رکنا گزارش می دهد
شریفی: "طلاق عاطفی" از "طلاق رسمی" بیشتر است/ مستخدمین: "طلاق رسمی" از "طلاق عاطفی" بهتر است
رکنا، آسیبهای اجتماعی به مانند تب در علم پزشکی هستند وقتی یک قسمت از بدن تب میکند نشان از وجود مشکل در کارکرد اعضای بدن دارد. اگر طلاق و طلاق عاطفی در جامعه زیاد میشود نشانگر این است که بخشی از نهاد جامعه دچار اختلال شده و کارکرد خود را از دست دادند و دیگر اینکه مسائل اجتماعی را نباید جزیرهای نگریست این مسائل در هم تنیدهاند و باید موزائیکی مورد بررسی قرار گیرند. ما نمیتوانیم طلاق عاطفی را از کودکآزاری و سالمندآزاری و خشونت در خانواده مجزا کنیم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، برای ادامه زندگی حاضر به این توافق شدهاند در رابطهای خارج از عشق و محبت این راه را ادامه میدهند. این داستان جامعهای است که امروز شاهد آن هستیم، جامعهای در ظاهر با خانوادههایی منسجم؛ اما خارج از تعهدات زناشویی و روابط خانوادگی مثل یک شرکت تجاری با هم ادامه میدهند. داشتن فرزندانی و منافع مالی مشترک از دلایل ادامه این خانوادههای پوشالی است.
ترس از برچسب خوردن
دردورههایی حاکمیت با اجری سیاستهایی در راستای کاهش آمار طلاق تلاش میکند با ایجاد محدودیتهایی در مسیر قانونی طلاق فیزیکی موانعی ایجاد کند؛ اما این راهکار مناسبی برای داشتن جامعه سالم و منسجم نیست، بلکه زمینه ساز بروز آسیبهای اجتماعی است که در آمار نمیآید. مانند دردهایی که داری و نمیتوانی درمانش کنی و یک روز بالاخره آن پیکره را متلاشی میکند.
قطع رابطه عاطفی پیش ترها در خانوادههای ایرانی وجود داشته؛ اما نه به این شکل امروزی، رابطه زناشویی از یک سنی مابین زن و شوهرقطع میشد ولی چارچوب خانواده و حرمت زن و شوهر همچنان حفظ میشد. فرزندان در این بستر به گونهای تربیت میشدند که در آینده درکنار خانواده بزرگ خود تشکیل خانواده میدادند و مورد حمایت قرار میگرفتند.
با پیشرفتهایی که در زمینه تکنولوژی و شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر به دست آمده خانواده و پدیدههایی که آن را تحت تأثیر قرار میدهند هم به شکل عجیبی تغییر ساختار دادند که قابل بحث و واکاوی است.
تأمین نیاز عاطفی در خانواده
یک آسیبشناس اجتماعی معتقد است: ابتداییترین موضوع در این مورد که به شدت نادیده گرفته میشود این است که این موضوع یک پدیده اجتماعی است و تقلیل آن به یک موضوع فردی باعث میشود از مسیر بحث منحرف شویم. و دلایلش را صرفاً نباید به افراد کاهش دهیم و صرفاً نباید فرد را ببینیم و باید جامعه را در نظر بگیریم.
حمید مستخدمین حسینی در ادامه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: پدیدههایی مانند اعتیاد و خودکشی را به فردی تقلیل دادند و دچار مشکل شدیم، شکی نداریم که خانواده از قدیمیترین، بنیادیترین و مهمترین بنیادهای موجود در جامعه است که مهمترین کارکرد آن آماده کردن فرزندان برای نسل جدید برای زندگی در جامعه و تعاملات اجتماعی است که البته کارکردهای دیگری هم دارد، مانند رفع نیاز عاطفی که اگر خانواده نتواند این کارکرد را اجرا کند ما با نسلی مواجه میشویم که دارای انواع آسیبها ومسائل متعدد است.
خانواده این آرامش و آسایش ر برمبنای تعامل و ارتباطی که زوجین با هم دارند میتواند ایفا کند. در مرحله بعدی خانواده که فرزندان و والدین هستند تعهد، صمیمت وشور و اشتیاق نسبت به هم داشته باشند اگر یکی از این مؤلفهها دچارنقصان شود روی دیگر مؤلفهها تأثیر میگذارد و منجر به طلاق فیزیکی میشود که « طلاق فیزیکی به مراتب بهتر از طلاق عاطفی است».
خیانت اولین پیامد طلاق عاطفی
وی در ادامه به اولین پیامد طلاق عاطفی در خانواده اشاره کرد و گفت: «خیانت»اولین پیامد طلاق عاطفی است، یکی از کارکردهای خانواده تأمین نیاز عاطفی است که اگر برآورده نشود فرد یا این نیاز را سرکوب و به شکل خشونت و پرخاشگری بروز میکند یا این تأمین نیاز را در خارج از خانواده تأمین مینماید. در جامعه به شدت شاهد هردو پیامد این پدیده هستیم.
این آسیبشناس درباره عدم وجود آمار در این رابطه گفت: آماری از پدیدههای مانند \"طلاق عاطفی\"و\" خیانت همسری\" وجود ندارد چرا که در خانواده همسران متوجه این خیانتها میشوند ولی به دلیل حفظ آبرو آن ر در جامعه بروز نمیدهند و اعلام نمیکنند. هر دو گروه زنان و مردان به یک نسبت درگیر \"خیانت همسری\" هستند.
فرزندان "قربانی" روابط ناصحیح والدین
این مدرس دانشگاه افزود: فرزندان فضای سالم و صمیمی که برای «سلامت روان» نیاز دارند در خانواده نمیبینند و دچار رفتارهای انحرافی میشوند. چگونگی تأمین نیاز عاطفی را آموزش نمیبینند، مهارتش را کسب نمیکنند و در جامعه دچار آسیب میشوند.
مستخدمین ضمن تأکید بر اینکه «خانواده نقش اساسی در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دارد» بیان کرد: البته خانواده سالم نه یک خانواده نابسامان.
این کارشناس با اشاره به پیامدهای «طلاق عاطفی» افزود: باید بدانیم که طلاق عاطفی چه با اعضای گروه میکند. گروههای اولیه مانند خانواده وگروههای ثانویه مانند دوستان؛ افراد در هر دو گروه در پی «تأیید اجتماعی» هستند و اگر فرد این تأییدیه را کسب نکند تعلق اجتماعی را از دست میدهد و سبب از بین رفتن «انسجام اجتماعی» میشود. هر جا انسجام اجتماعی بیشتر باشد آسیبهای اجتماعی کمتر داریم.
ارتباط مستقیم شرایط اقتصادی و طلاق
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی معتقد است: یکی از دلایل ساختاری طلاق عاطفی وجود مشکلات اقتصادی است اگر خانوادهها در تأمین منابع اولیه زندگی دچار مشکل شوند و مرد برای رفع این نیازها مجبور شود در چند شغل کار کند به دلیل وجود مشغله زیاد و کم شدن روابط خانوادگی ارتباط عاطفی میان زوجین به خطر میافتد و به مروز زمان طلاق عاطفی شکل میگیرد.
وی افزود: مردسالاری به صورت طبیعی در حافظه تاریخی خانواده ایرانی نهادینه شده، امروز زنان ایرانی با اشتغال و استقلال مالی دارای مالکیت و قدرت هستند و در خانواده دنبل برابری هستندو مردها به راحتی این برابری را قبول نمیکنند و زنها هم به راحتی از آن نمیگذرند وهمین امر باعث ایجاد تنش در خانوادهها میشود.
مستخدمین در ادامه به دلایل دیگری اشاره کرد و افزود: از عوامل دیگر ساختاری، بحث "مهارتهای اجتماعی " است. این مؤلفه یکی از آیتمهای موفقیت در اجتماع است. در سیستم آموزشی این مهارتها آموزش داده نمیشود مانند «مهارت ارتباط مؤثر، پیشگیری از خشونت، پرخاشگری و تصمیمگیری » وقتی دو فرد از دو "عادتواره " متفاوت با هم زندگی میکنند باید مهارت برخورد مناسب با یکدیگر را داشته باشند.
نتایج مطالعات دارد خاک میخورد
این آسیبشناس در پاسخ به اینکه «حاکمیت» در مواجهه با این پدیده چه سیاستی در پیش گرفته افزود: قطعاً دولتها برای این موضوع مهم که در بسترخانواده در حال شکلگیری است برنامه دارد و تحقیقات مطالعاتی زیادی صورت گرفته که نتایج آن در کتابخانهها خاک میخورد و در تصمیمگیریهای کلان استفادهای از آن نمیکند.
وی مطرح کرد: بر مبنای دو نظریه، یکی «یادگیری اجتماعی»، فرزندان در جریان جامعهپذیری خود رفتارهای والدین را به عنوان الگو میپذیرند و دچار مشکل میشود و نظریه دوم نظریه «تسری اجتماعی» وقتی پدیدهای بیش از حد نرمال در جامعه تکرار شودو قبح آن از بین برود، به کل جامعه سرایت میکند مانند «پدیده جشن طلاق» که در خانواده ایرانی جایی نداشت و در فرهنگ سنتی ما جایی نداشت اکنون در جامعه مدرن مرسوم شده است.
آسیبهای اجتماعی به مانند تب در علم پزشکی هستند وقتی یک قسمت از بدن تب میکند نشان از وجود مشکل در کارکرد اعضای بدن دارد. اگر طلاق و طلاق عاطفی در جامعه زیاد میشود نشانگر این است که بخشی از نهاد جامعه دچار اختلال شده و کارکرد خود را از دست دادند و دیگر اینکه مسائل اجتماعی را نباید جزیرهای نگریست این مسائل در هم تنیدهاند و باید موزائیکی مورد بررسی قرار گیرند. ما نمیتوانیم طلاق عاطفی را از کودکآزاری و سالمندآزاری و خشونت در خانواده مجزا کنیم.
عیسی شریفی وکیل خانواده در این مورد به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: «طلاق عاطفی» در ایران به قدری قوی و چشمگیر شده که از هر نوع طلاق سبکی و رسمی در جامعه بیشتر دیده میشود.
وی این پدیده را یکی از مهمترین خطرات حیات جامعه دانست و افزود: «طلاق عاطفی» در جامعه بسیار اثرگذار است و به شدت دارد «نظام اجتماعی» را از بین میبرد.
این وکیل خانواده تأکید کرد: «طلاق عاطفی» در «قانون» جایگاهی ندارد و برای زوجین در جرمشناسی حقوق خصوصی و روانشناسی کیفری مباحثی مطرح میکند و قابل بررسی است.
ارسال نظر