خشونت خانگی فقط کتک نیست؛ با انواع جدیدش آشنا شوید/ نسل جدید خشونت خانگی را بهتر می‌شناسد

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، قوشه درمورد تعریف خشونت خانگی اظهار کرد:« خشونت بر اساس تعریف کلاسیک آن دارای 3 بعد است که شامل خشونت جسمی (فیزیکی)، خشونت روانی و خشونت جنسی می شود. اما 2 بعد دیگر از خشونت هستند که در تعریف کلاسیک این مفهوم وجود ندارند که شامل خشونت بی توجهی یا غفلت و خشونت اقتصادی می شوند. هر یک از این ابعاد پنج گانه می توانند توسط افراد حقیقی یا حقوقی سازماندهی و اجرا شود.»

وی در ادامه به توصیف 2 بعد جدید خشونت پرداخت و درباره خشونت غفلت اذعان داشت که افراد این نوع خشونت را که نمود بیرونی چندانی ندارد، اغلب با نام «طلاق عاطفی» می شناسند. این نوع خشونت به آن معناست که همسر یا شریک عاطفی شخص به او توجه نکند، ابراز علاقه نکند، با او هم کلام نشود، در کنار او نخوابد، کوچک ترین محبت ها مانند نوازش را از او دریغ کند و با شخص به گونه ای رفتار کند که انگار او اصلا وجود خارجی ندارد. این غفلت و بی توجهی که به شکلی کاملا عامدانه علیه دیگران اعمال می شود، حتی در زمانی که فرد در بستر بیماری است و از شریک خود انتظار کمک و پرستاری دارد اما شریکش به او یاری نمی رساند نیز خود را نشان می دهد و تجربه خشونت غفلت را بر فرد تحمیل می کند. از آنجایی که این خشونت جلوه آشکاری ندارد، در مراجع قضائی اثبات کردن آن بسیار دشوار است و افراد برای اثبات آن با معضلات متعددی مواجه می شوند.

او همچنین در خصوص خشونت اقتصادی که  بعد دیگری از خشونت های نوظهور است گفت:« بر اساس قوانین سنتی و شرعی اسلامی، تامین هزینه های خانواده با پدر یا مرد خانواده است. بخشی از این خشونت زمانی حادث می شود که مرد خانواده هزینه های زن را نپردازد و با زور قسمتی از هزینه های زن را کاهش دهد. بخش دیگر خشونت اقتصادی مربوط به زمانی است که زن مالی را از خودش دارد، یعنی به عنوان مثال به او ارث رسیده یا درآمد حاصل شغل او است، اما مرد صاحب قدرت این مال را از وی غصب می کند و به بهانه نابلدی و بی عرضگی زن در کنترل مخارج خانه، به او اجازه استفاده از این مال را نمی دهد.»

وی افزود:« بخش مهمی از خشونت اقتصادی، نابرابری دستمزد های زن و مرد در فضای شغلی است که در سراسر جامعه وجود دارد و توسط کارفرما و بالاتر از آن توسط قانون گذار بر بانوان اعمال می شود. بخش دیگری از این خشونت هم به الویت بندی استخدامی افراد جامعه باز می گردد که بر پایه قوانین ایران به ترتیب مرد متاهل دارای فرزند، مرد مجرد، زن متاهل دارای فرزند و زن مجرد در الویت هستند. این قانون نوعی خشونت اقتصادی سازمانی علیه زنان را نشان می دهد که قانون گذار در وضع و اجرای آن دخالت دارد و زنان جامعه را به شدت در مضیقه قرار می دهد.»

در ادمه قوشه به تفاوت آگاهی و تعریف خشونت خانگی در نسل قدیم و نسل جدید پرداخت و آنها را با یکدیگر مقایسه کرد. به عقیده او، نسل قدیم به واسطه ناآگاهی و دسترسی کمتر به منابع خشونت خانگی را چیزی تلقی می کرد که در ظاهر دیده می شد که بارز ترین نوع آن خشونت فیزیکی بود. قدیم ها افراد از روی نشانه هایی مانند کبودی، زخم، شکستگی و قتل که بدترین شکل آن بود، متوجه اعمال خشونت بر اشخاص می شدند. اما خشونت هایی مانند خشونت کلامی را خشونت تلقی نمی کردند مگر این که از الفاظ بسیار رکیکی استفاده می شد. همچنین در زمان قدیم تعاریفی برای ابعاد غفلت و اقتصادی خشونت در نظر گرفته نمی شد و به همین دلیل این 2 به تازگی به زیرشاخه های خشونت افزوده شدند. علاوه بر آن نسل قدیم تنها تجاوز های وحشیانه همراه با عدم رضایت و آزار و اذیت فراوان را خشونت جنسی تلقی می کردند در حالی که درجات بسیار پایین تر این عمل شنیع هم در زمره تجاوز و خشونت جنسی قرار می گیرد.

نسل جدید به واسطه آگاهی بالا و دسترسی آسان به منابع بین المللی و داخلی خشونت را در ابعاد و درجات مختلف آن پذیرفته است و تعریف دقیقی را از هر نوع خشونت ارائه کرده است. مردم ایران و به ویژه نسل جدید، بخش بزرگی از این آگاهی را مدیون جنبش زنان از دوره مشروطه تا زمان حال است که تلاش کرده رسالت روشنگری خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و خشونت را علیه زنان در سطح جامعه کاهش دهد. نسل جدید خشونت جنسی را تنها حد نهایی تجاوز که منجر به آسیب های شدید روحی و جسمی یا حتی مرگ افراد می شود نمی داند، بلکه در هر جای رابطه اگر رضایتی برای ادامه دادن وجود نداشته باشد و فرد اصرار بر ادامه یا پیشنهاد انجام کاری داشته باشد، افراد آن را خشونت می نامند. تعریف متفاوت این مسئله در نسل جدید پیشرفت بزرگی در آگاهی و دانش را نسبت به نسل قدیم نشان می دهد که باعث خوشحالی است.

از سوی دیگر به گفته قوشه، خشونت کلامی در نسل جدید تنها به کار بردن الفاظ بسیار رکیک نیست، بلکه حتی یک برخورد غیرمحترمانه و غیرموبانه هم از ابعاد خشونت کلامی به حساب می آید در صورتی که در نسل قدیم توصیف خشونت کلامی به این شکل نبود. بنابراین نسل جدید در صورت مشاهده این نوع خشونت سکوت نمی کند، پاسخ شخص خاطی را می دهند و علنا عنوان می کنند که تحت خشونت کلامی قرار گرفته اند.