ملت ایران همیشه هوای هم را دارند / بیش از آنکه متروپل فرو بریزد، اخلاق فرو ریخته است

 ایران، متشکل از اقوام اصیلی است که با هم این سرزمین را شکل داده اند. اگر روزی خاری در پای یک ایرانی برود، جملگی به کمک یکدیگر می شتابند و تفاوتی نمی کند که مردم کدام منطقه جغرافیایی به کمک نیاز دارند. حادثه متروپل ، نمونه اخیر این همیاری هاست.

انسان ها دوست دارند به هم کمک کنند در عین اینکه یکدیگر را نیز می کشند!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، اردشیر گراوند ، جامعه شناس، می گوید: «همدلی امروز مردم ایران در صحنه حادثه متروپل آبادان ، نمونه عینی شعر سعدی علیه رحمه است. بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار.»

گراوند در گفت و گو با رکنا می گوید که مصداق شعر سعدی را می توان در ذات بشریت جست و جو کرد. انسان ها نسبت به هم حساس هستند و دوست دارند به هم کمک کنند در عین اینکه یکدیگر را نیز می کشند!

او معتقد است مرز سیاسی، برای تمام دنیا تعیین کننده برخی ملاک ها است و این مرز است که به افراد هویت می بخشد. او می گوید: «مرزهای زبانی و فرهنگی نیز هویت بخش هستند و خیلی می توانند در راستای وحدت انسان ها کمک کننده باشند. با همه این ها، در ایران این موارد با تمام دنیا و حتی خاورمیانه متفاوت و ملموس تر است. زمانی ایران، تا یونان، هند و تاجیکستان پیش رفته بود؛ ولی در نهایت همین گربه ماند. مردمی که در این گربه زندگی می کنند شباهت های اقتصادی، اجتماعی، اقلیمی، فرهنگی، اقلیمی زیادی دارند. تاریخ ایران بسیار مهم است؛ فارغ از اینکه اقوام کرد، عرب، عجم، ترک، لر و... داریم؛ ولی کلیت این ها، یک مجموعه فرهنگی را به وجود می آورد. شبکه روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی این اقوام به اندازه ای عمیق است که اساسا نمی توان آن ها را از هم گسست.»

او با اشاره به اینکه ملت ایران، امروز در  شرایط اقتصادی آسیب دیده به سر می برد، می گوید: «با این حال کوچکترین حادثه ای که رخ می دهد، همه برای رفع آن تلاش می کنند. عناصر فرهنگی بنیادی کشور که شامل دین، زبان و آداب و رسوم است مربوط است آنقدر بین مردم لعاب انداخته اند که اقوام را به هم ممزوج کرده است. هرگز نمی توانیم اقوام ایرانی را از هم جدا کنیم. ایران امکان تجزیه ندارد؛ چراکه مردم نسبت به مسائل و مشکلات هم حساس هستند. وقتی حساسیت وجود داشته باشد، مردم به میدان عمل می آیند و وقتی به کمک یکدیگر می آیند نتیجه می گیرند.»

گراوند می گوید که ملت ایران همیشه هوای هم را دارند و این در زمان دفاع مقدس به اوج خودش رسید. 

جامعه ایرانی باید تشکل پذیر شود

این جامعه شناس با اشاره به اینکه در تاریخ ملت ایران، به خاطر مسائل اقلیمی، اساسا همیاری ها معنای غنی داشته اند، می گوید: «به محض اینکه در 40 الی 50 سال گذشته، ما به با سوادی و تفرق سنتی رسیدیم، لازم بود نهاد و تشکل غیر دولتی تشکیل می دادیم. این تشکل ها باید حرفه ای می شدند، به اعضای خود آموزش می دادند و عضو گیری های گسترده انجام می دادند تا در نهایت برای هر چیزی که لازم بود آماده می شدند.»

او در تبیین گفته هایش می افزاید: «ما افراد یاریگر در جامعه کم نداریم؛ اما شکل نگرفته اند. از آنجایی که این ها شکل واحدی پیدا نکرده اند، هیجانی رفتار می کنند. اولین ضرر رفتار هیجانی، متضرر شدن همان کار اولیه است که باعث می شود برخی از آن سوء استفاده کنند.همه می دانیم در حادثه متروپل، فساد رخ داده است؛ ولی آیا در محل کمک به حادثه دیدگان، جایی برای تسویه حساب باقی می ماند؟ اینجا بیش از آن که متروپل فرو بریزد، اخلاق فرو ریخته است!همه باید تلاش کنیم در اصناف تخصصی مثل جامعه پرستاران، انجمن روزنامه نگاران، انجمن روانشناسی و... عضو شویم.»

او در ادامه می افزاید: « هلال احمر ، آموزش و پرورش، وزارت کشور ، ستاد مدیریت بحران، سازمان حفاظت محیط زیست، آتشنشانی و سایر دستگاه های مرتبط باید در این راستا کمک کننده باشند. مثلا سازمان آتش‌نشانی می تواند در قالب گروه های چند نفره، کمک آتشنشان تربیت کند. این افراد، در زمان وقوع حادثه می توانند کاربردی تر کمک کننده باشند.»

سو استفاده نظام استکبار 

این جامعه شناس در ادامه از لزوم توجه مردم به نوع فعالیتی که در محل حادثه می کنند سخن می گوید و می افزاید: «به خاطر تسویه حساب سیاسی یک عده، نظام استکبار از کل کمک رسانی مردم، سوء استفاده می کنند و باعث تهییج مردم می شوند.»