بررسی آسیبهای ازدواج با مردان مسن و طلاق گرفته
این دختران دنبال ازدواج با مردان مسن و پولدار هستند / وقتی زن اولش زنگ زد!
رکنا: اگر یک دختر مجرد بخواهد با مردی مطلقه که صاحب فرزند است ازدواج کند، برای اینکه بخواهند تجربیات خود را به اشتراک گذارند چقدر میتوانند با شرایط یکدیگر کنار بیایند و احساس خوشبختی کنند؟
به گزارش گروه اجتماعی رکنا، افراد برای تشکیل خانواده دارای معیارها و ملاکهای فردی هستند. تفاوت سنی، همفکر بودن، سازگاری و تفاهم، از یک طبقه اجتماعی بودن و... از معیارهایی است که باید مدنظر قرار گیرد، اما در جامعه کنونی سبکهای جدیدی از ازدواج به چشم میخورد که تمام هنجارها و ایدهآلهایی که در گذشته وجود داشته است را تضعیف کرده است.
افراد در این سبک جدید الگوهای فردی را در نظر میگیرند و برای رسیدن به اهداف فردی خود به ازدواج با افرادی که تفاوت سنی زیادی با هم دارند رضایت میدهند. بخشی از این رفتارها جنبه مادی داشته و بخشی دیگر به دلیل هیجانات منفی افراد جوان است که میخواهند تجربیات جدیدی در زندگی داشته باشند. به هر حال این سبک از تشکیل خانواده دارای کارکردهای مثبت و منفی است که میتواند پیامدهای منفی را در پیش داشته باشد و به نوعی اگر فراگیر و همهگیر شود، در جامعه سبکی از زندگی را طراحی میکند که تمام الگوهای مثبت گذشته زیر سوال رفته و به تدریج پایگاه مهم خانواده متزلزل میشود.
زاویه
دختری 17 ساله بودم پر از شور جوانی. دلم میخواست تجربیات جدید را با تمام وجودم لمس کنم. از اینکه میدیدم هم سن و سالهایم با پسرانی جوان پیمان زندگی میبندند، تمایلی نداشتم با فردی ازدواج کنم که هم سن و سال خودم است.
در شرکتی که کار میکردم با مردی آشنا شدم که 18 سال از من بزرگتر بود. به حدی دلبسته و عاشق «حمید» شده بودم که فکر میکردم دنیا و زندگی در حمید خلاصه شده است. علیرغم مخالفتهای خانوادهام با حمید پای سفره عقد نشستم.
او مردی پولدار بود و علاوه بر اینکه مرا به تمام آرزوهای دست نیافتنیام رسانده بود مردی مهربان بود. بعد از دو سال که تمام روزهایم به خنده و شادی گذشته بود صاحب فرزند شدیم و چند سال بعد پسر دومم به دنیا آمد. زندگی با علی و ایلیا لذتبخشتر از گذشته شده بود تا اینکه حمید به دلیل مشکلات کاری مجبور شد به یکی از کشورهای خارجی برود و کار کند.
با رفتن او تنهایی در زندگیمان سایه افکند به حدی که شبها و روزهایم به گریه میگذشت. 5 سالی میشد که حمید در آن کشور بود و چند وقت یک بار به ما سر میزد. یک روز تلفنی ناشناس به من زده شد صدای زنی میانسال از آن طرف خط میآمد که خود را همسر اول حمید معرفی کرد. دنیا دور سرم چرخید و بیهوش شدم. حاصل آن همه عشق و محبت خیانت بود.
پارامترهای عقلایی
اگر بخواهیم این مساله را از دیدگاه اجتماعی مورد بررسی قرار دهیم که گروه بیشتری از دختران به این شیوه از ازدواج روی بیاورند و یک ویژگی عام به خود بگیرد، باید این گروه از دختران مورد تحلیل جامعهشناختی قرار گیرند. قبل از اینکه بخواهیم ارزیابی کنیم که از نظر کارکردهای مثبت و منفی چرا چنین پدیدهای شکل میگیرد و چه آثار و پیامدهایی دارد باید نخست خود این پدیده را به درستی تبیین کنیم.
دکتر امیر رستگارخالد، جامعهشناس و مدرس دانشگاه میگوید: در قدم اول باید با عدهای از این دختران به بحث و گفتوگو نشست تا دلایل و دیدگاههای واقعی خود را بیان کنند. از نظر تحلیل جامعهشناسانه به عنوان یک مساله اجتماعی اگر از نظر تعداد آماری رو به گسترش باشند و گروهی را شامل شوند باید در دو سطح بررسی شود. علل و انگیزههای فردی مهم است، همچنین مورد بحث قرار گرفتن در دو سطح تحلیل مادی، ساختاری و تحلیل فرامادی لازم است.
جامعه سالهاست به دلیل مشکلات اقتصادی و مسائلی که با آن روبهرو است، از نظر وضعیت اقتصادی، اجتماعی و امکانات در وضعیتی ثابت قرار ندارد، از این رو افراد برای تحقق آرزوهای خود و اهداف فردی که در نظر دارند و برای رسیدن به یک سطحی از کیفیت زندگی که در اختیار همه نیست، مجبور میشوند که به این شیوه زندگی مشترک خود را آغاز کنند. علت اصلی آن مشکلات اقتصادی و کمبود منابع مالی است، همچنین نابرابری اجتماعی و شکافی که در جامعه از نظر برخورداری از طبقات و میزان درآمدها وجود دارد. همیشه ناهمسان بودن و نابرابری در این افراد نوعی احساس محرومیت نسبی ایجاد میکند.
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: برای اینکه آگاهیها و دایره اطلاعات فردی گسترش پیدا کند تحصیلات، ارتباطات اجتماعی، استفاده از رسانههای ملی و جمعی حتی وسایل بینالمللی مثل ماهواره، فضاهای مجازی و... جوانان را به سمت خود جذب کرده و آنها نیز به این سو گرایش پیدا کردهاند. همچنین با گسترش دایره اطلاعات و شناختهها یک محرومیت نسبی ایجاد شده است که ناشی از مقایسه به شمار میرود. در این شرایط دختران جوان اهداف، آرزوها و علایقی دارند که قابل تحقق و امکان نیست و چون امکانات اولیه از سوی خانواده مهیا نمیشود به این نتیجه میرسند که برای رسیدن به اهداف خود زمینهای فراهم شود تا تامین امکانات امکانپذیر شود.
اهداف پوچگرایانه
این دختران چون شاغل نیستند و کیفیت زندگیشان مطلوب نیست و تصور میکنند برای ازدواج با یک پسر جوان باید راهی طولانی را در پیش بگیرند تا به خواستههای خود برسند تصور میکنند که در پرتو ازدواج با فردی که امکانات مادی دارد، اما از نظر سایر فاکتورهای اجتماعی محروم هستند. بسیاری از ایدهآلها را در نظر نمیگیرند و فقط به فاکتوری توجه میکنند که همان منبع مالی، اقتصادی و رسیدن به پول و ثروت است.
دکتر رستگارخالد ادامه میدهد: این گروه از دختران برای رسیدن به اهداف شخصی تحریک به پذیرش این نوع ازدواج میشوند. رسیدن به زندگی مرفه اجتماعی برای آنها یک اصل تلقی میشود. از نظر بعد فرامادی باید گفت که بحث تجربیات تازه مطرح میشود که تنوعطلبی در زندگی رخ داده که به مساله مادی هم ربطی ندارد. ازدواج با افرادی که مطلقه هستند و با سن بالا حتی صاحب فرزند هستند، به تحلیل سست شدن عرصه خانواده نیز مربوط میشود. تنوعطلبی و نوجویی باعث میشود تا دختران از سن بلوغ تا سن 30 سالگی به بعد چون دوره تجرد طولانی داشتهاند و تجربیاتی را کسب کردهاند در پایان این چرخه به این نظر و عقیده رسیده باشند که از نظر احساسی اشباع شدهاند.
از این رو برای داشتن تجربه جدید تمایل دارند که با افراد مسنتر زندگی بهتری را شروع کنند. شاید فکر میکنند که این دسته از مردان که متعلق به نسل دیگری هستند، قابل اعتمادتر بوده و با آنها تناسب دارند. تغییرات و تحولاتی که در ارزشهای خانوادگی رخ داده است برای گروهی از دختران علل مادی و فرامادی به وجود آورده است. در جامعه سنتی ارزشهای خانوادگی مهم هستند و شاهد تحولی در این ارزشها هستیم. در ورود به دوران گذر هستیم و ارزشهای غربی که در زندگیهای غربی با مدرنیته آمیخته شده است، با مشکلات اقتصادی ترکیب شده و باعث شده ارزشهای خانوادگی آن جامعه رو به کاستی رود
وی ادامه میدهد: هنجارهای سنتی زیر سوال رفته و تحلیل رفتن و ضعیف شدن ارزشهای خانوادگی مدنظر قرار گرفته است. بر اساس ارزشهای خانوادگی دختران باید به روش خاص خود ازدواج کنند و با فردی تشکیل خانواده دهند که از نظر اجتماعی، سنی و خانوادگی با هم مشترک باشند. وقتی دختران با افراد مسنتر ازدواج میکنند، نشاندهنده این است که ارزشهای خانوادگی در حال صدمه دیدن و آسیبزایی است.
زمانی که در جامعهای یک الگوی معتبر به هم میخورد و این امر رواج پیدا میکند الگوهای نامتعارف جایگزین میشود. از این رو الگوهای سنتی دیگر جوابگوی نیازها نخواهد بود. بالا رفتن شاخص طلاق، نداشتن رضایتمندی در زندگی، لذت نبردن از روابط عاطفی، نداشتن ایدهآلهایی برای زندگی و... باعث میشود تا افراد زندگی را عادی تلقی کنند و برای کسب یک الگوی جدیدتر به این سبک از ازدواج روی بیاورند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ماهان موسوی
ارسال نظر