گزارش رکنا از تعامل نسل های دو صده،
لزوم تمرین دموکراسی با نسل Z ایران / نیاموختن زبان جدیدترین نسل ایرانیان خطرناک است
نسل Z و در ادامه دهه نودی ها انگار کودکانی 40 ساله هستند . چنان صحبت می کنند که به نظر تجربه بسیار دارند و همزمان کودکانه بازیگوشی و خطرات را تجربه می کنند. نسلی که نیازی به توضیح خود نمی بینند اما شناخت آنها وظیفه نسل های دیگر است تا برخورد مناسب با تفاوت هایشان با این جمعیت میلیونی داشته باشند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، بسیاری از افراد وقتی صحبت از کودکان و نوجوانان دهه 80 و 90 می شود، به گونه ای درباره آنها صحبت می کنند که انگار این افراد بسیار بزرگتر از سن خود هستند. دلیل این مسئله نیز رفتاری است که این بزرگسالان از کودکان خود در محیط خانواده یا بیرون دیده اند. البته موضوع در متولدین دهه 90 بسیار متفاوت است، گویی کودکان این دهه نسبت به کودکان دهه های گذشته خیلی زودتر به بلوغ رسیده اند و به نوعی نابغه تر هستند. بعضی آنها را 40 ساله های کودک نیز می دانند.
بدون شک در یک دهه اخیر، شما از پدر و مادرهای مختلفی این جملات را شنیده اید که درباره فرزندان خود می گویند: فرزند ما بیشتر از سنش میفهمد. فرزند ما گنده تر از خودش صحبت می کند، کودک ما کارهای میکند که انگار جوان 20 ساله است و.... کمااینکه سرمنشا این مسئله که این کودکان نابغه هستند نیز دقیقا از همین جملات است.
زیست جدیدترین نسل بشر در ایران
آنها متفاوت نیستند بلکه متولد عصری متفاوت هستند.جدیدترین نسل بشر پس از سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) متولد شدهاند که در ایران دههنودیها نامیده میشوند. البته میتوانیم متولدان دهه ۸۰ خورشیدی را نیز جزو این گروه به شمار آوریم.
این نسل گرچه هنوز وارد جامعه نشدهاند و در حال سپریکردن دوران تحصیل خود هستند، حضور آنها در دنیای دیجیتال پررنگ است. برخلاف نسل زد که در دوره نوجوانی با انفجار دنیای دیجیتال مواجه شدند، این نسل از همان لحظه تولد در این فضا غوطهورند. این نسل فناوریهای گوناگون را نه وسیلهای برای انجام کار، بلکه بخشی از زندگی میدانند.
و اما والدین، جامعه ، مسئولان ، آموزش و پرورش لازم است که ابعاد مختلف این نسل جدید بشر را واکاوی کنند تا شاید در برخورد و رفتار خود با این کودکان دچار اشتباه نشویم.
الهه شعبانی روانشناس حوزه خانواده و کودک در خصوص این نسل جدید ایرانی به خبرنگار اجتماعی رکنا چنین می گوید: شرایط امروز جامعه ایران و حتی بسیاری از جوامع در جهان به گونه ای است که دیگر خانواده معنا و مفهوم خود را از آن شکل سنتی از دست داده است و همانطور که جوامع ما مدرن شده، خانواده ها نیز دچار تغییر شده اند. شاید تا دو ده دهه قبل هر خانواده دو الی 5 فرزند داشت اما امروز عرف جامعه تک فرزندی را قبول کرده است.
این روانشناس خانواده اضافه می کند: به دلیل اینکه بسیاری از بچه ها با آدم های بزرگ ارتباط دارند و از طرفی دیگر مثل گذشته، خانواده ها دور هم جمع نمی شوند و فضای بازی برای کودکان وجود ندارد. این کودکان بیشتر تحث تاثیر بزرگسالان هستند و چون خواهر، برادر، عموزاده و خاله زاده ندارند بیشتر با عمو و خاله و پدربزرگ و.... بازی می کنند فلذا حرف زدن آنها نیز شبیه همان افراد می شود.
شعبانی با بیان اینکه کودکان نسبت به شرایط انعطاف دارند تاکید کرد: کودکان دهه 90 از همان ابتدا که متولد شده اند، با گوشی تاچ و وسایل الکترونیکی مدرن آشنا هستند فلذا خیلی راحت تر از فردی که نیمی از عمرش هیچ گوشی هوشمندی ندیده، با آن کار خواهد کرد. بنابراین در این شرایط چون آنها بهتر از ما با گوشی هوشمند یا هرچیز دیگر جدیدی کار می کنند ما نباید برچسب غیر طبیعی بودن به آنها بزنیم.
جاده زندگی دهه نودی ها در جاده رشد سریع بشر
او ادامه می دهد: شما در هر دهه اگر به نسل ها نگاه کنید، نسبت به شرایط خودشان دقیقا در همین وضعیت دهه 90 ها بوده اند با این تفاوت که در این دوره رشد بشر بسیار سریع تر از گذشته بوده است فلذا آنها نیز معمولی هستند.
این روانشناس خانواده در پاسخ به این سوال که در این شرایط که آنها رشد فکری زودتری دارند، چه مشکلات روحی و روانی نیز شاهد خواهیم بود اظهار کرد: آسیب روانی، عقده و گره در همه نسل ها به وجود می آید و متوقف نخواهد شد. حال شاید نوع اختلالات و آسیب ها کم یا زیاد شوند اما در وجود داشتن و نداشتن آنها تغییری ایجاد نمی شود. کمااینکه روانشناسی نیز علمی پویا بوده و با همین تغییرات در جامعه ،شیوه فرزند پروری هم دچار تغییر شده و پدر و مادران ما نسبت به فرزند پروری آگاهی کم تری داشتند اما پدر و مادرها امروز بیشتر می خوانند و می دانند بنابراین به نحوی نسل نیز دچار تغییرات می شود .نسل جدید داشته هایی دارد که یک تعامل آموزش را ایجاد می کند. آنها به ما کمک می کنند که با زندگی دیجیتالیزیشن سریع تر کنار بیاییم و ما هم به آنها از تجربیات و آموزه های گذشته می گوییم. نیاموختن زبان جدیدترین نسل ایرانیان خطرناک است زیرا می توانند شکاف بین نسل ها را به سرعت زیاد کند. نیاز است که همانطور که آنها به ما نگریستند و شنیدند و حرف زدن آموختن ما نیز وقت بگذاریم و نگاهشان کنیم، آنها را بشنویم و زبان و علاقه هایشان را بشناسیم تا زیست آرام و موثری کنار هم داشته باشیم.
این روانشناس خانواده در پایان خاطرنشان کرد: آن چیزی که امروز ما باید به آن عمل کنیم، نه نابغه دانستن کودکان بلکه با توجه به شرایطی که دارند، آموزش و تمرین دموکراسی با آنها است که اگر ما نسل های پیشین، تفاوت ها را نمی پذیریم، آنها در آینده بتوانند این تفاوت ها را قبول کنند. شاید پذیرش نظر مختلف تنها چیزی باشد که ما درقبال این کودکان باید انجام دهیم. این تمرین دموکراسی و درک تفاوت ها و حتی پذیرش شکست ما را به یک جامعه ایده آل نزدیک می کند.
ارسال نظر