گفت و گوی رکنا با برترین معلم ایران؛
به احترام معلمی که 47 کیلومتر مسیر را طی کرد تا برای دانش آموزانش تلسکوپ امانت بگیرد؛ برپا ! + فیلم
رکنا: داستان مربوط به مردی است عاشق. کسی که به فرزندان سرزمینش عشق می ورزد و دوست دارد آنها را در بهترین موقعیت های زندگی شان ببیند و در این مسیر کمکشان کند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، یک روز از جایش بلند شد و رفت 47 کیلومتر آن طرف تر تا از یک مدرسه دیگر، برای 9 دانش آموزش، تلسکوپ و میکروسکوپ قرض بگیرد. او مثل پدری مهربان، دانش آموزانش را زیر پر و بالش می گیرد و تلاش می کند تا آنها تجربه یک زندگی شاد و مهیج را در مدرسه داشته باشند.
نورمحمد سلطانی، مدیر-آموزگار یک مدرسه در روستای شیرخانی استان لرستان است. در سال 1355، در یک خانواده روستایی پرجمعیت به دنیا آمد که کمترین امکانات در اختیارش بود؛ ولی الان، با مدرک دکتری مدیریت منابع انسانی، در یک کلاس کانکسی پنج پایه بعلاوه پیش دبستانی، 9 دانش آموز دارد که همگی عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. او همچنین مدرس برخی دوره های آموزشی در سطح کشور نیز بوده است و مفاهیم راهبری، آموزش در کلاس های چند پایه و... را به راهبران و معلمان ارائه می کرده است. همچنین در حوزه معلمان چندمهارتی با معلمان آموزش استثنایی کشور و در ارتباط با یونسکو هم در سطح کشور کارگاه های آموزشی برگزار کرده است. او که امسال به عنوان نمونه کشوری هم انتخاب شده است، با خبرنگار رکنا به گفت و گو می نشیند و از پستی و بلندی های مسیر معلمی سخن می گوید.
31 سال و 7 ماه و 9 روز تکثیر مهرورزی توسط آقا معلم در روستاهای لرستان
نورمحمد سلطانی، آموزگار مهربان دبستان شهید فلاحی، با جزئیات می داند که چند سال معلمی کرده است؛ دقیقا 31 سال و 7 ماه و 9 روز! درست مثل عاشقی که روزهای کنارِ معشوق بودنش را از لحظه دیدار به خاطر دارد.
او می گوید: 6 سال در سیلاخور، در مدرسه ای چند پایه، معلم و مدیر-آموزگار بودم و همانجا آغاز به کار کردم. دانش آموزانم در این مدرسه، از سه روستای دیگر دور هم جمع می شدند. آن زمان این روستا بسیار محروم بود و من می بایست راهی طولانی را پیاده طی می کردم تا به مدرسه برسم. بخشی از مسیر هم به گونه ای بود که می بایست از یک رودخانه خروشان که هیچ پلی نیز روی آن نبود عبور می کردم. نمی دانید در فصل سرما، رد شدن از این رودخانه چقدر برایم سخت بود. در نهایت، بعد از دو ساعت پیاده روی به مدرسه می رسیدم. برای اینکه روزانه طی کردن این مسیر زمان زیادی از من می گرفت، تصمیم گرفتم از اول تا پایان هفته را در آن منطقه بیتوته کنم.
نورمحمد سلطانی در ادامه می افزاید: آن زمان، شنبه ها برای من روز سختی به حساب می آمد؛ چراکه هم این مسیر صعب العبور را طی می کردم و هم مدرسه گرم نبود. خیلی زمان می برد تا آنجا را گرم کنم و فضا برای حضور دانش آموزانم فراهم شود.
این معلم می گوید: سال اول شروع به کارم، دانش آموزانی از پایه های دوم، چهارم و پنجم داشتم. مدیر آن مدرسه، آقای یاراحمدی بود که مسیر معلم شدن را به من نشان داد. آنجا، شب ها راجع به نحوه تدریس و مباحث درسی و تربیتی و... با هم صحبت می کردیم. این نوع گپ و گفت، برای من بسیار کمک کننده بود و توانستم نکات زیادی را از هم صحبتی با آقا مدیر مدرسه بیاموزم. از سویی دیگر، وقتی بچه ها را به اردو می بردم، با هزینه شخصی خودم، وسایل پخت و پز را برایشان آماده می کردم و با گاری آنها را به اردو می بردم.
نورمحمد سلطانی، بعد از 6 سال تدریس در آن مدرسه، در نهایت به زادگاهش؛ یعنی زاغه بازگشت. حال، این آقا معلم مهربان، در مدرسه ای کانکسی در روستای شیرخانی، تدریس می کند. مدرسه ای که شاید از بسیاری از امکانات دور باشد؛ اما او نهایت تلاشش را می کند تا به دانش آموزانش درس زندگی بدهد.
او در ادامه می گوید: این روستا مدرسه دارد؛ اما لازم است تخریب شود. از آنجایی که تعداد دانش آموزان این روستا کمتر از 10 نفر است و مدارس محروم دیگری در اولویت هستند، هنوز برای ساخت این مدرسه اقدامی نشده است.
در «صندوق شادی» پول خوراکی های غیرمفید را جمع کنید
این معلم دلسوز به کارهای شاخصی که در مدرسه کوچکش انجام داده است اشاره می کند و می افزاید: یک روز، به نوع تغذیه ای که دانش آموزانم استفاده می کردند توجه کردم و متوجه شدم که بیشترین نوع خوراکی هایی که استفاده می کنند، غیرمفید است. طی چند روز، از این خوراکی ها که شامل محصولات فرآوری شده، چیپس و پفک و... جدولی تهیه کردم. با دانش آموزان در این خصوص صحبت کردم و در نهایت قرار بر این شد که خودشان حساب کنند و ببینند که چقدر برای این خوراکی ها هزینه می کنند.
بعد از آن، نورمحمد سلطانی، کاری کرد کارستان. او از دانش آموزانش خواست تا با وسایل دور ریختنی، برای خودشان جعبه ای درست کنند و در آن، پولی که قرار بود با آن خوراکی های غیرمفید بخرند را در آن صندوق بریزند و از میان خودشان هم یک نفر حسابدار انتخاب کردند. آنها اسم این صندوق را گذاشتند «صندوق شادی» و در نهایت قرار بر این شد، پولی که از این جعبه خارج می شود، صرف هزینه برای نیازهای خود مدرسه باشد.
او می گوید: در این مسیر، ما سعی می کنیم در طول هفته، چند بار صبحانه سالم در مدرسه داشته باشیم. همچنین در طول ماه، دو بار با اولیا جلسه برگزار می کنم تا به من انتقادات و پیشنهاداتشان را در راستای بهبود عملکرد مدرسه ارائه دهند.
جمع کردن 300 نفر از اهالی روستاهای همجوار برای برگزاری مسابقه ورزشی بین دانش آموزان
این معلم مهربان و فداکار به انزوای معلمان در مدارس روستایی اشاره می کند و می افزاید: معلمان در مدارس روستایی به ویژه مدارس چندپایه ، خیلی از هم دور هستند؛ ولی من تلاش کردم از میزان این فاصله کم کنم. برای همین پیشنهاد دادم تا مسابقه ورزشی بین مدارس برگزار شود. به طرز ناباورانه ای، 25 مدرسه همجوار در مدرسه کانکسی ما برای این مسابقات در پنج رشته ورزشی اعلام حضور کردند. اهالی روستای شیرخانی نیز با هزینه شخصی، برای 300 نفری که از روستاهای همجوار آمده بودند، آش درست کردند.
همه هزینه های اردوهای دانش آموزی با آقا معلم
امسال هزینه های اردوهای دانش آموزان در مدرسه شهید فلاحی را معلم مهربانشان پرداخت کرده است. از بازدید از موزه حیات وحش و دیدار آثار تاریخی گرفته تا رفتن به مدرسه همجوار که سالن پویا دارد؛ از برنامه ای برای کاشت نهال در روستا گرفته تا اردوهای علمی در معدن شن و ماسه و... و دیدار با یک شاعر کهن سال محلی و قهرمان پارالمپیک، عرفان رضایی، جزء برنامه های اردویی این مدرسه بوده است.
کمک به دخترک کلاس اولی که با ضعف جسمانی شدید به مدرسه آمده بود
در مدرسه آقا معلم مهربان این روستا، دخترکی در پایه اول ابتدایی درس می خواند که هفت ماهه به دنیا آمده و روزگاری، به دلیل ضعف جسمانی شدید، حتی نمی توانست مداد را در دستش بگیرد؛ ولی با تدابیر الان به راحتی در فارسی در خواندن و نوشتن، پا به پای بقیه دانش آموزان می خواند و می نویسد. او که نمی توانست ورزش کند؛ الان در کارهای دسته جمعی مشارکت می کند و یکی از پایه های اصلی جمع دوستانش شده است.
نورمحمد سلطانی می گوید: این روزها هر بار پدر و مادر این دانش آموز به مدرسه می آیند، تشکر می کنند و من شرمنده آنها می شوم. حتی خودش هم گاهی برای تشکر، پاکت نامه درست می کند و به من هدیه می دهد.
نورمحمد سلطانی، مدیر-آموزگار دبستان شهید فلاحی می گوید: درست است که در اسناد بالادستی تاکید بر در دسترس بودن آموزش، برای دانش آموزان شده است؛ ولی اگر الان از من بپرسند، می گویم در کنار دسترسی به آموزش، دسترسی به معلمِ باکیفیت نیز یکی از مهم ترین حق های دانش آموزان است. نگاه به مدرسه از حالت صرفا خدماتی بودن باید خارج و به کیفیت و انجام کارهای مشارکتی اهمیت داده شود. این مهم به هنر معلم بستگی دارد که چقدر می تواند با کانون پرورش فکری، مدارس همجوار، اولیا، مساجد و... همراه شود تا دانش آموزانش بتوانند به آموزش با کیفیت دسترسی پیدا کنند.
دیدن جهان بزرگ و کوچک با تلسکوپ و میکروسکوپی که آقا معلم 47 کیلومتر آن طرف تر از یک مدرسه دیگر امانت گرفته بود
او در راستای تبیین گفته هایش می افزاید: در مدرسه من تلسکوپ و میکروسکوپ وجود ندارد، برای همین یک روز، 47 کیلومتر از روستای خودم دور شدم تا به مدرسه دیگری بروم و این وسایل را به امانت بگیرم تا دانش آموزانم در مدرسه خودشان تجربه دیدن آسمانِ بزرگ و اجسام کوچک را در دفتر خاطرات زندگی شان داشته باشند.
آقا معلم روستای شیرخانلو، می گوید که در آن روستا، رودخانه ای وجود دارد که به علت عدم وجود سطل زباله (به دلیل دهیار نداشتن روستا)، خانواده ها زباله هایشان را در حاشیه رودخانه رها می کنند. او برای این کار هم از مشارکت دانش آموزانش استفاده کرد تا حداقل زباله های کمتری در حاشیه این رودخانه زیبا رها شود.
او در این خصوص می گوید: برای اینکه به صورت عملی به دانش آموزان حفاظت از محیط زیست را آموزش دهم، برنامه اردویی بازدید در نظر گرفتم. یک روز، از کنار کانال آب روستا حرکت کردیم و به رودخانه رسیدیم. آنها در این مسیر، با انبوهی از زباله ها مواجه شدند. در نهایت از آنها پرسیدم که چه کسی از این رودخانه استفاده می کنند؟ همگی گفتند خودشان، دام هایشان و محصولات کشاورزی شان از رودخانه بهره می برند. بعد به آنها فرصتی دادم تا با یکدیگر همفکری کنند و راهکاری برای کاهش میزان زباله اطراف رودخانه ارائه دهند. این اقدام بسیار موثر بود؛ چراکه آنها این موضوع را در خانه نیز مطرح کرده بودند و باعث شدند تا زباله کمتری در محیط زیست خود رها کنند. همچنین در راستای حفظ محیط زیست، با تهیه نهال و بذر، در یک برنامه اردویی دیگر همراه با دانش آموزان، اطراف روستا اقدام به کاشت نهال کردیم.
با کاغذهای باطله کتاب درست کنید و در کتابخانه مدرسه بگذارید
نورمحمد سلطانی می افزاید: در یک گلدان کوچک که خود دانش آموزان آن را درست کرده اند، مراحل کاشت، داشت و برداشت را طی می کنند. همچنین یک گوشه را در نظر گرفته ایم که آنجا مربوط به کارگاه نویسندگی است. دانش آموزان کتابچههایی را با خلاقیت خودشان از کاغذهای باطله تهیه کرده اند و داستان هایی را با خلاقیت خود مینویسند و در کلاس میخوانند. همچنین قسمتی از مدرسه را نیز برای آموزش نماز در داخل کلاس در نظر گرفته ایم.
«آرزو می کنم همه فرزندان ایران؛ بهترین نمونه از خودشان باشند و به وطن نشان دهند که قلبشان برایش می تپد.» او این آرزو را به زبان می آورد و از خدا برای همه دانش آموزان کشورش سلامتی و دلخوشی طلب می کند.
ارسال نظر