رکنا گزارش می دهد
امروز شینا انصاری از یک فاجعه قریب الوقوع در مجلس گفت/ ناقوس مرگ منابع آب، خاک و آینده نسلها
رکنا، وقتی هر سال بیش از 21 میلیون تن پسماند عادی و 8 میلیون تن زباله خطرناک در ایران به شکلی غیربهداشتی دفن میشود، این تنها یک آمار نیست؛ بلکه ناقوس مرگ منابع آب، خاک و آینده نسلهاست. آیا مدیریت ناکارآمد و اقتصاد دفنشده میتوانند از این فاجعه جلوگیری کنند؟
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، اگر هنوز فکر میکنید که بحران زیستمحیطی در ایران تنها یک هشدار علمی یا دغدغه محیطزیستیهاست، سخنان اخیر شینا انصاری، رئیس سازمان محیط زیست، تصویر واضحی از یک فاجعه قریبالوقوع را به نمایش گذاشت. آمارهایی که او در مجلس ارائه داد، تنها اعداد و ارقام نیستند؛ بلکه بازتاب یک مدیریت ناکارآمد، ساختار فرسوده و بیتوجهی چند دههای به اصول اولیه حفظ محیط زیستاند.
کوه زباله؛ سمفونی بینظمی مدیریتی
بر اساس این گزارش، سالانه بیش از 21 میلیون تن پسماند عادی، 150 هزار تن پسماند عفونی بیمارستانی، 35 میلیون تن پسماند صنعتی، 170 میلیون تن پسماند کشاورزی و 8 میلیون تن پسماند خطرناک و ویژه در کشور تولید میشود. اینها تنها اعداد نیستند؛ اینها کوههای زبالهای هستند که بر سر منابع آب و خاک این کشور آوار شدهاند. 93 درصد این پسماندها به صورت غیربهداشتی دفن میشوند، و این یعنی ما خودمان به دست خودمان در حال آلوده کردن منابع آب زیرزمینی و خاکهای حاصلخیزمان هستیم.
اقتصاد دفن شده در زبالهها
از نظر اقتصادی، فاصله ایران با استانداردهای جهانی در مدیریت پسماند، رقمی خیرهکننده است: 10.2 میلیارد دلار ظرفیت مغفول در اقتصاد بازیافت. اما در عوض، سالانه 87 هزار میلیارد تومان خسارت زیستمحیطی به کشور وارد میشود. این خسارتها نه تنها منابع اقتصادی کشور را تحلیل میبرند، بلکه فشار سنگینی بر سلامت عمومی و زیرساختهای شهری وارد میکنند.
زیرساختهای پوسیده؛ پایههای لرزان مدیریت
در حالی که ظرفیت خطوط پردازش پسماند تنها 30 درصد از پسماند تولیدی را پوشش میدهد، بیش از 75 درصد پسماندها به جای بازیافت و استفاده بهینه، مستقیماً دفن میشوند. این یعنی ما نه تنها فرصت استفاده از منابع ارزشمند موجود در پسماندها را از دست میدهیم، بلکه باری سنگینتر بر دوش محیط زیست و اقتصاد کشور میگذاریم.
پیامدهای زیستمحیطی؛ فاجعه در کمین
نفوذ شیرابههای ناشی از دفن غیر بهداشتی به منابع آب زیرزمینی، تجمع فلزات سنگین در خاک، و انتشار گازهای گلخانهای تنها بخشی از پیامدهای مدیریتی ناکارآمد هستند. این پیامدها نه تنها تهدیدی برای امنیت غذایی و کیفیت هوا به شمار میروند، بلکه زمینهساز افزایش بیماریها و کاهش امید به زندگی در جوامع شهری و روستایی خواهند شد.
راهکارها؛ نسخههای بیاثر یا امید به تغییر؟
شینا انصاری در پایان، پیشنهاداتی برای عبور از این بحران ارائه داد. بهروزرسانی قانون مدیریت پسماند، توسعه زیرساختها، تفکیک پسماند از مبدا و شفافیت در عملکرد نهادهای ذیربط از جمله این راهکارهاست. اما آیا این راهکارها، در ساختاری که همواره با چالش اجرا و نظارت ضعیف مواجه بوده، میتوانند تأثیرگذار باشند؟
بحران مدیریت پسماند در ایران دیگر یک مسئله قابل چشمپوشی نیست. این فاجعه، یک تهدید برای امنیت کشور و تهدیدی برای نسلهای آینده است. حل این معضل به اقداماتی قاطعانه، شفافیت در عملکرد و تعهدی جدی از سوی تمام نهادها نیاز دارد. در غیر این صورت، باید برای زیستن در انبوهی از زباله و آلودگی آماده باشیم؛ آیندهای که شاید دیگر "آینده" نامیدن آن بیمعنا باشد.
ارسال نظر