سگ های گله همچنان جمعیت یوز را تهدید می کنند / دشوار شدن پایش جمعیت یوزپلنگ ایرانی با امنیتی شدن فضا از سال 96

دکتر ایمان معماریان، دامپزشک و متخصص حیات وحش با بیان این که در طول 6 سال حضور «کوشکی» و «دلبر» در پارک پردیسان تهران، حتی یک درصد از مراحل طراحی‌شده برای پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی اجرایی نشد، عنوان کرد: حضور سگ های گله در زیستگاه های یوزپلنگ ایرانی یکی از مهمترین تهدیدات علیه جمعیت یوزپلنگ محسوب می شود و ما حتما باید شیوه تولید مثل، پرورش و نگهداری از سگ های گله در کشورمان را اصلاح کنیم و اجازه ندهیم که این سگ ها با تعرض به طعمه های حیات وحش، تولید مثل فراوان، انتقال بیماری و حتی درگیر شدن مستقیم با گوشتخواران بزرگ، شرایط را برای زیست گونه هایی مثل یوز آسیایی در زیستگاه های طبیعی خود دشوار کنند.

چهارمین شماره از پرونده 9 شماره ای رکنا درباره یوزپلنگ ایرانی

آنچه در ادامه می خوانید، چهارمین شماره از پرونده 9 شماره ای رکنا با عنوان «بررسی 21 سال حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» است. پایگاه خبری رکنا در این پرونده در گفت و گو با جمعی از مدیران فعلی و قبلی سازمان محیط زیست و همچنین کارشناسان و فعالان حیات وحش که در دو دهه گذشته یا به طور مستقیم در پروژه های ملی و بین المللی حفاظت از یوز ایرانی حضور داشته اند یا دورادور در جریان این فعالیت ها بوده اند، به گفت و گو نشسته است.

یوزپلنگ آسیایی یا همان یوزپلنگ ایرانی که زمانی قلمروی آن از خاور دور تا شبه جزیره عربستان گسترده بود، در دهه های اخیر در معرض خطر انقراض قرار گرفته و زیستگاه های آن به بعضی مناطق ایران در استان های یزد، کرمان، سمنان، خراسان شمالی و خراسان جنوبی محدود شده است. با توجه به این که بعد از انقراض شیر و ببر ایرانی، یوز آسیایی یکی از معدود گربه سان های بزرگ باقیمانده در طبیعت ایران محسوب می شود، از ابتدای دهه 80 تا کنون موضوع حفاظت از یوز ایرانی به عنوان مهمترین برنامه سازمان محیط زیست در عرصه مدیریت حیات وحش انجام شده است.

از سال 80 تا 96 این برنامه با عنوان «پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» با همکاری بین سازمان محیط زیست ایران و برنامه عمران سازمان ملل متحد (UNDP) پیش رفت. البته در سال های پایانی دهه 90، سازمان ملل به دلایلی که در شماره های اول و دوم پرونده رکنا بررسی شده است، همکاری مشترک با ایران در زمینه حفاظت از یوزپلنگ را کنار گذاشت و از این پروژه خارج شد. از سال 96 به این سو نیز سازمان محیط زیست بدون دریافت کمک های مستقیم خارجی مشغول پیش بردن پروژه های مختلف برای بقای نسل یوز آسیایی است.

چهارمین شماره از پرونده «بررسی 21 سال حفاظت از یوزپلنگ آسیایی»، مربوط به گفت و گو با دکتر ایمان معماریان، دامپزشک و متخصص حیات وحش است که سال ها در پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی با سازمان حفاظت محیط زیست و برنامه عمران سازمان ملل همکاری داشت و در طول دو دهه گذشته، همواره یا از نزدیک درگیر بخشی از اجرای این پروژه بخصوص در بخش نگهداری و تحقیقات از یوزهای موجود در اسارت در پارک پردیسان تهران بوده یا دورادور در جریان فعالیت های داخلی و خارجی مربوط به حفاظت از یوز ایرانی قرار داشته است.

در شماره اول این پرونده با مرتضی پورمیرزای، مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی گفت و گو کردیم و همچنین مقدمه ای درباره وضعیت کنونی حراست از یوز ایرانی، جمعیت یوزپلنگ و مهمترین ابهامات موجود درباره اجرای پروژه حفاظت از یوز آسیایی در 21 سال گذشته را ارائه کردیم. برای مشاهده متن کامل این گفت و گو و اطلاع از اهداف رکنا از ایجاد پرونده «بررسی 21 سال حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» و بررسی نحوه حراست از این گونه ارزشمند حیات وحش کشورمان در دو دهه گذشته، می توانید به این لینک مراجعه کنید.

همچنین در شماره دوم پرونده «بررسی 21 سال حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» نیز با دکتر محمدجواد محمدی زاده، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دوم محمود احمدی نژاد گفت و گو کردیم. او از 14 مرداد 88 تا 19 شهریور 92 متولی مهمترین نهاد زیست محیطی کشور بود و بالاترین مقام تصمیم گیرنده درباره برنامه های حفاظتی یوز آسیایی به حساب می آمد. برای مشاهده گفت و گوی ما با دکتر محمدی زاده می توانید به این لینک مراجعه کنید.

در شماره سوم این پرونده نیز با دکتر حسن اکبری، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست گفت و گو کردیم که از آبان 1400 در این سمت قرار دارد. او قبل از انتصاب به سمت کنونی، از سال 97 تا 1400 مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی بود و پیش از آن نیز سال ها در سمت معاونت محیط طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد قرار داشت و از جمله مدیرانی است که در دو دهه گذشته، از نزدیک در جریان پروژه های اجرایی مربوط به حفاظت از یوز آسیایی بوده است. برای مشاهده گفت و گوی ما با دکتر اکبری می توانید به این لینک مراجعه کنید.

نابودی توان زادآوری عمده زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، با وجود این که از اواخر دهه 80 مساله حفاظت از یوزپلنگ ایرانی به عنوان یکی از مهمترین گونه های در حال انقراض حیات وحش ایران، به طور خاص مورد توجه سازمان محیط زیست کشورمان و سازمان ملل متحد قرار گرفت و از سال 80 تا 96 نیز برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) به همراه سازمان حفاظت محیط زیست ایران برنامه ای را با عنوان «پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی» اجرا کردند و بعد از متوقف شدن این پروژه نیز سازمان محیط زیست اعلام کرده که مشغول اجرای برنامه هایی ویژه برای جلوگیری از انقراض یوز ایرانی است، اما عملا در طول 21 سال گذشته شاهد کسب موفقیت چشمگیری در زمینه حفاظت از یوز آسیایی نبوده ایم.

به نحوی که مطابق برآوردهای اولیه مسئولان وقت سازمان محیط زیست، در سال 80 احتمال داده می شد که حدود صد فرد یوزپلنگ آسیایی در زیستگاه های مختلف کشورمان از راور کرمان و دره انجیر یزد گرفته تا طبس خراسان جنوبی، توران سمنان و میاندشت خراسان شمالی زندگی می کردند. اما اکنون برآوردهای انجمن یوزپلنگ ایرانی که البته از نظر کارشناسی نسبت به برآوردهای اولیه سازمان محیط زیست در 21 سال قبل دقیق تر شده است، از این حکایت دارد که قطعا زیر 40 فرد یوزپلنگ در نقاط مختلف کشور حضور دارند.

همچنین علاوه بر کاهش محسوس تعداد یوزهای آسیایی در دو دهه گذشته، بسیاری از زیستگاه های طبیعی این گونه در حال انقراض نیز با وجود اجرای برنامه های حفاظتی و با این که مسئولان سازمان محیط زیست در 21 سال اخیر بارها شعار حفاظت از یوز ایرانی را سر داده اند، یا به طور کامل از بین رفته یا توان زادآوری خود را از دست داده است؛ به نحوی که طبق اذعان خود مسئولان سازمان محیط زیست، اکنون تنها زیستگاه زادآور یوز آسیایی در سراسر جهان، منطقه توران در استان سمنان است و البته شاید تا حدودی بتوان روی تولد یوزهای جدید در منطقه میاندشت خراسان شمالی حساب باز کرد، اما به جز این دو منطقه، در سایر زیستگاه های قدیمی یوزپلنگ یا هیچ یوزی باقی نمانده است یا یوزهای باقیمانده همگی نر هستند و عملا این زیستگاه ها توان زادآوری ندارند.

شکست ایران در 21 سال حفاظت از یوزپلنگ ایرانی

تمام این موارد نیز در حالی رخ داده است که در ماه های اخیر شاهد بروز حاشیه های فراوانی برای پروژه تکثیر یوز آسیایی در اسارت بوده ایم که از جمله آنها می توان به اشتباه اولیه در تعیین جنسیت توله ها و نحوه شیر دادن به آنها، تلف شدن دو توله از سه توله متولدشده در سایت تکثیر پارک ملی توران، نپذیرفتن توله ها توسط یوزپلنگ مادر به دلیل تعجیل در انجام سزارین، وخامت حال تنها توله باقیمانده در هفته های اول تولد، دستی بزرگ شدن این حیوان و وجود انتقادات فراوان به نحوه پرورش و تربیت «پیروز» در چند ماه گذشته اشاره کرد.

مجموع این اتفاقات باعث شده است که پروژه تکثیر یوز در اسارت که از آ 93، با انتقال دو یوز «کوشکی» و «دلبر» به پارک پردیسان تهران و البته با عنوان پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی کلید خورد، بعد از سال ها اجرا، نتواند به دستاوردهای پیش‌بینی‌شده اولیه در حوزه تکثیر در اسارت و ذخیره سازی ژن های یوز ایرانی دست یابد. این مساله در کنار عدم موفقیت سازمان محیط زیست و پروژه بین المللی حفاظت از یوز آسیایی در حراست از زیستگاه های طبیعی این حیوان در دو دهه گذشته و آمار بالای تخریب زیستگاه و تلفات یوزپلنگ در طول بیش از دو دهه اجرای پروژه حفاظت از یوز ایرانی، کارشناسان زیادی را به این نتیجه رسانده که ایران در 21 سال گذشته عملا در اجرای برنامه های لازم برای بقای نسل گونه در حال انقراض یوزپلنگ ایرانی شکست خورده است.

در شرایط موجود نیز با وجود این که هر از گاهی خبرهای خوشی از مشاهده خانواده های یوزپلنگ در پارک ملی توران و منطقه میاندشت شنیده می شود، اما اگر تغییر محسوسی در برنامه های کلان کشور برای حفاظت از حیات وحش به ویژه گونه در حال انقراض یوز آسیایی رخ ندهد، نهادهای اجرایی مختلف بخصوص دستگاه های مسئول اجرای پروژه های عمرانی و توسعه ای در حراست از یوزپلنگ با سازمان محیط زیست همکاری نکنند و اعتبارات برنامه های لازم برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی نیز چندین برابر نشود، می توان گفت ماده یوزهایی که اخیرا با توله هایشان در استان های سمنان یا خراسان شمالی دیده شده اند، احتمالا آخرین خانواده های یوز ایرانی در کشورمان خواهند بود.

ایمان معماریان

میزان پایش و روش حفاظت از یوز ایرانی بعد از 21 سال هنوز مناسب نیست

در همین راستا، دکتر ایمان معماریان، دامپزشک و متخصص حیات وحش در ابتدای اظهارات خود در گفت و گو با رکنا، به مشاهده خانواده های یوزپلنگ ایرانی در مناطق توران و میاندشت در ماه های اخیر اشاره کرد و گفت: ثبت مشاهدات جدید از حضور خانواده های یوز آسیایی در مناطق مختلف کشور نشان می دهد که میزان پایش جمعیت یوز آسیایی در کشورمان هنوز کافی نیست، زیرا ما هنوز هم خانواده هایی را مشاهده می کنیم که قبلا آنها را نمی شناختیم و در پایش های قبلی شناخته نشده بودند و این مساله نشان می دهد در سال های اخیر که پروژه بین المللی حفاظت از یوز آسیایی متوقف شده، میزان پایش جمعیت یوز در زیستگاه های باقیمانده آن نیز کافی نبوده است.

این دامپزشک حیات وحش ادامه داد: همزمان با کاهش مقدار پایش جمعیت یوزپلنگ، به نظر می رسد در چند سال گذشته میزان حفاظت از زیستگاه های یوزپلنگ نیز کاهش یافته و روش حفاظت ما از این زیستگاه ها نیز مناسب نبوده است. این در حالی است که بسیاری از عوامل تهدید جمعیت یوزپلنگ آسیایی در دو دهه گذشته برای ما شناخته شده است، مثلا ما سال هاست که می دانیم کدام قسمت از کدام جاده ها در زیستگاه های شمالی و جنوبی یوزپلنگ ناامن است، اما همچنان شاهد تلف شدن یوز بر اثر تصادفات رانندگی در همان جاده ها هستیم، به نحوی که در دهه های اخیر آن قدر یوز در زیستگاه های جنوبی این حیوان بر اثر تصادف تلف شد که اکنون این زیستگاه ها توان زادآوری خود را از دست داده اند.

وی در ادامه تاکید کرد: ما در تمام مدتی که می دانستیم باید کدام قسمت از کدام جاده ها را برای تردد یوزپلنگ ایمن سازی کنیم، اقدام خاصی در این زمینه انجام ندادیم. این اتفاق تقریبا به صورت مشابه درباره حضور دام اهلی و سگ گله در زیستگاه های یوز آسیایی نیز رخ داده است و با وجود این که سال هاست می دانیم این دو تهدید مهم دقیقا در کدام بخش از زیستگاه های یوز وجود دارد، اما هنوز به دلایل مختلف اعم از پایین بودن اعتبارات، کمبود نیروی انسانی، عدم برخورداری سازمان محیط زیست از توان حاکمیتی لازم و از همه مهمتر، فقدان وجود اراده ای ملی برای مقابله با تهدیدات شناخته شده یوز آسیایی در کشور، ما هنوز نتوانسته ایم به میزان کافی از زیستگاه های یوزپلنگ حفاظت کنیم.

از زیستگاه ها حفاظت کردیم، اما از کریدورها غافل شدیم

معماریان با بیان این که همزمان با کافی نبودن میزان حفاظت از زیستگاه های یوز، روش حفاظت از یوزپلنگ در ایران نیز متناسب با شرایط زیست این گونه جانوری نبوده است، عنوان کرد: ما در دو دهه اخیر که برنامه حفاظت از یوز ایرانی را به صورت جدی آغاز کرده ایم، عمدتا تمرکز اصلی خودمان را بر زیستگاه های اصلی یوزپلنگ که به صورت پارک ملی، منطقه حفاظت شده و ... ثبت شده اند، گذاشتیم و سعی کردیم امکانات حفاظتی خودمان را در این محل ها تقویت کنیم. این در حالی است که درباره گونه ای مثل یوزپلنگ، کریدورها از اهمیت ویژه ای برخوردارند، زیرا یوزپلنگ ها در یک نقطه که ما به عنوان زیستگاه از آن حفاظت می کنیم، نمی مانند، بلکه به صورت متناوب از طریق کریدورها بین زیستگاه های مختلف جابه‌جا می شوند، ولی متاسفانه ما هنوز هم هیچ گونه حفاظتی بر کریدورهای تردد یوزپلنگ نداریم.

این متخصص حیات وحش ادامه داد: از نظر علمی، حفاظت از کریدورها نقش اصلی را در بقای نسل یوز دارد، زیرا معمولا یوزپلنگ بیشترین آسیب را در کریدورها می بیند و اگر ما فقط از نقاط مشخصی به عنوان زیستگاه حفاظت کنیم، امکان دارد جمعیت سایر گونه های گوشتخوار بزرگ از جمله گرگ، پلنگ و ... نیز افزایش پیدا کند که این مساله با حفاظت از یوز آسیایی در تعارض است. در واقع، ما با این فکر که افزایش جمعیت طعمه ها می تواند باعث افزایش جمعیت یوزپلنگ شود، به حفاظت از زیستگاه های یوز پرداختیم، این در حالی است که بعضا وقتی جمعیت طعمه ها زیاد می شود، جمعیت گوشتخواران معارض با یوزپلنگ نیز افزایش می یاد که این مساله می تواند یوزپلنگ را ناچار به جابه‌جایی از زیستگاه خود کند؛ اتفاقا در چنین شرایطی اهمیت حفاظت از زیستگاه های یوز دوچندان می شود.

وی در ادامه تاکید کرد: مجموع این مسائل نشان می دهد که با وجود این که در 21 سال اخیر، پروژه های ویژه برای حفاظت از یوزپلنگ ایرانی در کشورمان تعریف شده است، اولا در طول این مدت بخصوص بعد از توقف اجرای پروژه بین المللی یوز آسیایی، پایش ما از جمعیت یوزپلنگ به اندازه کافی نبوده است، ثانیا میزان حفاظت از زیستگاه های یوز ایرانی و مقدار فراهم کردن بودجه و امکانات حفاظتی مورد نیاز بسیار کمتر از حد لازم بوده است و ثالثا روش حفاظت از یوز ایرانی در کشورمان متناسب با شرایط زیست این حیوان نبوده است.

دشوار شدن پایش جمعیت یوزپلنگ با امنیتی شدن فضا از سال 96

معماریان در بخش دیگری از اظهاراتش در پاسخ به سوال رکنا درباره این که چه مسائلی باعث شد که با وجود شناخت تهدیدات اصلی جمعیت یوزپلنگ، در دو دهه اخیر سازمان حفاظت محیط زیست و برنامه عمران سازمان ملل (UNDP) نتوانند با این تهدیدات مقابله کنند، توضیح داد: مهمترین عواملی که منجر به عدم موفقیت سازمان محیط زیست در مقابله با تهدیدات موجود علیه جمعیت یوز آسیایی شد، کمبود بودجه و کمبود نیروی انسانی در این سازمان بود. همچنین سازمان محیط زیست در طول 21 سال گذشته از توان حاکمیتی لازم برای مکلف کردن نهادهای مختلف به عمل کردن به وظایف محیط زیستی خود برخوردار نبود و دستگاه های اجرایی کشور در اجرای پروژه های مربوط به حفاظت از یوزپلنگ با این سازمان همکاری نکردند.

این دامپزشک حیات وحش ادامه داد: در دوره ای که UNDP با سازمان محیط زیست همکاری می کرد، وضعیت حفاظت از یوزپلنگ آسیایی به مراتب بهتر از شرایط امروز بود، اما از وقتی موضوع حفاظت از زیستگاه های یوز و پایش جمعیت آن با بازداشت جمعی از اعضای پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در سال 96 امنیتی شد، تا مدتی حفاظت از یوزپلنگ و بخصوص پایش جمعیت آن غیرممکن بود. در حال حاضر نیز انجام بسیاری از اقدامات در این زمینه از جمله نصب دوربین در زیستگاه های یوزپلنگ بسیار دشوار شده است و صرفا برخی گروه ها می توانند مجوز این کار را دریافت کنند. مجموع این موارد باعث شده است که حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و پایش جمعیت آن از سال 96 به این سو کاملا محدودتر شود.

وی در ادامه تاکید کرد: در شرایطی که در سال های اخیر فضا برای مشارکت متخصصان و سازمان های مردم نهاد در حفاظت از یوزپلنگ آسیایی محدودتر شده است، سازمان محیط زیست باید از سال 96 به این سو برنامه های جدی تری را برای بهبود وضعیت حفاظتی از این گونه مهم حیات وحش کشور انجام می داد. اما متاسفانه سازمان محیط زیست نه از بودجه، نیروی انسانی، امکانات لازم و حمایت سایر دستگاه های دولتی برخوردار است و نه در این مدت، توان علمی و تخصصی مورد نیاز برای اجرای برنامه های مختلف در راستای بقای نسل یوز ایرانی در این سازمان وجود داشته است. این در حالی است که حفاظت از یوزپلنگ ایرانی نیازمند عزمی ملی در سطوح کلان کشور است و قطعا سازمان محیط زیست نمی تواند به تنهایی جلوی انقراض یوز ایرانی را بگیرد و تمام دستگاه های کشور باید در این زمینه به سازمان محیط زیست کمک کنند.

سگ های گله

باید شیوه نگهداری از سگ های گله در ایران اصلاح شود

معماریان با تاکید بر این که حضور سگ های گله در زیستگاه های یوزپلنگ آسیایی یکی از مهمترین تهدیدات علیه جمعیت یوزپلنگ محسوب می شود، عنوان کرد: متاسفانه سیستم پرورش سگ های گله در ایران به نحوی است که این سگ ها عملا سگ آزاد یا همان سگ ولگرد محسوب می شوند، زیرا سگ های گله به صورت سنتی تغذیه مناسبی را از سوی صاحبان خود دریافت نمی کنند و بخش مهمی از پروتئین مورد نیاز خود را از طریق شکار حیات وحش تامین می کنند. همچنین سگ های گله در اغلب زیستگاه های کشور آزاد هستند و می توانند به راحتی در نقاط مختلف زیستگاه به شکار گونه های علفخوار حیات وحش بپردازند. ضمن این که این سگ ها می توانند بدون هیچ محدودیتی تولید مثل کنند و هیچ گونه کنترلی بر جمعیت آنها انجام نمی شود.

وی در ادامه اظهار داشت: سگ های گله در حالی آزادانه در زیستگاه های حیات وحش به شکار و تولید مثل می پردازند که معمولا هیچ گونه مراقبت بهداشتی از جمله واکسیناسیون برای آنها انجام نمی شود و تردد این سگ ها در زیستگاه ها قطعا می تواند باعث انتقال بیماری های گوناگون به حیات وحش شود. بنابراین صرف نظر از این که بتوان با خرید مراتع عرفی از دامداران سنتی به خروج دام اهلی از زیستگاه ها کمک کرد یا خیر، حتما باید شیوه تولید مثل، پرورش و نگهداری از سگ های گله در کشورمان اصلاح شود و اجازه داده نشود که این سگ ها با تعرض به طعمه های حیات وحش، تولید مثل فراوان، انتقال بیماری و حتی درگیر شدن مستقیم با گوشتخواران بزرگ، شرایط را برای زیست گونه هایی مثل یوزپلنگ در زیستگاه های ایران دشوار کنند.

ابتر ماندن برنامه پروژه بین المللی یوزپلنگ برای محدود کردن سگ های گله

معماریان در ادامه توضیحات خود درباره آسیب سگ های گله بر جمعیت یوزهای ایرانی گفت: در زمانی که پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی فعالیت می کرد، در برخی زیستگاه ها کارشناسان پروژه با کمک محیط بان ها بر تعداد سگ های گله در اختیار هر دامدار نظارت می کردند و تاکید داشتند که هیچ دامداری حق ندارد که هر طور دلش خواست سگ های گله زیردست خود را تکثیر کند. این در حالی است که متاسفانه در شرایط موجود، بسیاری از دامداران از سگ های گله خود توله کشی می کنند و بعضا توله های ماده را برای استفاده در گله خودشان یا فروش به دامداران دیگر نگه می دارند، اما توله های نر را در طبیعت رها می کنند و همین توله ها وقتی بزرگ شوند، به یکی از مهمترین تهدیدات علیه جمعیت یوزپلنگ تبدیل می شوند.

این متخصص حیات وحش ادامه داد: در زمان فعالیت پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، کارشناسان پروژه در برخی زیستگاه ها به دامداران تاکید می کردند که باید سگ های گله خود را به گونه ای تربیت کنند که صرفا در محدوده های خاصی تردد داشته باشند و آزادانه وارد زیستگاه نشوند، زیرا طبق قانون، وقتی یک سگ گله وارد زیستگاه حیات وحش می شود، محیط بان حق دارد آن سگ را حتی اگر صاحب داشته باشند، با تیر بزند و اگر یک سگ گله با ورود به زیستگاه حیات وحش به گونه های مختلف حمله کرد یا به آنها بیماری انتقال داد، از نظر قانونی صاحب آن سگ باید خسارات مربوطه را بپردازد.

وی در ادامه تاکید کرد: تمام برنامه ها و موارد قانونی که برای مقابله با تهدید سگ های گله علیه جمعیت یوز ایرانی بیان شد، در زمان فعالیت پروژه بین المللی نتوانست به همه زیستگاه های یوز تسری یابد و تاثیر زیادی بر کاهش جمعیت سگ های ولگرد بگذارد. اکنون هم با متوقف شدن این پروژه، تمام این برنامه ها ابتر مانده است و در حال حاضر، تقریبا هیچ گونه محدودیتی بر حضور سگ های گله در زیستگاه ها اعمال نمی شود و این سگ ها آزادانه می توانند به بخش های مختلف زیستگاه ها بروند و هر طور که خواستند، به شکار حیات وحش و تولید مثل بپردازند.

طمع دامداران و کمبود بودجه، عامل شکست پروژه خروج دام اهلی از توران

معماریان در بخش دیگری از صحبت هایش به عدم موفقیت سازمان حفاظت محیط زیست و پروژه بین المللی یوزپلنگ آسیایی در خروج دام اهلی از زیستگاه های یوز اشاره کرد و گفت: با وجود این که در سال های گذشته تلاش هایی از طرف اعضای پروژه بین المللی یوز آسیایی و سازمان محیط زیست برای خرید حقوق عرفی مراتع موجود در زیستگاه های یوزپلنگ در منطقه توران انجام شد و حتی پروانه تعدادی از مراتع نیز از دامداران سنتی این منطقه خریداری شد، اما در عمل تلاش ها برای خرید تمام این مراتع و خروج کامل دام اهلی از زیستگاه توران به نتیجه نرسید و هنوز هم شاهد حضور گله های دام و سگ های گله در زیستگاه های یوزپلنگ در منطقه توران هستیم.

این دامپزشک حیات وحش ادامه داد: کمبود بودجه، مهمترین عامل به نتیجه نرسیدن تلاش ها برای خروج دام اهلی از منطقه توران بود، اما علت دیگر این مساله، عدم خریداری هم زمان حقوق عرفی مرتع داران توسط اعضای پروژه بین المللی و سازمان محیط زیست بود؛ به نحوی که وقتی تعداد کمی از مراتع پارک ملی توران خریداری شد، برخی دامداران منطقه حتی آغل های خالی خود را نیز از دام اهلی پر کردند تا با استفاده از امتیاز واگذاری اراضی مرتعی که توسط اداره کل منابع طبیعی استان سمنان به آنها داده شده بود، بتوانند به سازمان محیط زیست فشار بیاورند و پول بیشتری را برای فروش مراتع و خالی کردن آغل های خود از این سازمان بگیرند.

معماریان در همین راستا تاکید کرد: طمع دامداران منطقه توران و نبود ضابطه ای مشخص برای قیمت گذاری مراتع تحت اختیار آنها توسط سازمان منابع طبیعی، باعث شد که وقتی سازمان محیط زیست و پروژه بین المللی یوزپلنگ آسیایی قصد داشتند این مراتع را خریداری کنند، ناگهان قیمت مراتع عرفی موجود در زیستگاه یوز در منطقه توران چند برابر شود و در چنین شرایطی، اعتباراتی که از سوی سازمان محیط زیست و بخصوص UNDP برای خریداری حقوق عرفی مراتع کنار گذاشته شده بود، دیگر برای پرداخت هزینه این کار کفایت نمی کرد.

وی در ادامه تصریح کرد: ما از ابتدا تاکید داشتیم که باید مراتع عرفی منطقه توران به صورت هم زمان خریداری شود و ارگان های مختلف از جمله اداره کل منابع طبیعی استان سمنان با سازمان محیط زیست همکاری کنند، تا دامداران دیگر نتوانند قیمت پروانه های خود را بالا ببرند و نرخ ها را به جایی برسانند که حتی اعتبارات پروژه بین المللی یوزپلنگ آسیایی که از طرف سازمان ملل تامین بودجه می شد نیز برای خرید این پروانه ها کفایت نکند.

توقف پیگیری کمپین "یوز تا ابد" بعد از بازداشت اعضای پروژه بین المللی

معماریان در همین زمینه به راه اندازی کمپین «یوز تا ابد» در سال 96 اشاره کرد و گفت: مهمترین برنامه ای که برای خرید حقوق عرفی مراتع تحت اختیار دامداران سنتی منطقه توران انجام شد، پروژه «یوز تا ابد» بود که براساس آن، قرار بود اعضای پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و UNDP به همراه سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی با راه اندازی یک کمپین، از مردم پول بگیرند و با استفاده از این بودجه، به خرید حقوق عرفی مرتع داران بپردازند. در همین راستا، کمپین مردمی «یوز تا ابد» به راه افتاد و اعضای این کمپین توانستند با پای کار آوردن سلبریتی ها، پول زیادی را از مردم جمع کنند.

این متخصص حیات وحش ادامه داد: هم زمان با اجرای کمپین «یوز تا ابد»، مسئولان پروژه بین المللی یوزپلنگ به همراه مدیران وقت سازمان محیط زیست در حال مذاکره با سازمان منابع طبیعی و مرتع داران منطقه توران بودند تا بتوانند حقوق عرفی و آغل های این مرتع داران را به صورت هم زمان خریداری کنند و پروژه خروج دام اهلی به عنوان یکی از مهمترین تهدیدات علیه جمعیت یوزپلنگ آسیایی را از زیستگاه مهم توران کلید بزنند. اما بعد از این که برخی اعضای پروژه بین المللی یوز آسیایی بازداشت شدند و دیگر کسی نبود که کمپین «یوز تا ابد» را پیگیری کند، اجرای این کمپین نیز متوقف شد و با پول جمع آوری شده، صرفا تعدادی از مراتع عرفی پارک ملی توران خریداری شد.

وی در ادامه توضیحات خود گفت: بعد از این اتفاقات نیز قیمت حقوق عرفی مراتع منطقه توران به شدت افزایش یافت و در شرایطی که بعد از بازداشت برخی اعضای پروژه بین المللی یوز آسیایی، دیگر سازمان ملل بودجه ای برای مشارکت در پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی اختصاص نمی داد و نفرات اصلی کمپین «یوز تا ابد» نیز دستگیر شده بودند، دیگر مساله خرید حقوق عرفی مراتع پیگیری نشد و از سال 96 تا کنون این موضوع همچنان روی زمین مانده است.

کوشکی و دلبر

"کوشکی" و "دلبر" چرا و چگونه به پارک پردیسان تهران منتقل شدند؟

معماریان در بخش دیگری از صحبت هایش به پروژه تکثیر یوزپلنگ ایرانی در اسارت اشاره کرد و در پاسخ به سوال رکنا درباره این که از چه زمانی تصمیم گرفته شد که از این روش به عنوان راهکاری برای جلوگیری از انقراض کامل  یوز آسیایی استفاده شود، توضیح داد: در ابتدای دهه 80 که پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی آغاز شد، فقط یک یوز ماده به نام «ماریتا» در پارک پردیسان تهران نگهداری می شد. ماریتا تنها یوز آسیایی بود که در شرایط اسارت زندگی می کرد و در سال 73 بعد از کشته شدن اعضای خانواده اش، توسط کارشناسان سازمان محیط زیست در شهرستان بافق استان یزد زنده گیری شد و به تهران انتقال یافت. ماریتا یک یوز ماده بود که هیچ یوز نری در کنار خود نداشت و اساسا در آن موقع قرار نبود برای تکثیر در اسارت از این یوزپلنگ استفاده شود. در سال 82 هم متاسفانه با توجه به ضعف امکانات و دانش نگهداری از ماریتا، این یوزپلنگ در همان پارک پردیسان تلف شد.

این دامپزشک حیات وحش ادامه داد: در سال های پایانی دهه 80 «کوشکی» و «دلبر» به عنوان دو یوزپلنگ نر و ماده تقریبا دچار شرایط مشابه ماریتا شدند، زیرا به دلیل شکار شدن این دو حیوان توسط چوپان ها امکان بازگرداندن آنها به طبیعت وجود نداشت و سازمان محیط زیست ناچار شد این دو یوزپلنگ را مانند ماریتا در شرایط اسارت نگهداری کند. البته در آن زمان، کوشکی در محوطه ای محصور در پارک ملی توران نگهداری می شد و دلبر در پناهگاه حیات وحش میاندشت. در آن دوره، نگهداری از این یوزپلنگ ها به صورت ایالتی انجام می شد و مسئولان پارک ملی توران و پناهگاه حیات وحش میاندشت حاضر به همکاری با یکدیگر برای کنار هم قرار دادن کوشکی و دلبر نمی شدند. تا این که در اوایل دهه 90 مشاوران پروژه بین المللی یوزپلنگ آسیایی و کارشناسان سازمان محیط زیست به این جمع بندی رسیدند که باید کوشکی و دلبر در کنار هم قرار بگیرند و از آنجا پروژه انتقال این دو یوزپلنگ آغاز شد.

وی در ادامه تاکید کرد: با کنار هم قرار دادن کوشکی و دلبر قرار نبود الزاما مساله تکثیر در اسارت پیگیری شود، بلکه هدف اصلی از این کار، استفاده از این دو یوز به عنوان نماد یوزپلنگ ایرانی و اطلاع رسانی به افکار عمومی درباره این گونه در معرض انقراض بود و اتفاقا در همین راستا قرار شد از تصویر یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی 2014 استفاده شود. در سال 92 نیز جلسات متعددی برای جانمایی محل نگهداری مشترک از کوشکی و دلبر برگزار شد و مکان های مختلفی از جمله پارک ملی توران و منطقه میاندشت برای این کار پیشنهاد شد، اما کارشناسان داخلی و خارجی پروژه بین المللی یوزپلنگ و سازمان محیط زیست، به این جمع بندی رسیدند که کوشکی و دلبر باید به پارک پردیسان تهران انتقال یابند و در نهایت، بعد از مخالفت نمایندگان مجلس و با وجود فشارهای سیاسی، در آذر 93 کوشکی و دلبر به پارک پردیسان تهران منتقل شدند.

هدف اصلی از انتقال کوشکی و دلبر، تکثیر در اسارت نبود

معماریان با تاکید بر این که هدف اصلی از انتقال کوشکی و دلبر به پارک پردیسان تهران، استفاده از این یوزها برای تکثیر در اسارت نبود، عنوان کرد: از همان ابتدا که کوشکی و دلبر به پارک پردیسان منتقل شدند، مسئولان پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تاکید کردند که اگر عنوان «تکثیر در اسارت» روی این پروژه قرار داده شود، تمرکزها از حفاظت از زیستگاه برداشته خواهد شد و ممکن است عده ای گمان کنند که تکثیر یوزپلنگ در اسارت، برنامه اصلی سازمان محیط زیست برای بقای نسل یوز ایرانی است. بنابراین برای محل نگهداری از کوشکی و دلبر در تهران، عنوان «مرکز تحقیقات و نگهداری یوزپلنگ آسیایی» انتخاب شد.

این متخصص حیات وحش ادامه داد: با وجود این که هدف اصلی از انتقال کوشکی و دلبر به پارک پردیسان تهران، استفاده از این دو یوزپلنگ در پروژه تکثیر در اسارت نبود، اما بازهم از تلاش برای انجام این کار صرف نظر نشد و کارشناسان پروژه بین المللی یوزپلنگ آسیایی تاکید داشتند که با این انتقال، موضوع تکثیر در اسارت نیز باید پیگیری شود، البته نه به عنوان راهکاری برای جلوگیری از انقراض یوزپلنگ ایرانی، بلکه به عنوان بخشی از اقداماتی که مجبوریم برای حفظ این گونه انجام دهیم و بتوانیم از کوشکی و دلبر که دیگر امکان بازگرداندن آنها به طبیعت وجود نداشت، در این زمینه هم استفاده کنیم.

وی در ادامه تاکید کرد: یکی از فواید مهم راه اندازی «مرکز تحقیقات و نگهداری یوزپلنگ آسیایی» در پارک پردیسان تهران، این بود که محلی وجود داشته باشد که اگر هر یوزپلنگ دیگری از طبیعت جدا شود و دیگر امکان بازگرداندن او به زیستگاه وجود نداشته باشد، در همین مرکز نگهداری شود؛ اتفاقی که در سال 96 برای «ایران» رخ داد و این یوزپلنگ نیز بعد از کشف شدن از قاچاقچیان حیات وحش در تهران، به پارک پردیسان انتقال یافت و در نهایت هم همین یوزپلنگ توانست در اردیبهشت 1401 در پارک ملی توران، نخستین توله یوزهای متولدشده در اسارت را به دنیا بیاورد.

چرا کوشکی و دلبر نتوانستند در اسارت زادآوری کنند؟

معماریان در پاسخ به این سوال که چرا کوشکی و دلبر نتوانستند در پارک پردیسان تهران در شرایط اسارت زادآوری کنند، توضیح داد: حدود دو هفته بعد از این که کوشکی و دلبر در آذر 93 به پارک پردیسان انتقال داده شدند، این دو حیوان با یکدیگر جفت گیری کردند، اما متاسفانه خیلی زود دلبر سقط جنین کرد و بعد هم رحم این حیوان دچار عفونت شد و پس از آن دلبر تا مدت ها تحت درمان قرار گرفت. در شرایط عادی وقتی رحم یک گربه معمولی عفونت کند، یا باید رحم حیوان خارج شود یا حیوان تلف می شود، اما با توجه به اهمیت حفاظتی و ارزش ژنتیکی یوزپلنگ ایرانی، ما تلاش های زیادی را برای درمان دلبر انجام دادیم و توانستیم با کمک متخصصان آلمانی، این حیوان را در یک فرآیند طولانی مدت درمان کنیم.

وی در ادامه تاکید کرد: پروژه ای که با عنوان «تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی» و نه «تکثیر در اسارت یوزپلنگ» در پارک پردیسان تهران آغاز شد، مرحله بندی داشت و از آذر 93 قرار بود طی مراحل شش ماهه طراحی‌شده برای این پروژه، موضوعات مختلفی از جمله جفت گیری کوشکی و دلبر پیگیری شود. اما در شش سالی که این دو حیوان در پارک پردیسان بودند، حتی یک درصد از مراحل طراحی‌شده برای این پروژه اجرایی نشد، زیرا بعد از سقط جنین دلبر پس از جفت گیری طبیعی، با وجود این که ما توانستیم دلبر را درمان کنیم، متاسفانه دیگر اجازه پیگیری مراحل این پروژه داده نشد. البته ما فقط یک بار اجازه پیدا کردیم که لقاح مصنوعی مستقیم را انجام دهیم که بعد از عدم موفقیت این اقدام، دیگر عملا پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی در پارک پردیسان تهران متوقف شد تا این که در ابتدای سال 99، یوزها به پارک ملی توران منتقل شدند.

کوشکی در پارک پردیسان تهران

مسئولان سازمان محیط زیست مشاوره های اشتباه می گرفتند و محافظه کار بودند

معماریان در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان وقت سازمان محیط زیست از سال 93 تا 99 اجازه ندادند که مراحل مختلف طراحی‌شده برای پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی در پارک ملی توران پیگیری شود، توضیح داد: متاسفانه در سال هایی که کوشکی و دلبر در پارک پردیسان تهران حضور داشتند و بعد هم ایران به آنها اضافه شد، سازمان محیط زیست مشاوران نامناسبی داشت که بعضا مشاوره های اشتباهی به مسئولان سازمان می دادند و خود مسئولان هم عمدتا نوعی محافظه کاری در برابر اتخاذ تصمیمات جدید داشتند. به همین دلیل، در بیشتر زمان حضور یوزها در پارک پردیسان تهران، فقط از یوزها نگهداری می شد و اقدام مناسبی برای تحقیقات یا تکثیر یوزپلنگ ها انجام نمی شد. این روند باعث هدر رفتن زمان شد و مجموع این اتفاقات باعث شد که پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی، عملا در طول شش سال نتواند به دستاوردهای پیش‌بینی‌شده دست یابد.

این دامپزشک حیات وحش ادامه داد: بسیاری از اقداماتی که ما قصد داشتیم در پروژه تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی در پارک پردیسان انجام دهیم، نیاز به اعتبارات زیادی نداشت، اما بازهم مسئولان سازمان محیط زیست اجازه انجام این کار را نمی دادند. به عنوان مثال، بعد از این که رحم دلبر درمان شد، ما از تعدادی متخصص آلمانی دعوت کردیم که این حیوان را معاینه کنند تا امکان سنجی شود که آیا می توان برای بارداری مجدد دلبر اقدامات کمکی انجام شود یا خیر، اما در آن زمان مسئولان سازمان محیط زیست گفتند که شما حتی اجازه ندارید که دلبر را معاینه کنید، زیرا این حیوان حامله است. این در حالی است که در آن زمان، بیش از شش ماه بود دلبر به صورت جداگانه از کوشکی نگهداری می شد و اصلا امکان جفت گیری بین این دو حیوان وجود نداشت.

وی در ادامه تاکید کرد: اگر در آن زمان مسئولان سازمان محیط زیست اجازه می دادند که ما اقدامات کمکی لازم برای بارداری دوباره دلبر را با کمک متخصصان آلمانی انجام دهیم، قطعا احتمال جفت گیری مجدد بین دلبر و کوشکی که این بار منجر به زایمان شود، بین این دو حیوان بیشتر می شد. البته حتی اگر این اتفاق نمی افتاد، بازهم ما می توانستیم سلول های جنسی دلبر را از این حیوان دریافت کنیم و به عنوان ذخیره ژنتیکی یوز ماده ایرانی از این سلول ها استفاده کنیم، اما حتی اجازه انجام این کار نیز به ما داده نشد.

باید از یوزهای حاضر در مرکز نگهداری توران سلول جنسی ذخیره شود

معماریان به نقش انتقال کوشکی و دلبر به پارک پردیسان در ذخیره سازی ژنتیکی از یوزهای ایرانی اشاره کرد و گفت: راه اندازی مرکز تحقیقات و نگهداری از یوزپلنگ آسیایی در پارک پردیسان تهران می توانست کمک مهمی به ایجاد بانک ژنی مناسب از یوزهای ایرانی داشته باشد. اما در طول شش سال، مسئولان وقت سازمان محیط زیست به دلیل دریافت مشاوره های اشتباه، اجازه انجام این کار را ندادند و ما نتوانستیم از هیچ یوز ماده ای ذخیره ژنی تهیه کنیم. البته ما از سه یوز نر سلول جنسی دریافت کردیم، به نحوی که از کوشکی دو نوبت و از «یارقلی» و «هیراد» که بر اثر تصادف در جاده عباس آباد – میامی سمنان کشته شدند، یک نوبت اسپرم ذخیره کردیم، ولی متاسفانه هیچ گاه اجازه پیدا نکردیم که از یوزهای ماده سلول جنسی ذخیره کنیم.

این متخصص حیات وحش ادامه داد: اگر ما اجازه پیدا می کردیم که از یوزهای ماده پارک پردیسان تهران یعنی دلبر و ایران سلول جنسی ذخیره کنیم، می توانستیم تا ابد از ژن یوز ماده ایرانی نگهداری کنیم و چه بسا در آینده می توانستیم از این ژن، بهره برداری های مختلفی را انجام دهیم. البته هنوز هم می توان این کار را انجام داد و اساسا ما نباید از ذخیره سازی سلول های جنسی یوزهایی که در پارک ملی توران در شرایط اسارت نگهداری می شوند، غفلت کنیم، زیرا ما وقتی سلول های جنسی یک یوز را ذخیره می کنیم، یعنی تا ابد یک یوزپلنگ آسیایی را در نیتروژن مایع داریم و قطعا در آینده علم به حدی پیشرفت می کند که می توان از سلول جنسی ذخیره‌شده، برای تکثیر یوز آسیایی استفاده کرد.

وی در پایان تصریح کرد: اکنون در سطح جهان مسائلی مثل لقاح مصنوعی و استفاده از رحم اجاره ای برای تکثیر یوزپلنگ به صورت جدی مطرح می شود و بعید نیست که در آینده بتوان از این راهکار برای تولید مثل یوزپلنگ و به دنیا آوردن یوزهایی که حداقل بتوان از آنها در اسارت نگهداری کرد، به عنوان روشی مرسوم بهره مند شد. بنابراین با توجه به این مساله و با توجه به این که اساسا زمان تولید مثل یوزپلنگ ایرانی محدود است، ما بهتر است به ذخیره سازی ژنتیکی یوزهایی که در اختیارمان قرار دارند، بپردازیم، زیرا هیچ محدودیتی در زمان استفاده از سلول های جنسی ذخیره‌شده وجود ندارد و ما هر زمان که بخواهیم، می توانیم از این سلول ها برای تکثیر یوزپلنگ استفاده کنیم.

وبگردی