رکنا گزارش می دهد
سایه سنگین بیکفایتی در مراکز نگهداری معلولان؛ بازخواست سازمان بهزیستی ضروری است، نه فقط مدیران مراکز!
رکنا اجتماعی ،مرگ یک معلول در مرکز نگهداری کرج بار دیگر نشان داد که مشکلات عمیقی در نظارت و مدیریت سازمان بهزیستی بر این مراکز وجود دارد. با دستگیری مدیر مرکز و بهیار، تنها بخش کوچکی از مسئولیتها به نظر رسید که برطرف شده است، در حالی که سوالات جدیتری درباره عملکرد کلی بهزیستی، از جمله ضعف در سیستمهای نظارتی و عدم شفافیت در نحوه مدیریت مراکز، همچنان بیپاسخ ماندهاند. سازمان بهزیستی نه تنها باید مسئولیتپذیری بیشتری در قبال چنین حوادثی به عهده بگیرد، بلکه باید اقدامات جدیتری برای پیشگیری و تقویت نظارتها انجام دهد تا از تکرار اینگونه فجایع جلوگیری کند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، مرگ یک فرد معلول در یکی از مراکز نگهداری کرج بار دیگر سوالاتی جدی درباره نظارت و مدیریت سازمان بهزیستی بر این گونه مراکز را مطرح کرده است. این اتفاقات تلخ در مراکزی که به عنوان پناهگاه افراد آسیبپذیر محسوب میشوند، نشان میدهد که مشکلات عمیقی در سیستم نظارتی وجود دارد و باید برای آنها پاسخهای قانعکننده و اقدامات ملموستری ارائه شود. دستگیری مدیر مرکز و بهیار تنها بخشی از این داستان است؛ اما این حادثه سوالات گستردهتری را در خصوص مسئولیت و نقش سازمان بهزیستی به عنوان مرجع بالادستی مطرح میکند.
سازمان بهزیستی وظیفه نظارت دقیق بر عملکرد مراکز نگهداری را برعهده دارد و مسئولیت اصلی تضمین سلامت جسمی و روانی افراد تحت پوشش این مراکز به دوش آن سازمان است. اما اینکه چنین حادثهای رخ داده نشاندهنده ضعف در سیستم نظارتی یا ناکافی بودن استانداردهای نظارتی است. این سازمان باید نه تنها در صدور مجوز برای این مراکز بلکه در پیگیری مستمر شرایط، برخورد با تخلفات و رسیدگی به کیفیت خدمات نیز مسئولیت بیشتری به خرج دهد.
این حادثه نباید تنها به برخورد با مدیر و کادر پزشکی مرکز محدود شود. سوال اصلی این است که چرا چنین تخلفاتی در این مراکز رخ میدهد و چه ساز و کاری برای جلوگیری از تکرار آنها وجود دارد؟ آیا نظارتهای دورهای و گزارشدهی مستمر کافی بوده است؟ یا اینکه ضعف در قوانین و دستورالعملها باعث شده تا ناظران نتوانند از وقوع چنین اتفاقات غمانگیزی پیشگیری کنند؟
باید توجه داشت که مراکز نگهداری از معلولان اغلب از بودجه عمومی یا کمکهای خیریهها استفاده میکنند و بنابراین، شفافیت و پاسخگویی در نحوه مدیریت آنها اهمیت ویژهای دارد. سازمان بهزیستی به عنوان نهادی که بر این مراکز نظارت میکند باید مسئولیت بیشتری در برابر چنین حوادثی بپذیرد و به گونهای عمل کند که اعتماد عمومی نسبت به عملکردش تحت تاثیر قرار نگیرد.
ضروری است که سیستمهای نظارتی بهزیستی بازنگری و تقویت شوند. استفاده از سامانههای دیجیتالی برای رصد عملکرد مراکز و بررسی شکایات مردمی میتواند گامی موثر باشد. همچنین، ارزیابیهای مستقل توسط نهادهای غیر وابسته به بهزیستی و مشارکت سازمانهای مردمنهاد در این روند میتواند موجب افزایش شفافیت و دقت در نظارت شود.
این گونه حوادث نشان میدهد که بهزیستی باید رویکردی جدیتر در قبال آموزش و تربیت نیروی انسانی خود اتخاذ کند. پرسنل این مراکز باید با حساسیت و آگاهی لازم نسبت به حقوق و نیازهای افراد معلول برخورد کنند. آموزشهای دورهای و بررسی صلاحیتهای اخلاقی و حرفهای کارکنان باید به بخش جداییناپذیر نظارتها تبدیل شود.
بیمسئولیتی بهزیستی در پس پرده فاجعهها
از سوی دیگر، مجازات صرف مدیر مرکز نمیتواند به تنهایی کافی باشد. اگر بهزیستی در زمینه نظارت کوتاهی کرده یا سیستمی ناکارآمد دارد، خود این سازمان نیز باید مورد بازخواست قرار بگیرد. تعیین کمیتههای تحقیق مستقل میتواند به روشن شدن نقش این سازمان در رخدادهای مشابه کمک کند و اگر سهلانگاریهایی در سطح نظارتی یا مدیریتی صورت گرفته، برخورد لازم صورت گیرد.
همچنین، نیاز است که دولت و مجلس به شکل جدی به این موضوع ورود کنند و در مورد ساختارهای نظارتی بهزیستی بازنگریهای اساسی انجام دهند. قوانین و دستورالعملهای مشخصتری باید تدوین شود تا هیچگونه کوتاهی در مراقبت از معلولان پذیرفته نباشد و تمامی مراکز ملزم به رعایت دقیق استانداردهای کیفی شوند.
در نهایت، مرگ یک معلول در یک مرکز نگهداری فاجعهای است که نباید تنها در یک مورد خاص خلاصه شود. این حادثه باید فرصتی برای تغییرات بنیادی در سیستم نظارتی و مدیریتی سازمان بهزیستی باشد تا از وقوع حوادث مشابه در آینده جلوگیری شود. اگر این حادثه تنها به چند برخورد انضباطی محدود شود، اعتماد عمومی به نهادهای حمایتی کشور به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر