ازدواج خطرناک است / این 9 دلیل را بخوانید
رکنا: شروع زندگی مشترک روزنهای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی است. با این حال، بنا به دلایل متعدد امروزه بسیاری از ازدواجها به طلاق منجر میشوند.

انگیزههای افراد برای تشکیل زندگی مشترک، متعدد است. بعضی از این انگیزهها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست میشود. در ازدواج باید انگیزه تشکیل خانواده از سوی دو طرف مشخص باشد و طرفین با آگاهی کامل پا به زندگی مشترک بگذارند در غیر این صورت با ناکامی مواجه خواهند شد در این مطلب سعی ما بر این است تا به انگیزههایی که احتمالاً به شکست در زندگی مشترک (یعنی طلاق) منجر میشود، نظری بیافکنیم.
ازدواج به منزلة پاسخی به سنتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانوادهها بهعنوان یک سنت محسوب میشود. بهویژه، زمان ازدواج فرزندان در تعدادی از خانوادهها از قواعد خاصی تبعیت میکند. مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین اقدام به تشکیل زندگی مشترک کنند. با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد، تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت.
ازدواج به منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است و در وجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایستهای دارد. به همین خاطر، بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد، تنها زندگی میکنند و یا در عین حال که با خانوادة خود زندگی میکنند، احساس تنهایی مینمایند. گاهی برای کنار آمدن با این خلاء احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک میافتند. به طور قطع ازدواج راهی بهسوی تعامل، تبادل احساسات، همدلی و همدردی محسوب میشود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن باهم میافزاید. اگر احساس تنهایی، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یا دلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد، در چنین شرایطی ازدواج راهحلّ مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.
ازدواج بهمنظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی میکنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمیکند، برای جبران این خلاء، اقدام به ازدواج میکنند. مثلاً دختری که در یک خانوادة فقیر زندگی میکند، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به راحتی قبول کند.
پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانههای گروهی جامعة ما، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، تلاش برای ورود جوانها به زندگی مشترک دیده میشود؛ برای مثال، ترویج ازدواجهای دانشجویی. چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوانها به ازدواج و درنهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم برای ادامة زندگی مشترک، به جدایی زوجین منتهی میشود.
رفع مشکل بیکاری:
در جامعة ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شرایط استخدام در برخی از مشاغل، متأهل بودن متقاضی است. لذا گاهی این شرایط موجب شکلگیری ازدواج در بین جوانها میشود که در بعضیاوقات به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب، موجب جدایی زوجین میگردد.
ازدواج بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزة اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه وی وسیلهای برای رسیدن به اهداف دیگر میشود. مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی برای ادامة زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورود به کشور خارجی، در مدت کوتاهی از شریک زندگیاش جدا شود.
ازدواج به خاطر بالارفتن سن:
امروزه، بنا به دلایل متعدد، سنّ ازدواج در بین جوانها بالا رفته و این مشکل بهویژه برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرسهای متعددی را به دنبال داشته است. لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی و ... صورت میگیرد. در چنین فضایی امکان سازگاری با مشکلات زندگی، ضعیف بوده و درنهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالا میباشد.
ازدواج به خاطر نجات یک انسان:
گاهی انگیزة فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگر است. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی میرود و درنهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد.
ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی:
گاهی انگیزة افراد برای ازدواج، به دلیل دوری آنها از محیط استرسزای خانواده از جمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوءرفتار جسمی و جنسی، بیتوجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است. در چنین شرایطی افراد آمادگی روانشناختی لازم برای ارزیابی متقابل را نداشته و درنهایت احتمال آسیبزا بودن این رابطه بالا میباشد.
ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر، چنان علاقهای به یکدیگر پیدا میکنند که گمان میبرند به راستی عاشق هم هستند. وقتی هیجان، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمیرود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمة یک رابطة محکم است احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجانآور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری بهبار میآورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه میشود، به همین دلیل ازدواجهایی که در کوتاهمدت اتفاق میافتند، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت.
ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک میشوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن میکنند. ازدواجهایی که در آن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک، بدون توجه به سایر مؤلفهها وجود دارد، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت.
ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم:
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاشسازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بیتوجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد. مثلاً مردی به نامزدش میگوید که اعتیاد دارد؛ اما زن میگوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او میشوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.
دوران کوتاه نامزدی:
دوران نامزدی، حداقل شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم میآورد. تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل میشوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر میشوند. اما بهرغم وقوف به این مسائل، بنا به دلایل فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بیآبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد میکنند، تن به ازدواج میدهند؛ چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحرانزا بوده و احتمال جدایی زوجین قابل پیشبینی است.
تهیه وتنظیم:مرکز خدمات روانشناسی آرامش معاونت اجتماعی پلیس کرمانشاه برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
-
ویدیو امروز | نگاهی به چیدمان مینیمال منزل بازیگر ترکیه ای فیلم مطرب عایشه گل
ارسال نظر