از جنگ در شلمچه تا بادکنک فروشی در تهران / روایت جانباز شیمیایی که بی مهری های زیادی دیده است + فیلم
حجم ویدیو: 38.82M | مدت زمان ویدیو: 00:02:58

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در جنگ تحمیلی در چهار عملیات کربلای 4 در منطقه جنوب خرمشهر ، کربلای 5 در شلمچه ، والفجر 10 در حلبچه و  مرصاد شرکت داشته است. نامش مصطفی مرادی است و در سال 1365 به جبهه رفت. این رزمنده از جان گذشته، در شلمچه، نقش تخریبچی را بر عهده داشت و همانجا بود که بعد از استفاده از مواد شیمیایی در شلمچه، سرنوشت او نیز تغییر می کند؛ منتها، سالها بعد!

یک روز در سال 1390، دست و پای آقای مرادی بی حس می شود. او که شغلش سپرسازی بود، بعد از یک روز کاری، نمی توانست از پله ها تا طبقه چهارم منزلش در مشیریه تهران بالا برود و همانجا بود که اثر حضور در عملیاتی که از سلاح شیمیایی در آن استفاده شده بود، در خودش را در بدنش نشان داد.

او به خبرنگار رکنا می گوید: «من اصلا فکر نمی کردم شیمیایی شده باشم. آن زمان پزشک هم متوجه نشده بود که من شیمیایی شده ام. فقط آنها به من گفتند که دیگر نمی توانی حرکت کنی و همان هم شد؛ دیگر بدون ویلچر و واکر نمی توانم حرکت کنم. آن روزها، آنچنان درد داشتم که به در و دیوار مشت می کوبیدم؛ اما دست هایم بی حس بود و هنوز جای مشت هایم بر دیوار خانه باقی مانده است. هزینه های درمانم خیلی بالا بود. من زمین کشاورزی پدرم را در سال 1392 به مبلغ 50 میلیون تومان فروختم تا خرج بیماری ام کنم.»

این رزمنده دفاع مقدس می گوید: «دو سال است درگیر تشکیل جلسه کمیسیون پزشکی سپاه استان مرکزی هستم؛ ولی هنوز که هنوز است خبری از این موضوع نیست. همسرم مخارج زندگی را تامین می کند. دو دختر دارم که آنها نیز کار می کنند. من دیابت هم دارم و هر روز 24 قرص مصرف می کنم. ماهیانه هزینه درمان من با احتساب مریضی دیابتم سه میلیون تومان می شود و هیچ بیمه ای هم ندارم.»

او برای تامین هزینه های زندگی اش، ناچار شده است بادکنک فروشی کند و برای این کار، به پارک آزادگان مراجعه می کرد ولی مدتی است که شهرداری از او خواسته است تا مجوز تهیه کند و می گوید: «من با این وضعیتم، نمی توانم از پله های اداره بالا و پایین بروم و برای گرفتن مجوز کاغذبازی کنم. برای همین سر کوچه بساط می کنم ولی همین جا هم، باز ماموران شهرداری به سراغم می آیند و می خواهند که بساطم را جمع کنم و بروم.»

مصطفی مرادی در پایان با آرزویی برای مردم ایران، می گوید: «آرزو می کنم هیچ وقت جنگ نه تنها در ایران بلکه در جهان نباشد و همچنین می خواهم مردم شاد باشند.»

خبرنگار: زهرا علی هاشمی

دبیر گروه: آزاده مختاری