اگر اختلاف هنجاری بین نسلی نبود بشر پیشرفت نمی کرد /با این نسل گفت و گوی سلبی راه به جایی نمی برد

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، یازده سال پیش گزارشی بر گرفته از پژوهشی به همراه طراحی تصویری از دختران نوجوان و جوان آن مقطع زمانی ایران، آنهم از طبقه متوسط کشور، در رسانه های اروپایی منتشر شد. گزارشی که به بررسی شخصیت دختران آن دوران پرداخته بود. کاری که هر ساله،باید در کشور خودمان به صورت جدی صورت می گرفت و بگیرد و برای نتیجه پژوهش ها، دلسوزانه برنامه ریزی شود تا آسیب ها کاهش یافته و جامعه آرام و پویا در مسیر رشد قرار بگیرد.

و اما در آن گزارش پژوهشی عنوان شده بود دختران نوجوان 10 سال پیش که در طبقه متوسط ایرن زندگی می کردند درگیر هویت خود بودند و سردرگم میان سنت و مدرنیته از سویی به سوی دیگر کشیده می شدند. دختران آن مقطع زمانی از نگاه پژوهش گفته شده ،سعی می کردند از سنت دور شوند در حالی که بر خلاف ظاهرشان از خیلی جهات سنتی فکر و عمل می کردند، مصرف گرایی بیشتری داشتند.دخترانی که گام  های اولیه  مطالبه گر را برداشتند اما مسیر را نمی شناختند. آن پژوهش تصویری از زنان تغییرخواه را به نگارش در آورده بود که چیدمان تغییر را آغاز کرده بودند اما هنوز حیران یافتن راه بودند و این حیرانی از آنها سردرگم هایی در جستجوی هویت ساخته بود.

از آن دختران نوجوان آن دوره، تا دختران نوجوان امروز تنها ده سال بیشتر  نگذشته است اما به اندازه یک قرن فاصله کنش و تفکر و خواست و مطالبه گری شکل گرفته است. نسل فعلی منتقد، مبارز و مطالبه گر است اما حتی مطالبه گری او نیز گام هایی متفاوت دارد.

نسل ها به طور طبیعی با هم فاصله ارزشی دارند

اردشیر گراوند ، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در گفت و گو با رکنا در این باره تغییر نسل های نوجوانان دختر ایران از یک شکل به شکلی کاملا متفاوت اینگونه می گوید: نسل ها به طور طبیعی با هم فاصله ارزشی دارند. وقتی این فاصله وجود داشته باشد، اختلافات هنجاری و ارزشی نیز به وجود می آید که اگر نبود، به واسطه آن اصلا بشر پیشرفت نمی کرد. اگر در گذشته، فاصله دو نسل، 30 سال در نظر گرفته می شد به این دلیل بود که سرعت تغییرات ارزشی، به علت نبود رسانه و ارتباطات؛ خیلی کم بود.

اردشیر گراوند / کرونا شریک انسان ها تا آخر عمر

نسل پیشین حرف های نسل جدید را متوجه نمی شود و به ستوه آمده است

این پژوهشگر اجتماعی در ادامه می افزاید: اکنون به دلیل سرعت پیشرفت تکنولوژی و دسترسی سریع به اطلاعات، فاصله نسلی به 10 سال تقلیل پیدا کرده است. به دلیل این سرعت بالا، افراد با این فاصله نسلی، اساسا زبان هم دیگر را نمی فهمند و به همین دلیل هم شکاف ها و ناهمزبانی ها و به تبع آن، اختلافات نسلی بسیار زیاد شده است. در حال حاضر، نسل پیشین از اینکه حرف های نسل جدید را متوجه نمی شود به ستوه آمده است و حتی نمی داند که این نسل، چه چیزی می خواهد. در واقع عصبانیت نسل قدیم، از عدم توانایی در ارتباط با نسل جدید، به این دلیل است که این بچه ها، تابعی از نسل قبلی خود نیستند. البته از نظر جامعه شناسی، اصلا این بچه ها «نباید» هم تابعی از نسل قبل خود باشند.

نسل قبل و جدید همدیگر را گم کرده و دچار انقطاع فرهنگی شده اند

گراوند با تاکید بر اینکه درست است که تفاوت نسلی باید پذیرفته شود ولی نباید تغییرات به گونه ای باشند که دو نسل هم دیگر را گم کنند و دچار انقطاع فرهنگی شوند، می گوید: این یعنی نباید ارتباط عناصر فرهنگی پیشین، با نسل بعدی قطع شود. گم کردن عناصر فرهنگی، بسیار نامطلوب است. عناصر فرهنگی ما محصول هزاران سال انباشت اطلاعات بشر است و این اطلاعات نباید رها شود. 

در همه جهان دوران القای فرهنگ اجباری به پایان خود رسیده است

این جامعه شناس تاکید می کند: بالا رفتن سرعت در نوع ارتباطات، سبب شده است تا سبک زندگی ، ازدواج ، فرزندآوری و نوع تعاملات اجتماعی نسل جدید نیز تغییر کند و راه رو در رو شدن با این نسل، گفت و گو است. نسل جدید با هر چیزی که مانعش شود عناد دارد؛ بنابراین نباید عناصر فرهنگی را به شکلی به آنها معرفی شود که برداشت عنادانگیز از آن داشته باشند. در همه جهان دوران القای فرهنگ اجباری به پایان خود رسیده است و چیزی به این نام معنا وجود ندارد. نظام سیاسی-فرهنگی، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، مواردی را که لازم است اعمال می کند؛ ولی اگر اجازه داده شود تا جامعه این موارد را اعمال کند، قطعا نتیجه بهتری به دست می آید.

شکست خوردن از نوجوانان و جوانان به نفع نظام اجتماعی است

اردشیر گراوند تاکید می کند: اساسا، جامعه در ارائه بخش عمده ای از داده های فرهنگی حتما موفق می شود؛ ولی برخی دیگر را نیز از جوان ها شکست می خورد. با این وجود، این شکست خوردن از نوجوانان و جوانان به نفع نظام اجتماعی است. معیار؛ سعادت و سلامت جمع است و هر عنصری که این مهم را تامین کند، پسندیده است هرچند همه در برابر آن مقاومت کند که اصلا چنین چیزی رخ نمی دهد؛ در واقع نظام اجتماعی چیزی را می پسندد و بر آن صحه می گذارد، که به همان سعادت و سلامت جامعه منجر شود و اگر چیزی غیر از این باشد خود جامعه به آن مقاومت نشان می دهد و اصلا نیازی به اعمال زور از طرف حاکمیت نیست.

نسل جدید نسبت به نسل قبلی خود موفق تر است

این جامعه شناس در ادامه می گوید: نسل جدید هر زمان خیلی بهتر می تواند جامعه را به آن سعادت و سلامت برساند و قطعا نسبت به نسل قبلی خود هم موفق تر است. کشورهای دیگر دنیا، اگر چیزی را از جوانان پذیرفتند، موجب تنظیم شدن نظام اجتماعی شان شده است. در واقع اگر گرایش های جوانان در بسیاری از کشورها آزاد شده است، به این دلیل است که در محدودیت و ممنوعیت نمی توان شناخت درستی از آن گرایش ها پیدا کرد. در واقع هدف اصلی از آزادی ، شناخت مباحث مربوط به گرایش های جدید است تا بعد از بررسی مناسب یا گسترش پیدا می کنند و یا آسیب هایشان حل می شوند.

نظام اجتماعی نباید رها شود باید همگام شود

وی می افزاید: البته باید یادآور شد این موارد به این نشانه نیست که نظام اجتماعی رها شود؛ ولی باید همگام با مردم و به ویژه نوجوانان و جوانان، نظام اجتماعی نیز تغییر کند. وجود مطالبه گری در نسل جدید و از طرفی مقاومت نشان دادن جامعه، امری است که در دل یک نظام اجتماعی رخ می دهد و این در بطن خود جامعه حل می شود و اصلا نیازی به دخالت قدرت نیست و در نهایت به یک حد وسط و تعادل خواهند رسید به شرط آنکه به خشونت کشیده نشود.

زنان باسواد برای هر چیزی پاسخ می خواهند و این دلیل بر دشمنی نیست

اردشیر گراوند در ادامه می گوید: نسل قبلی مطیع و نسل فعلی منتقد است که البته هر کدام ویژگی های خاص خود را دارند. محصول اینکه دختران و زنان تا 98 درصد به باسوادی رسیده اند، این می شود که برای هر چیزی پاسخ می خواهند و این منجر به گفت و گو می شود. پرسش و مطالبه گری از سمت نسل جدید، دلیل بر دشمنی با موضوعات مختلف نیست بلکه آنها پاسخ می خواهد. اگر ما به اندازه آنها در پاسخگویی سریع باشیم؛ قطعا آنها خیلی منطقی تر از نسل های پیشین موضوعات را می پذیرند. با این نسل،نباید گفت و گوی سلبی کرد چرا که راه به جایی نمی برد.

وبگردی