به گزارش رکنا، مسعود پزشکیان در دوران دفاع مقدس عضو تیم ساک به دستها بوده است.
این را عباس حیدری مقدم آرانی پژوهشگر و نویسنده تاریخ دفاع مقدس، میگوید و توضیح میدهد: هر یک از افراد این تیم اضطراری در شهرهای خودشان مشغول زندگی خود بودند. اما ساکشان را همیشه آماده نگه میداشتند تا وقتی عملیات بزرگی در حال وقوع بود، سریع خود را به جبهه برسانند و مجروحان جنگی را مداوا کنند.
در عملیاتهای بزرگ دوران دفاع مقدس که شاید چند روز و شاید هم چند ماه طول میکشید، گاهی حدود هزار نفر ظرف چند روز مجروح میشدند. حتی ممکن بود در یک شب ۳ هزار نفر مجروح شوند. برای همین لازم بود کادر درمان همیشه آماده در منطقه عملیاتی حضور داشته باشند، چرا که نه زمان آن بود که مجروحان را به عقب جبهه ببرند و نه امکان آن. آرانی میگوید: اگر شب به ساک به دستها خبر میدادند که به حضورشان نیاز است، تا صبح با هواپیما خودشان را به بیمارستان صحرایی در منطقه عملیاتی میرساندند.
این در حالی است که دوران جنگ نقلوانتقال از نقاط مختلف کشور به جبهه با هواپیما مرسوم نبود و معمولاً رزمندهها با قطار یا اتوبوس راهی مناطق جنگی میشدند. ایرج حریرچی قائم مقام وزیر بهداشت دولت دوازدهم که خودش هم تجربه کار پزشکی در جبهه را دارد، در این باره توضیح میدهد: وقتی این پزشکان برای مداوای مجروحان در عملیاتهای بزرگ راهی جبهه میشدند، مورد شناسایی عراقیها قرار گرفتند. بعثیها فهمیده بودند هر وقت این افراد به سمت جبهه میروند یعنی عملیاتی در پیش است.
حریرچی ادامه داد: برای جلوگیری از لو رفتن عملیاتها و برای حفظ هوشیاری، معمولاً این افراد سعی میکردند بعد از آغاز عملیات سریعاً خودشان را به نیروها برسانند. به طوری که وقتی اطلاع داده میشد که عملیات آغاز شده، پزشکان، جراحان، پرستاران، کمک پرستاران، هوشبری و ... ساک وسایل به دست به فاصله کسری از ساعت خودشان را به فرودگاه میرساندند و سریعاً به جبهه اعزام میشدند.»آرانی میگوید: هر بار حدود ۵۰ یا ۶۰ نفر از آنها راهی جبهه میشدند که یکی از آنها رئیس جمهور کشورمان مسعود پزشکیان بود.
ابراهیم متولیان رییس بسیج جامعه پزشکی کشور، در این باره توضیخ میدهد: این پزشکان ساک وسایل همراهشان بوده و در موعد مورد نیاز با آنها تماس برقرار شده و به صورت رمزی به آنها اعلام میشد که مثلا سه روز دیگر در اهواز باشند.
او توضیح میدهد: به عنوان مثال در عملیات والفجر ۸ که اطلاعاتش بسیار محرمانه بود، در کوچه و خیابان با پزشکان جلسه میگذاشتند و میگفتند در فلان تاریخ به اهواز و خرمشهر بیایید.
ارسال نظر