قتل نوزاد دختر در مشهد ! / دردناکترین اعتراف !

به گزارش رکنا ، مرد ۳۵ ساله که دختر ۹ ماهه اش را با ضربه مرگبار به قتل رسانده است در بازجویی‌ها مدعی شد برای ساکت کردن دخترم، ضربه‌ای به سرش زدم که او هم آرام شد و خوابید. ماجرای این جنایت دردناک، ششم فروردین زمانی لو رفت که نیرو‌های اورژانس ۱۱۵، پیکر‌های بی رمق یک زن جوان و دو فرزندش را به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال دادند.

کادر درمانی بلافاصله وارد عمل شدند و زن جوان باردار را درحالی به همراه پسر چهار ساله اش بستری کردند که دختر ۹ ماهه دیگر او علایم حیاتی نداشت و جان خود را از دست داده بود. پزشکان بیمارستان با مشاهده آثار کبودی روی اندام نوزاد مذکور، به حقیقت تلخ یک کودک آزاری وحشتناک دیگر در مشهد پی بردند و مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.

زارش حاکی است دقایقی بعد قاضی کاظم میرزایی به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی و عوامل بررسی صحنه جرم عازم مرکز درمانی شد. زن باردار که در بخش زنان بستری بود، همسرش را عامل مرگ دختر ۹ ماهه اش معرفی کرد و گفت: با همسرم از مدتی قبل دچار اختلافات خانوادگی شده ایم و او ما را زیر ضربات مشت و لگد سنگین گرفت که در این میان دختر نوزادم جان سپرد.

به دنبال اظهارات این زن جوان، بی درنگ قاضی میرزایی دستور بازداشت پدر مقتوله را صادر کرد و به این ترتیب گروهی از کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی با هدایت سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) عازم منطقه التیمور شدند و حلقه‌های قانون را بر دستان مرد افغانی گره زدند.

این متهم به قتل که به شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد منتقل شده بود، در حضور قاضی ویژه پرونده‌های جنایی لب به اعتراف گشود و گفت: دخترم بی قراری می‌کرد که من از خواب بیدار شدم و برای ساکت کردن او، ضربه‌ای به سرش زدم و ...

در پی اعترافات این مرد سنگدل، قاضی کاظم میرزایی با صدور قرار بازداشت موقت وی را در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی قرارداد تا زوایای دیگر این پرونده جنایی مورد بررسی‌های دقیق قرار گیرد.

این مرد خشن که با خونسردی به سوالات تخصصی مقام قضایی پاسخ می‌داد پس از پایان جلسه بازپرسی در گفت و گویی کوتاه با خراسان نیز به تشریح ماجرای این جنایت هولناک پرداخت.

نامت چیست؟ علیجان – م. چند سال داری؟ ۳۵ سال

ایرانی هستی؟ نه تبعه کشور افغانستان هستم.

به صورت غیرمجاز در ایران زندگی می‌کنی؟ بله!

چه مدتی است در ایران سکونت داری؟ از حدود یک سال قبل به ایران آمدم و خانه‌ای را در منطقه التیمور اجاره کردم.

شغل ات چیست؟ کارگر هستم. هر کاری باشد انجام می‌دهم.

چند فرزند داری؟ یک پسر چهار ساله به نام لطیف دارم و همین دختری که فوت کرد.

با همسرت اختلاف داری؟ نه به آن صورت، گاهی به حرفم گوش نمی‌دهد، او زنی ساده است و فریب می‌خورد!

چرا؟ گاهی یک زن زیرپایش می‌نشیند و به او می‌گوید که شوهرت را اذیت کن! او هم قبول می‌کند.

تا به حال قهر کرده است؟ همسرم در ایران کسی را ندارد همه بستگانش در افغانستان هستند، ولی گاهی از خانه به بهزیستی یا مسافرخانه می‌رود، ولی بازبرگشته است.

شاید به خاطر آزار‌های تو از خانه می‌رود؟ نه! خودش می‌گوید من نمی‌فهمم! او مشکل عصبی دارد!

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟ حنانه تشنج داشت قبلا در مرکز درمانی او را بستری کرده بودم! خون نداشت، ضعیف بود! گوش نمی‌کرد هرچه تقویت می‌کردیم نمی‌شد خیلی ریز بود به طوری که گویی دو ماهه است. پزشکان می‌گفتند سرش مشکل دارد!

چه شد که کتکش زدی؟ همان شب همسرم گفت: از بغلش افتاده است! شب تا صبح گریه می‌کرد او را بغل کردم که ساکت شود معده اش عفونت داشت و استفراغ می‌کرد.

صبح با گریه‌های او از خواب بیدار شدم به همسرم گفتم بگذارش درون گهواره و تکانش بده! یا او را بگذار روی زمین تا آرام شود، ولی او همچنان گریه می‌کرد که من یک ضربه به صورتش زدم بعد شیرخورد و خوابید که بعد هم همسرم از خانه بیرون رفت. من هم به دنبال زنم رفتم، ولی او را پیدا نکردم.

وقتی به خانه بازگشتم هنوز نیامده بود! بار سوم که به خانه آمدم همسرم در خانه را قفل کرده بود و در را باز نمی‌کرد فکر کردم حال بچه خوب شده است به همین خاطر از خانه دور شدم، ولی دوباره که آمدم دیدم در خانه باز است و همسر و فرزندانم نیستند!

چرا دخترت را نزد پزشک نبردی؟ چون یک هفته قبل او را به درمانگاه برده بودم و شربت مصرف می‌کرد.

همسر و پسرچهار ساله ات را چه کسی کتک زده است که در بیمارستان بستری شدند؟ نمی‌دانم! من نزدم. آن بچه خودش شر است.

گزارش حاکی است تحقیقات گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرگرد وحید حمیدفر (افسر پرونده) و با دستورات محرمانه قاضی میرزایی برای کشف زوایای پنهان این جنایت ادامه دارد.