نقش خانواده ‌درمانی برای مقابله با آسیب‌های اعتیاد/ قربانیان سونامی اجتماعی

اعتیاد آسیب هایی دارد که راه حل آن با روش هایی مثل خانواده درمانی و امثالهم پییشگیری و رفع می شود.

به گزارش گروه اجتماعی رکنا، شعله‌های مهیب اعتیاد به عنوان یک معضل اجتماعی نه‌تنها فرد معتاد را در منجلاب سختی گرفتار کرده، بلکه خانواده‌ها را نیز نشانه گرفته و راه انواع آسیب‌های اجتماعی را برای این خانواده‌ها هموار کرده است. آتشی که تر و خشک را با هم می‌سوزاند و قربانیانش را در چشم برهم زدنی از صحنه زندگی محو می‌کند. زندگی با فرد معتاد شبیه به دوراهی است که اعضای خانواده نمی‌دانند آیا باید ماند، سوخت و ساخت یا اینکه او را طرد کرد و به پناهگاه تلخ تنهایی و انزوا سپرد. گاهی شدت آزار و اذیت معتاد به قدری انزجار و نفرت خانواده را بر‌می‌انگیزد که چاره‌ای جز ترک او نداشته و با کوله‌باری از سختی و غم به دست آوردن لقمه‌ای نان او را تنها می‌گذارند.

زن میانسال در راهروی دادگاه خانواده ایستاده بود. در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: شش‌ماه است که از شوهرم خبر ندارم. آخرین‌بار که دیدمش معتاد شده بود و از پای منقل بلند نمی‌شد. هر روز تا پاسی از شب با دوستانش سر بساط بودند تا اینکه چند وقت پیش مقداری طلا و پول را از خانه برداشت و برای همیشه من و بچه‌هایم را تنها گذاشت. شنیده‌ام که در خیابان می‌خوابد و زندگی سیاهی دارد. دختر کوچولوی‌مان هر روز بهانه پدرش را می‌گیرد، نمی‌دانم باید چگونه جوابش را بدهم. افیون زندگی من و بچه‌هایم را تباه ساخته، به همین خاطر قصد جدایی از شوهرم را دارم...

مواردی شبیه به این نوع سرنوشت تلخ حجم زیادی از پرونده‌ها را تشکیل می‌دهد. در واقع بسیاری از خانواده‌ها در برخورد با معتاد، بلاتکلیف بوده و نمی‌دانند چه تصمیمی بگیرند.

جریانات ناگوار اجتماعی

دکتر جعفر بای، جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی درباره اینکه خانواده نخستین قربانی پدیده تلخ اعتیاد است، می‌گوید: درباره پدیده تلخ اعتیاد دو نظریه وجود دارد؛ گروهی از منظر انتظامی و امنیتی این پدیده را تهدید اجتماع تلقی کرده و بر این باورند اعتیاد جرم محسوب می‌شود و باید با معتاد مجرم برخورد قضایی انجام شود. گروه دیگر که از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعی به این پدیده نگاه می‌کنند، آن را اولا به خاطر فعل و انفعلات اجتماعی و ثانیا به علت فراگیری رشد به عنوان یک بیماری اجتماعی معرفی می‌کنند و معتقدند معتاد معلول جریانات ناگوار اجتماعی است که در فرآیند تعاملات اجتماعی خویش دچار چنین پدیده تلخی می‌شود.

اعتیاد اگر چه معلول علت‌های فراوان اجتماعی است، ولی می‌تواند علت بسیاری از نا‌بهنجاری‌های اجتماعی محسوب شود و خانواده نخستین قربانی این پدیده تلخ اجتماعی بعد از فرد معتاد است. در جوامع مختلف خانواده‌ها رفتار مختلفی با عضو معتاد خویش دارد؛ یکی از کارکردهای خانواده حمایت و مراقبت از اعضای خویش است، از طرفی ایجاد آرامش روانی و ارضای نیاز‌های عاطفی نیز کارکرد دیگری برای خانواده محسوب می‌شود.

معتاد به عنوان یک ویروس خانوادگی افزون بر اینکه اقتصاد منزل را دچار اختلال می‌کند، کارکرد اقتصادی خویش را از دست می‌دهد و یک فرد بی‌تفاوت، خنثی و صرفا تماشاگر، روند زندگی اش می‌شود و به جای فراهم ساختن آرامش روانی باعث سلب رفاه و راحتی اعضای خانواده شده و به لحاظ مهر‌ورزی و مهربانی باعث ننگ اعضای دیگرخانواده می‌شود. آنها هیچگونه احساس مسوولیتی نسبت به دیگر اعضا ابراز نمی‌کنند و صرفا در اندیشه تأمین مواد و ایجاد آرامش برای خود هستند.

مرگ تدریجی خانواده

این جامعه‌شناس معقتد است در جوامعی که پیوند‌های عاطفی عمیق بین اعضای خویش وجود ندارد، مانند وضعیت خانواده در جوامع غربی فرد معتاد به سرعت از خانواده رانده شده و خیابانی می‌شود، ولی در جوامع شرقی به علت پیوند عاطفی عمیق بین اعضای خانواده معتاد برای سال‌های سال تحت حمایت خانواده به رفتار زشت خویش ادامه می‌دهد. این قبیل افراد برای خانواده زحمات فراوانی را به همراه دارند، زیرا فرد معتاد موجب آزار و اذیت همه اعضای خانواده می‌شود، همچنین علاوه بر بدآموزی‌هایی که برای اعضای کوچک‌تر خانواده به همراه دارند، کسر شأن و مایه ننگ خانواده محسوب می‌شوند. چنین فردی به تدریج هیچگونه کارکرد مثبتی از خود بروز نداده و به عنوان یک میکروب منفور خانواده که صبورانه آن را تحمل می‌کند، کارکرد مثبتی ندارد. اگر سرپرست خانواده معتاد باشد، مرگ آن خانواده را به همراه دارد و باعث متلاشی شدن خانواده می‌شود.

 اگر چه زنان قهرمانی هستند که برای حفظ فرزندان خویش همه سختی‌های عضو معتاد را تحمل می‌کنند و همه رنج و تلخی و مرارت و ناگواری را به جان می‌خرند، اما وقتی معتاد شغلش را از دست می‌دهد و به سربار جامعه تبدیل می‌شود، سایر اعضای خانواده افزون بر تأمین معاش خویش در اندیشه فراهم کردن هزینه مواد عضو معتاد هم می‌شوند. برای پا‌برجایی مهر و محبت و عاطفه و صمیمت در خانواده اگر چه در داخل خانواده غوغا و آشوبی برپاست، ولی همه این مشکلات را به جان خریده و نزد دیگران دم بر‌نمی‌آورند، زیرا اعتیاد به عنوان نابهنجاری ننگ جامعه محسوب می‌شود و چون اعتیاد سرچشمه بروز بسیاری از نابهنجاری‌هاست، لذا اگر پیرامون خانواده معتاد، جرمی که منشأ اعتیادی دارد اتفاق بیفتد جامعه آن را از چشم معتاد خواهد دید.

انزوا و بی‌اعتباری اجتماعی

وی در ادامه اظهار داشت: فروپاشی شخصیت معتاد باعث می‌شود که او نسبت به حفظ آبرو و هویت و اصالت خویش هیچگونه حساسیتی نداشته باشد و شدت این امر او رابه انزوای اجتماعی می‌کشاند طوری که تعاملات اجتماعی معتاد با اطرافیان کاهش یافته و واکنش مورد انتظار را در مقابل کنش‌های اجتماعی ابراز نمی‌دارد. این سونامی اجتماعی که امروزه متاسفانه قربانیان فراوانی را در خانواده های مختلف ایرانی به همراه دارد، خط قرمزی محسوب می‌شود که ورود به آن حوزه بی‌اعتباری و بی‌آبرویی اجتماعی را به همراه دارد. خانواده‌ای که عضو معتادی در آن وجود دارد، با علائم و ویژگی‌هایی که از خود بروز می‌دهد، تقریبا برای اطرافیان مشخص و معلوم می‌شود، اما پنهان‌کاری‌های خانواده نیز نمی‌تواند دوامی داشته باشد و لذا پذیرش این غم بزرگ برای خانواده مصیبتی دیگر است که با تمام گرفتاری آن را تحمل می‌کنند.

بی‌نظمی، شلختگی، کاهش رونق اقتصادی، حاکم شدن روند فقر، تنگدستی، تخریب عاطفی و حس غم‌انگیز فرزندان خردسال در بر‌آورده نشدن خواسته‌های خویش از سرپرست معتاد خانواده از جمله پیامدهای این معضل اجتماعی است. همچنین ارتباطات اجتماعی آنان در مراسم و جلسات خانوادگی کمتر شده و حضور میهمان برای این قبیل خانواده‌ها، دشواری‌های فراوانی را همراه دارد و فشار‌های روحی و روانی در سیمای اکثر این خانواده‌ها پیداست.

چتر حمایت

جالب این است که از روش‌های مختلف درمان اعتیاد، خانواده‌درمانی مهم‌ترین شیوه نجات معتاد است و به همین دلیل این روش به مراتب موثر‌تر از شیوه‌های کمپ‌داری که در آزمون خویش موفق نبوده‌اند، می‌تواند جایگزین شود. حاکمیت پیوند‌های عاطفی در خانواده ایرانی می‌تواند سرمایه‌ای برای اجرای شیوه درمان، مفید و موثر تلقی شود. از این فرصت طلایی خانواده‌درمانی، می‌توانیم استفاده‌ای بهینه برای خروج از این چالش جدی اجتماعی داشته باشیم.

در این روش همه اعضای خانواده عضو معتاد خویش راپذیرفته و به جای طرد اجتماعی آن با چتر حمایتی خویش بستری برای رهایی و نجات او فراهم می‌کنند تا او بتواند از این بیماری خانمانسوز نجات یابد.

جالب این است که امروزه در آمریکا به جای معتاد، خانواده معتاد را آموزش می‌دهند تا چگونه با معتاد در تعامل باشد و زمینه نجات او را از این مصیبت بزرگ فراهم کنند. این ظرفیت در خانواده‌های ایرانی مهیاست و می‌توان با توانمند‌سازی خانواده‌ها شرایط مناسب را برای تسریع درمان معتاد فراهم سازد، زیرا تکرار روش‌های ناموفق که بازگشت معتاد را به همراه داشته، آزمون مردودی بوده که نباید در کشور ما ادامه یابد.