رکنا گزارش می دهد
شاغلین فقیر؛ بمب ساعتی در اقتصاد ایران و یک فاجعه ملی است/کار کردن، دیگر تضمینی برای فرار از فقر نیست!
وقتی میلیونها نفر هر روز سر کار میروند اما هنوز از تأمین نیازهای اولیه خود عاجزند، این فقط یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از یک بحران عمیق است. پدیده "شاغلین فقیر" در ایران نهتنها سفره مردم را کوچکتر کرده، بلکه اقتصاد رسمی را به لبه پرتگاه کشانده است. کاهش انگیزه کار، افزایش مهاجرت، گسترش فساد، و سقوط طبقه متوسط، تنها بخشی از پیامدهای این بحراناند. آیا هنوز زمانی برای اصلاح باقی مانده است؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، وقتی کسی صبح زود از خانه بیرون میزند، هشت ساعت یا بیشتر کار میکند، اما شبهنگام هنوز برای خرید مایحتاج اولیه خود نگران است، معنایش چیست؟ معنایش این است که کار کردن دیگر تضمینی برای فرار از فقر نیست. این، دقیقاً همان وضعیتی است که اقتصاد ایران درگیر آن شده است: "شاغلین فقیر".
مرکز پژوهشهای مجلس هشدار داده که کاهش ارزش واقعی حداقل دستمزد، باعث شده است که کارگران با درآمد رسمی هم در فقر فرو بروند. اما این تنها یک هشدار نیست، بلکه یک بحران عمیق و تمامعیار است که همهچیز را در مسیر سقوط قرار میدهد.
چرا "شاغلین فقیر" یک فاجعه ملی است؟
وقتی کار کردن دیگر سودی ندارد، وقتی تلاش و زحمت تفاوتی در معیشت ایجاد نمیکند، نتیجه چه خواهد شد؟ نیروی کار یا به فکر مهاجرت میافتد، یا به سمت اقتصاد غیررسمی، بازار سیاه و مشاغل زیرزمینی میرود. نتیجه؟ افزایش فساد، کاهش بهرهوری و تعطیلی تولید رسمی.
فقر در میان شاغلین یعنی بیاعتمادی مطلق به سیستم اقتصادی کشور. یعنی طبقه متوسط که ستون اصلی یک جامعه پایدار است، در حال ناپدید شدن است. شکاف طبقاتی عمیقتر میشود، جامعه به سمت اعتراضات و ناآرامی پیش میرود و دولت هر روز باید برای کنترل وضعیت، هزینه بیشتری بپردازد.
وقتی نیروی کار رسمی فقیر میشود، تقاضا برای یارانهها، کمکهای دولتی و حمایتهای اجتماعی افزایش مییابد. این یعنی دولت باید برای افرادی که در حال کار کردن هستند، کمک هزینه پرداخت کند! درحالیکه این هزینهها به جای تولید ثروت، صرف زنده نگهداشتن مردم میشود.
اگر مردم توان خرید نداشته باشند، تولیدکننده هم فروش نخواهد داشت. کسبوکارها یکییکی تعطیل میشوند و کشور در یک چرخه معیوب رکود و تورم گیر میافتد. در نهایت، هیچکس برنده نخواهد بود.
دولت چه باید بکند؟
ادامه سیاستهای دستمزدی فعلی، فقط بحران را تشدید میکند. حداقل دستمزد باید متناسب با نرخ واقعی تورم تعیین شود، نه آمارهای دستکاریشده. اگر نرخ تورم ۵۰ درصد است، افزایش ۲۵ درصدی دستمزد، شوخی تلخ با کارگران است.
وقتی شرکتهای خصولتی و نهادهای خاص از مالیات فرار میکنند، دولت برای جبران این کسری به استقراض و چاپ پول روی میآورد، که نتیجه آن ابر تورم است. اگر دولت میخواهد اقتصاد نجات پیدا کند، باید ابتدا جلوی رانت و فساد را بگیرد.
چاپ پول بیپشتوانه، تزریق نقدینگی بیحسابوکتاب و مدیریت غلط ارزی، اصلیترین دلایل تورم هستند. تا زمانی که این سیاستها ادامه داشته باشند، افزایش حقوق هیچ فایدهای نخواهد داشت و شاغلان همچنان فقیر خواهند ماند.
دولت باید سیاستهای حمایتی خود را متوجه تولیدکنندگان واقعی و کسبوکارهای مولد کند، نه نهادهای رانتی که فقط هزینهتراشی میکنند. تولیدکنندهای که بتواند رشد کند، میتواند حقوق بالاتر بپردازد و اقتصاد را از چرخه فقر نجات دهد.
"شاغلین فقیر" یک عبارت ساده نیست، بلکه آژیر خطر فروپاشی اقتصادی است. اگر دولت همین حالا اقدامی نکند، خیلی زود دیگر چیزی برای اصلاح باقی نخواهد ماند. اقتصاد ایران بر لبه پرتگاه ایستاده است؛ تصمیمات امروز، آینده را میسازد!
-
پشت پرده ویدیوی جنجالی نوشاد عالمیان
ارسال نظر