لزوم سرعت دهی به هویت شناسی و ساماندهی اتباع خارجی در ایران

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، پناه دادن به پناهجویان از کشورهای دیگر یک امر انسانی و انسان دوستانه است اما پناه دادن نیز قوانین خود را دارد و قبل از ورود پناهجویان از کشورهای دیگر باید اقدامات ساماندهی آنها و تشخیص هویت و محل زیست آنها مشخص شود و اگر این مهم ها مشخص و تعیین نشود به حتم مباحث امنیتی جدی را در بستر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هر کشور ایجاد می کند . در چند ماهه اخیر بارها فعالان اجتماعی و رسانه ای از دولتمردان درخواست ساماندهی اتباع بیگانه را داشته اند و هر مرتبه هم مسئولان وعده ساماندهی را دادند اما حرکت این ساماندهی آنقدر آهسته است که موجبات مباحث امنیتی و اجتماعی را ایجاد کرده است.

اردشیر گراوند ، جامعه شناس ، در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا می گوید: «مهاجرت در ایران چند مرحله دارد. موج اول، با مهاجرت، از کل کشور به چند شهر برخوردار صورت می گیرد. در موج دوم، مردم از شهرستان های کوچک به مراکز استان ها می روند و در موج سوم، مردم از روستاها و شهرستان های کوچک به شهرستان های بزرگ مهاجرت می کنند. اما در این میان، در موج چهارمی وجود دارد که افراد از تهران به شهرستان های حاشیه ای سرریز می شوند. اینجا مهاجرت اول به دلیل توسعه یافتگی و موج چهارم، به دلیل تنش اقتصادی رخ می دهد.»

این جامعه شناس در ادامه با اشاره به اینکه تهران مقام اول در مهاجرپذیری در کشور را دارد، می گوید: «حدود 50 درصد از مهاجران کل کشور در تهران زندگی می کنند. این نوع مهاجرت ها، به خاطر فقر نیست؛ بلکه به علت عدم تعادل منطقه ای رخ می دهد. در حال حاضر، بیشتر مناطق کشور محروم تعداد محدودی از استان های کشور تقریبا برخوردار هستند؛ بنابراین مردم مجبور اند از کل کشور به این استان ها مراجعه کنند. با این وجود، ضرورتا کسانی که مهاجرت می کنند، محروم نیستند و امکان دارد نخبگانی باشند.»

گراوند در ادامه به اینکه تمام انواع مهاجرت مخرب است اشاره می کند و می افزاید: «نمی توان گفت چون مراحل اولیه مهاجرت به دلیل حرکت به سمت توسعه یافتگی است، پس مخرب نیست. خیلی ها فکر می کنند مرحله چهارم مهاجرت خیلی مخرب است چون برای آن طبقه افت دارد که از یک شهر بزرگ به حاشیه آن مراجعه کنند.»

این جامعه شناس با اشاره به اینکه گاهی رفتارهای سلبی و گاهی ایجابی می تواند در عدم حرکت مردم به سمت مهاجرت کمک کننده باشد می گوید: «لازم است در این خصوص نظام برنامه ریزی کشور، 80 درصد ایجابی و 20 درصد سلبی برخورد کند. اینگونه از ورود افراد از سایر شهرها به شهرهای بزرگ نمی روند.»

گراوند معتقد است که همه ما حاشیه نشین هستیم. فرقی ندارد که در کدام بخش از شهرها زندگی می کنیم. او در تبیین گفته هایش می افزاید: «حاشیه نشین یعنی کسی که در سرزمین خودش نباشد. یعنی افراد در ساختار فرهنگی-اجتماعی خودشان زندگی نکنند و رفتار دیگران برایشان قابل پیش بینی نباشد. اینجا تفاوتی ایجاد نمی کند که مهاجران یقه سفید باشند یا کارگر. تهران یک شهر کاملا حاشیه نشین است. عدم تعادل منطقه ای، حاشیه نشینی ایجاد می کند. حاشیه نشینی صرفا این نیست که افراد در بافت ناکارآمد شهر زندگی کنند؛ بلکه آن است که افراد تعلق به این نظام شهری ندارد و تلاشی نیز برای بهبودی آن نمی کند.»

حضور افغانستانی های ماهر، ممکن است روزی به یک مسئله امنیتی تبدیل شود

وی در خصوص  مهاجران افغان نیز می گوید: «آن ها ارباب فعالیت های ایران هستند. مهاجران افغان حاشیه نشین نیستند؛ بلکه در متن هستند. روزگاری، این افراد فقط کارگری بلد بودند؛ اما الان کار با ابزار بلد هستند. 5 سال آینده، نمی توان افغانی های تهران را مدیریت کرد.»

اردشیر گراوند در پایان می افزاید: «اگر شرایط به گونه ای پیش برود که ایرانی در رسته های شغلی پر در آمد کار کنند، خیلی هم خوب است که افغانستانی ها نیز در ایران باشند و کار کنند؛ ولی اگر قرار باشد ایرانی ها گرسنه باشند و آن ها کارگری را هم به عهده بگیرند خطرناک است و روزی به یک مسئله امنیتی تبدیل می شود. اگر امروز کارگران ساختمانی افغانستانی تحصن کنند، صنعت ساختمان ایران از کار می افتد، چراکه ما مهارت را از دست داده ایم.»

وی تصریح کرد: برآورد کارشناسی ما نشان می دهد که پیش از تسلط طالبان بر افغانستان حدود 2 و نیم میلیون نفر تبعه افغانستانی در کشور داشتیم که این میزان بعد از تسلط طالبان بر این کشور به بیش از 5 میلیون نفر رسید.

وی با اشاره به اینکه از اتباع قبلی حدود یک میلیون نفر در فرصت های شغلی مختلف مشغول به فعالیت بودند، بیان کرد: برآوردها نشان می دهد که از 2 و نیم میلیون مهاجری که بعد از روی کار آمدن طالبان وارد کشور شدند نیز نزدیک به 2 میلیون نفر وارد بازار کار در کشور شده اند و این جمعیت در مجموع به 3 میلیون نفر می رسد که به صورت جدی فرصت های شغلی را در کشور اشغال کرده اند.

این کارشناس علوم اجتماعی با اشاره به اینکه آمارهای واقعی ارقامی بالاتر از این را نشان می دهد، اضافه کرد: این باعث می شود مشاغلی که کارگران افغانی عمدتا در آنها حضور دارند با این حجم از تقاضا توسعه پیدا کند و این مساله می تواند چندین اتفاق را در پی داشته باشد.

گراوند افزود: عمدتا کارگران افغانستانی در استان های مرکزی و شرقی و جنوبی حضور دارند و اتفاقا عمده نیاز به نیروی انسانی شاغل در کشور نیز مربوط به این استانهاست و اتباع افغانستانی توانستند این مناطق را نسبت به نیروی کار اشباع کنند.

کارگران افغانستانی مطیع ترند و اغلب خدماتی بیمه دریافت نمی کنند

این جامعه شناس با اشاره به اینکه به کارگیری کارگران افغانستانی ویژگی هایی دارد که شاید نسبت به کارگران ایرانی برای کارفرمایان مزیت محسوب می شود، گفت: کارگرانی که از اتباع افغانستان باشند مطیع ترند و در اغلب موارد خدماتی مانند بیمه و مزایای دیگر را دریافت نمی کنند.

کارگران افغانستانی کمتر مرخصی می روند

وی با تاکید بر اینکه کارگران افغانستانی مدت زمان غیبت در کار و یا مرخصی کمتری نسبت به کارگران ایرانی دارند، ادامه داد: زمان پرداخت دستمزد برای کارگران افغانستانی ضمانت محکمی ندارد و کارفرمایان می توانند با تاخیر آن را پرداخت کنند و مجموع اینها باعث می شود که شرایط به کارگیری یک کارگر افغاستانی برای کارفرمای ایرانی مطلوب تر از یک کارگر ایرانی باشد.

مهارت های شغلی را افغانستانی ها می آموزند و ایرانیان عقب می مانند

کارشناس علوم اجتماعی تشریح کرد: بدنه کارگری در دنیا عمدتا با سیستم های فنی و حرفه ای و بر پایه مهارت آموزی شکل گرفته است که این فضا در کشور ما با رابطه استادی شاگردی تعریف می شود. یکی از آسیب هایی که حضور گسترده کارگران افغانستانی در بازار کار ایران در سالهای آینده می تواند ایجاد کند این است که این مهارت ها از یاد جامعه ایرانی فراموش شود.

مشخص نیست کارگران افغانستانی چه میزان ارز از ایران خارج می کنند

گراوند بیان کرد: با توجه به اینکه عمده این افراد درآمد حاصل را برای خانواده های خود می فرستند دولت می توانست با ایجاد حساب بانکی برای اینها حداقل از میزان ارزی که از کشور خارج می شود اطلاع درستی داشته باشد اما سیستم مدیریت اتباع در کشور آنچنان کارآمد و دارای مدیریت درستی نیست.

در کشوری که سیستم اقتصاد پر یارانه است 5 میلیون مهاجر مهلک است

 جامعه شناس ایرانی تصریح کرد: در کشوری که سیستم اقتصادی آن پر از یارانه است ورود رسمی 5 میلیون مهاجر که اخبار غیررسمی حاکی از این است که نزدیک به 8 میلیون نفر هستند می تواند بسیار مهلک و آسیب زا است و دولت باید برای این مساله چاره اندیشی کند.

خبرنگار: آزاده مختاری

 

وبگردی