معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا:
بودجه آموزش و پرورش از زمان احمدی نژاد 10 درصد کاهش یافت/ اوقاف و شهرداری ها چشم طمع به داشته های اموزش و پرورش دوختند!
رکنا: معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در اوج هشت سال دفاع مقدس، برغم شرایط ناگوار اقتصادی، هیچگاه کمتر از ۲۰ درصد نبوده که تا پایان دهه هفتاد، این نسبت، دست کم روی ۱۷ یا ۱۸ درصد، همچنان به قوت خود باقی مانده است که با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد، به اسم آوردن نفت بر سر سفره مردم، این سهم به چیزی حدود ۱۰ تا ۱۱ درصد کاهش یافته است و تا به امروز که این نسبت به پایین ترین حد خود در تاریخ پس از انقلاب یعنی به ۹.۸ درصد کاهش یافته است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ابراهیم سحرخیز ، معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا گفت: در جهانِ اقتصادهای دانش بنیان و نوآور که سرمایه انسانی، نقش تعیین کننده و بی بدیلی به عنوان نهاده در اقتصاد دارد، نمی توان بدون سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، حرفی برای گفتن داشت. «برخی از اقتصاددانان بزرگ دنیا بر این باور هستند که هر یک واحد سرمایه گذاری در آموزش و پرورش دوره ابتدایی، می تواند گاهی تا هشت برابر ارزش افزوده به دنبال داشته باشد.»
وی در ادامه افزود: بی شک، آموزش و پرورش یکی از مولفه های رفاه اجتماعی است که مقدار سرمایه یا سهم اختصاص یافته به آن، بازتاب یا پژواکی ارزشی است که یک کشور برای آموزش قائل است، هرچه این سهم، بیشتر باشد آن کشور به استانداردهای رفاه و توسعه اجتماعی نزدیک تر است. برخلاف دوستانی که این روزها، مدام در شبکههای اجتماعی سعی دارند با پوشاندن لباس توجیه بر اندام نامتعارف آموزش وپرورش طبقاتی شده در ایران، کاستی ها در نظام بودجه ریزی از سوی حاکمیت را امری اجتنابناپذیر و برخاسته از عواملی چون محدودیت های ارزی یا...، جلوه دهند باید یادآور شد که هنوز هم در قریب به اتفاق کشورهای پیشرفته جهان، بیش از ۹۰ درصد منابع مالی آموزش وپرورش، توسط دولت ها تامین می شود. این عبارت به آن معنا نیست که ۱۰ درصد بقیه نیز لزوماً از سوی خانواده ها پرداخت می شود.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: متنوع سازی منابع تأمین مالی در آموزش و پرورش، نباید به معنی تحمیل بخش قابل ملاحظه ای از هزینه های آموزشی، بر گرده مردم بیچاره ای باشد که بیش از 30 میلیون نفر از آنها زیر خط فقر زندگی می کنند. کاری که سالهاست در ایران، مدارس دولتی تحت عنوان کمک های داوطلبانه، از والدین دانش آموزان به ضرب و زور تهدید یا گروکشی، اخذ می کنند و آموزش و پرورش و دیگر دستگاه های نظارتی با تمام ید و بیضا، نه تنها تماشاچی محض تشریف دارند بلکه در خفا، از آن به عنوان سنت حسنه یاد می کنند!
اوقاف و امور خیریه، شهرداری ها و برخی سازمان های خودجوش، به جای اینکه به مدارس دولتی کمک کنند، چشم طمع به برخی از داشته های آموزش و پرورش دولتی دوخته اند
وی افزود: شوربختانه به جای اینکه شهرداری ها، یا برخی از نهادها، بنیادها و سازمان های عام المنفعه از جمله اوقاف و امور خیریه، در کنار دیگر خیرین یا سازمان های خود جوش و مردم نهاد، پای کار مدارس دولتی بایستند خود به بخش لاینفکی از پدیده کنکور یا آموزش و پرورش طبقاتی تبدیل شده اند که حتی امروز به برخی از داشته های آموزش و پرورش دولتی نیز چشم طمع دوخته اند. در برنامه هفتم توسعه، یکی از پنج هدف پیش بینی شده برای آموزش و پرورش، «تامین کیفیت و عدالت آموزشی» است.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: عدالت آموزشی، چیزی نیست جز برخورداری افراد از حق دسترسی به آموزش برابر، نفی تبعیض طبقاتی و آموزش با کیفیت در جهت رشد استعداد های کودکان و نوجوانان. در 20 سال اخیر، با کاهش کیفیت در مدارس دولتی و گسترش روز افزون مدارس غیردولتی یا شبه دولتی نظیر مدارس هیات امنایی، شاهد و نمونه دولتی، تعلیم و تربیت رسمی و عمومی را به مرتبتی سوق داده ایم که می توان گفت «موضوع آموزش و پرورش از خدمات عمومی به خدمات خصوصی تغییر ماهیت یافته است که شرط برخورداری از آموزش و پرورش باکیفیت مطلوب ارتباط و همبستگی مستقیمی با تمکن مالی خانواده ها دارد.»
ابراهیم سحرخیز افزود: آموزش درپیتی و بی کیفیت، بیخ ریش خانواده هایی است که پولی برای آموزش های مکمل یا دوپینگی ندارند. کاهش معنادار سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت، به ویژه در ۲۰ سال گذشته، موجب شده است تا پیامدها و نتایج آن، دومینووار به دیگر اجزا یا خرده سیستم های نظام آموزشی، یکی پس از دیگری سرایت کرده در مواردی همچون فقر و فرسودگی شدید در بناهای آموزشی، بالا رفتن نسبت دانش آموز به معلم، خالی ماندن مدارس از تکنولوژی و فناوری های آموزشی روز دنیا، کاهش امید و انگیزه در معلمان، تجاری شدن آموزش و طبقاتی شدن مدارس کشور، خود را بیشتر از گذشته، به معرض نمایش مردم بگذارد.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: «سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در اوج هشت سال دفاع مقدس، برغم شرایط ناگوار اقتصادی، هیچگاه کمتر از ۲۰ درصد نبوده که تا پایان دهه هفتاد، این نسبت، دست کم روی ۱۷ یا ۱۸ درصد، همچنان به قوت خود باقی مانده است که با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد، به اسم آوردن نفت بر سر سفره مردم، این سهم به چیزی حدود ۱۰ تا ۱۱ درصد کاهش یافته است و تا به امروز که این نسبت به پایین ترین حد خود در تاریخ پس از انقلاب یعنی به ۹.۸ درصد کاهش یافته است.»
ایران از بین 166 کشور در هزینه های تخصیص یافته دولت به بخش آموزش و پرورش، در جایگاه 119 قرار دارد!
سحرخیز افزود: بودجه ریاضتی در آموزش و پرورش ایران، یادآور تداوم و نهادینه شدن غفلتی است استراتژیک، که اگر برای آن چارهای اندیشیده نشود، آموزش و پرورش ایران را در گرداب مهلک عقب ماندگی و نابرابری غرق خواهد ساخت! چرا باور نمی کنید به گواه بیشتر آمارهای منتشر شده «ایران در بین ۱۶۶ کشور جهان، با توجه به نسبت هزینه های تخصیص یافته دولت به بخش آموزش و پرورش، رتبه یک صد و دوازدهم را به خود اختصاص داده است؟!»
وی در ادامه گفت: جای بسی شگفتی است، کسانی که روزگاری تا همین دیروز در آموزش و پرورش این کشور، به عنوان مدیرکل بودجه یا رئیس مرکز نیروی انسانی، صاحب عنوان یا منصبی بودند وقتی قلم به دست می گیرند به جای نقد و نقبی بر گذشته، با تکرار یک مشت مکررات، بداهه گویی و دعوت آموزش و پرورش به کندن از جیب مردم تحت لوای فریبنده مشارکت والدین یا مردمی سازی مدارس و دمیدن در شیپور خصوصی سازی و مدرسه فروشی، دولت و حاکمیت را به فرار از وظایف قانونی خود ترغیب می سازند. دل بستن به عوارض ۵ درصد شهرداری ها در ایران رافع مشکل نبوده و نیست! از این پیشنهادها های بی خاصیت گذر کنید. شهردار تهران و کلان شهرها راست می گویند مثل سوئد، زحمت ایاب و ذهاب دانش آموزان و معلمان مدارس دولتی را بر عهده بگیرند!
ابراهیم سحرخیز افزود: باید به آقای رئیسجمهور که در تمامی نطق های انتخاباتی خود اعلام کرده است دولت وی، برنامه ای جز اجرای اسناد بالادستی از جمله برنامه هفتم ندارند عرض کنیم که در برنامه هفتم توسعه، در بخش مربوط به آموزش و پرورش که به تصویب نهایی رسیده آمده است «تامین کیفیت و عدالت آموزشی». رضا مرادصحرایی، در روزهای واپسین از عمر وزارتش در دفاع از سهم ۹.۸ درصدی بودجه ۱۴۰۳ گفته بود که سرانه پرورشی دانش آموزان را از ۶۹۰ هزار تومان به یک میلیون و ۳۴۰ هزار تومان افزایش داده است؛ ولی خبر نداشت که برخی از دستگاه ها، به گزارش مرکز پژوهش های مجلس، از محل منابع مربوط به هدف مندی یارانه ، به اسم تقویت فرهنگ دینی یا تولید آثار... چه تخصیص هایی برای خود گرفته و می گیرند اما وقتی نوبت به آموزش وپرورش که می رسد خبری از هدفمند سازی بودجه نیست.
ارسال نظر