ماجرای سیاه بخت شدن دختر مشهدی که در 11 سالگی پای سفره عقد نشست
حوادث رکنا: با آن که فرزند کوچکم به بیماری صرع مبتلاست و حساسیت شدیدی به دود و بو دارد اما همسر معتادم منزلمان را به پاتوق استعمال مواد مخدر تبدیل کرده است و خودش نیز با زباله گردی و سرقت لوازم منزل مخارج اعتیادش را تامین می کند . این در حالی است که به شدت از این وضعیت در رنج و عذاب هستم ولی نمی توانم طلاق بگیرم چرا که ...
به گزارش رکنا، زن 43 ساله با بیان این مطلب به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: هنوز در مقطع ابتدایی تحصیل می کردم که با اصرار پدر و مادرم پای سفره عقد نشستم و در حالی که 11 سال بیشتر نداشتم در حالی با جوان 17 ساله ای ازدواج کردم که برادر بزرگ ترم نیز با خواهر نامزدم پیمان زناشویی بست. آن زمان درس و مدسه را رها کردم و به خانه داری پرداختم اما از همان دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم به مواد مخدر سنتی مانند تریاک و شیره اعتیاد دارد اما با توجه به این که بسیاری از اطرافیانم معتاد بودند این موضوع را جدی نگرفتم تا این که متاسفانه همسرم به سمت مواد مخدر صنعتی کشیده شد و من باز هم به امید این که روزی سرش به سنگ می خورد و به زندگی باز می گردد مجبور به تحمل این شرایط بودم چرا که اگر به طلاق می اندیشیدم زندگی برادرم نیز فرو می پاشید .
در همین آشفته بازار زندگی، فرزند دومم به دنیا آمد که مبتلا به بیماری صرع بود و حساسیت شدیدی به هر نوع دود و بو داشت و من مجبور بودم مدام او را نزد پزشک ببرم . «صالح» وقتی اوضاع را این گونه دید به خاطر پسر کوچکم تصمیم به ترک اعتیاد گرفت و به انجمن معتادان گمنام رفت. او اعتیادش را کنار گذاشت و من از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم به طوری که 10 سال برایش جشن پاکی گرفتم و هر سال که می گذشت لذت زندگی من بیشتر می شد تا این که هشت سال قبل دختر بزرگم از همسرش طلاق گرفت و نزد ما بازگشت .
دراین شرایط بود که صالح آرام آرام به سراغ دوستان معتادش رفت و دوباره آثار اعتیاد در چهره اش نمایان شد. او به یک باره مانند روزهای سیاهش به سراغ مواد مخدر صنعتی رفت و در کنار برادرش و دیگر دوستان و اطرافیان معتادش به مصرف مواد مخدر ادامه داد. چند بار او را در مراکز ترک اعتیاد بستری کردم تا شاید به روزهای خوش گذشته بازگردد چرا که در آن روزها من هم کار می کردم و به این ترتیب با درآمد کارگری منزل کوچکی خریده بودیم ولی به خاطر وسوسه اطرافیان و دوستان معتادش بلافاصله بعد از ترک دوباره استعمال مواد مخدر را آغاز می کرد.
کار به جایی رسید که منزلم به پاتوق افراد معتاد و خلافکار تبدیل شد . صالح هم که نمی توانست به کارگری ادامه بدهد برای تامین هزینه های اعتیادش به سرقت و زباله گردی روی آورد به گونه ای که روزهای سیاه دوباره به زندگی ام بازگشت .
این در حالی است که باز هم فرزند بیمارم دچار حساسیت شده است و من هم در یک شرکت نظافتی کار می کنم تا حداقل نیازهای ضروری 3 فرزندم را تامین کنم و شاید با کمی پس انداز بتوانم دوباره همسرم را در مرکز ترک اعتیاد بستری کنم. چرا که اگر از او طلاق بگیرم به یقین زندگی برادرم نیز متلاشی می شود . اکنون به قانون پناه آورده ام تا باز هم برای نجات فرزندم تلاش کنم و...
گزارش خراسان حاکی است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ غلام علی مالداری (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) تلاش مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی برای بررسی های حمایتی و مشاوره ای در این باره آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
ارسال نظر