پهلوی را دست داشت، امیر لشکر امیر طهماسب وزیر جنگ که عصای جواهرنشان را همراه داشت، داور وزیر فواید عامه که الماس دریای نور را در دست داشت، دادگر وزیر داخله که چوگان سلطنتی پیشکشی از آذربایجان و 14 نفر دیگر از امرای ارتش و سیاستمداران دربار وارد تالار محل برگزاری مراسم شد.

رضا خان بعد از ورود به تالار در سمت راست تخت نادری ایستاد و همراهانش در مقابل تخت سلطنت در دو سوی آن صف بستند. همراه او شش آجودان در جلو و ژنرال آجودان سرتیپ مرتضی خان یزدان پناه و رییس‌های درجه اول دربار در عقب و کلاه نادری بر سر و شنل مرواریددوز سلطنتی بر تن رضا خان بود. او پس از ادعای سلام به پرچم‌های فوج‌ها بر اریکه تخت نادری نشست و ۲۱ توپ در میدان مشق شلیک شد و آیین تاجگذاری اجرا شد.

با پایان مراسم تاج‌گذاری رضا شاه پهلوی بر کالسکه سلطنتی سوار شد و همزمان سرود ملی ایران و سلام شاهنشاهی نواخته و یک توپ شلیک شد. کالسکه شاه در میان سایر کالسکه‌های تشریفات از خیابانهای باب همایون، میدان سپه، لاله‌زار، چهارراه کنت و دروازه دولت از میان نظامیان که در دو سوی طول مسیر ایستاده بودند و مردم تهران در پشت آنان نظاره‌گر بودند، عبور کرد و دقایقی بعد وارد کاخ سعدآباد شد و پس از چند دقیقه به کاخ مرمر برگشت.

منبع : ایسنا

وبگردی