این ها بخشی از اظهارات جوان 28 ساله ای است که به اتهام سرقت کابل برق توسط نیروهای انتظامی جیرفت دستگیر شده بود. این جوان سارق در حالی که همنشینی با دوستان ناباب را عامل تیره روزی هایش می دانست درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای پرجمعیت به دنیا آمدم اما پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و نمی توانست خواسته های کوچک و بزرگ مرا برآورده کند . 

من هم که جوانی بلند پرواز بودم برای رسیدن به رفاه و آسایش و داشتن یک زندگی رویایی ،شهر و دیار خودم را رها کردم و در جست و جوی زندگی بهتر به یک شهر بزرگ تر رفتم .
آن جا خانه ای در حاشیه شهر اجاره کردم و با چند جوان آشنا شدم که سرنوشتی شبیه من داشتند و برای رسیدن به رویاهایشان دست به هر کاری می زدند .
 من هم وارد پاتوق آن ها شدم و به همنشینی با دوستان ناباب پرداختم. این گونه بود که در گرداب موادمخدر و مشروبات الکلی افتادم و خلافکاری و هنجارشکنی را آغاز کردم چراکه اعتیاد ریشه همه خلافکاری هاست و کسانی که به مصرف موادمخدر روی می آورند در واقع جاده خاکی تباهی را آسفالت می کنند. 
من هم در همین دورهم نشینی ها شیوه های سرقت را آموختم و ابتدا به همراه دیگر دوستانم سرقت می کردم تا هزینه های اعتیادم را تامین کنم اما طولی نکشید که خودم به تنهایی سرقت کامپیوتر خودروها را شروع کردم و آن ها را به مالخران می فروختم اما چند ماه بعد خودم به یک دوست ناباب تبدیل شدم و دختران و پسران دیگری را برای سرقت قطعات خودرو با خودم همراه کردم. 
از آن روز به بعد در همه سرقت ها، زنی را همراه خودمان می بردیم تا پلیس به ما مشکوک نشود با وجود این خیلی زود تحت تعقیب قرار گرفتیم و من مجبور شدم پاتوق خلافکاری هایم را تغییر بدهم بعد ازاین ماجرا ،سرقت قطعات خودرو را رها کردم و به کابل های برق دستبرد زدم چرا که در پاتوق جدید با مالخری آشنا شدم که فقط سیم های مسی را می خرید به همین دلیل دستبرد به اماکن عمومی ، منازل و تیربرق های فشار قوی را آغاز کردم تا این که بالاخره هنگام فروش 25 کیلو کابل سرقتی به یک مالخر، دستگیر شدم و همه سرقت هایم را برای پلیس فاش کردم . 
این درحالی است که از آن زندگی رویایی فقط بدبختی، اعتیاد و پاتوق نشینی نصیب من شده است. حالا همه درآمدم از دستبرد به اموال مردم، صرف خرید موادمخدر می شود و...
 این سارق جوان پس از اعتراف به بیش از 25 فقره سرقت روانه زندان شد تا بررسی های بیشتری در این باره صورت گیرد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی