گفتگو با قاتلی که نیمه شب به شمال فرار کرد / من دزد پول هایم را کشتم !

 ظهر سه‌شنبه 12 مرداد امسال بود که خبر یک قتل در تعمیرگاهی واقع در خیابان فرجام به پلیس مخابره شد و به دنبال آن بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل قتل شدند.

تیم جنایی به محض ورود به تعمیرگاه داخل اتاقک کارگران با جسد کارگر جوانی رو‌به‌رو شد که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. در نخستین گام، مأموران به تحقیق از کارگران پرداخته و مشخص شد مقتول به نام ایمان دو سال قبل به این تعمیرگاه آمده و مشغول به کار شده بود.

در تحقیقات از همکاران وی، یکی از آنها به کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: ایمان اغلب شب‌ها در اتاقک کارگران استراحت می‌کرد اما آن روز گفت مرخصی گرفته و شب نمی‌ماند. ما هم فکر می‌کردیم که در تعمیرگاه نیست اما صبح روز بعد که به تعمیرگاه آمدیم با جسد او مواجه شدیم.

قاتل آشنا

باتوجه به سالم بودن درهای ورودی ساختمان، فرضیه قتل از سوی فردی آشنا پررنگ شد. در بازرسی از جیب‌های مقتول مشخص شد که گوشی تلفن همراه او نیز به سرقت رفته است. اما از آنجایی که پول‌های قربانی سرقت نشده بود، چنین به نظر می‌رسید که جنایت به خاطر خصومت یا اختلاف شخصی بوده است.

در گام بعدی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به دستور بازپرس جنایی به بازبینی دوربین‌های مداربسته تعمیرگاه پرداختند و تصاویر ثبت شده سرنخ اصلی را به‌دست تیم جنایی دادند.

در ادامه مشخص شد یکی از کارکنان تعمیرگاه به‌ نام اشکان که بتازگی در آن محل مشغول به کار شده بود تنها کسی بوده که شب حادثه در تعمیرگاه و در اتاقک کارگران وارد شده و چند ساعت بعد نیز، قبل از ورود سایر کارگران و کارکنان تعمیرگاه، محل را ترک کرده و بدین ترتیب کسی ورود و خروج او را ندیده بود. این در حالی بود که غیر از او شخص دیگری وارد اتاقک نشده و احتمال دست داشتن اشکان در این جنایت قوت گرفت.

با به‌دست آمدن این مدارک؛ کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده تا اشکان را دستگیر کنند، اما بررسی‌ها نشان می‌داد که پسر 18 ساله پس از قتل متواری شده است. تحقیقات میدانی نشان می‌داد اشکان با مقتول اختلافی نداشته و انگیزه او برای قتل در هاله‌ای از ابهام بود.

ردپای متهم در شمال

تحقیقات برای دستگیری متهم به دستور بازپرس محمدتقی شعبانی ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی ردپای او را در یکی از شهرهای شمالی به‌دست آوردند.کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با نیابت قضایی راهی مخفیگاه متهم شده و در عملیاتی ضربتی او را دستگیر کردند. اشکان که از جنایت مرتکب شده پشیمان بود در همان تحقیقات اولیه به قتل اعتراف کرد. به دستور بازپرس جنایی، متهم به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم

با مقتول اختلاف داشتی؟

نه. مشکلی با او نداشتم.

چه شد که دست به قتل زدی؟

شب حادثه در اتاقک خوابیده بودم که صدایی مرا بیدار کرد. چشمم را که باز کردم ایمان را دیدم که در حال سرقت پول‌هایم است. عصبانی شده و باهم درگیر شدیم. نمی‌دانم چه شد که ناخواسته چاقویی که در اتاق بود را برداشتم و او را به قتل رساندم.

پس از قتل چه کردی؟

خیلی ترسیده بودم. نمی‌خواستم او را بکشم. گوشی تلفنش را برداشتم و فرار کرده و به شهرهای شمالی رفتم.

چه مدت بود که در تعمیرگاه کار می‌کردی؟

12 روز قبل از قتل در تعمیرگاه مشغول به کار شده بودم و چون من جا و مکانی نداشتم شب‌ها هم در اتاقک می‌خوابیدم. مقتول از کارگران با سابقه و قدیمی تعمیرگاه بود و او هم شب‌ها در اتاقک می‌ماند.