چرا جوان های ایرانی ازدواج نمی کنند / یک جامعه شناس پاسخ داد

به گزارش رکنا ، تعریف رایج دوران جوانی با مجردی و فرهنگ فراغت صورت گرفته و بنابر این برای کسی که مدت طولانی به جریان زندگی جوانی اشتغال داشته هیچ اجباری درونی به ازدواج وجود ندارد.

محمد زینالی اُناری، کارشناس اجتماعی با اشاره به عوامل تاخیر در ازدواج جوانان در گفت و گویی اظهار کرد: سالها قبل یادداشتی با عنوان انقلاب در شیوه ی جوانی نوشته و به این موضوع که سیاستگذاران کمتر به آن توجه کرده اند، اشاره کرده ام؛ به این مضمون که دوران جوانی طولانی تر شده و تعریف رایج دوران جوانی با مجردی و فرهنگ فراغت صورت گرفته و بنابر این برای کسی که مدت طولانی به جریان زندگی جوانی اشتغال داشته هیچ اجباری درونی به ازدواج وجود ندارد.

وی با اشاره به این که بازنگری در این دوران ضروری است، افزود: جوانی و مسائل اجتماعی آن به عنوان یک موضوع آماتور در وزارت ورزش قرار گرفت و حتی دو نشریه های مربوط به جوانی که در وزارت ورزش و پژوهشکده ی جهاد دانشگاهی منتشر می شدند به جهت عدم اهمیت این مسائل برای سیاستگذاران و گردانندگان نشریات علمی و موسسات پژوهشی تعطیل شدند در حالی که این دوره به شدت نیاز به پژوهش و نظریه پردازی دارد.

زینالی اُناری گفت: ما با دوره هایی از زندگی مانند جوانی، خردسالی و سالمندی مواجهیم که به جهت اهمیت سیاستگذاری اجتماعی در دوره ی حاضر اهمیت دارند، اما به دید آماتور و بی اهمیت به آن می نگریم و به همین دلیل است که مسائل آن حل نشده می ماند و به خاطر اهمیت بخشی به سایر مسائل توسعه مانند حوزه های عمرانی و ... اشتغال به شناختن این مسائل شکل نمی گیرد.

وی با اشاره به شعر حافظ و انتقاد او از سرزنش جامعه به خود رویی گفت: این مسائل دست ساخته ی نهی و نفی های جامعه در پرداختن به موضوعات اساسی زندگی مردم توسط مدیران و سیاستگذاران بوده و در حال حاضر و با توجه به پرتاب شدن جوانان و مسائل آن ها به حاشیه ی موضوعات جامعه، وقتی به شدت پیچیده و مخرب شد به نقطه ی عطف توجه جامعه باز گشته است و دیگر کار از کار گذشته است و ما با سیلاب ویرانگر مشکلات آن مانند تجرد قطعی، افزایش خودکشی، ایجاد فرهنگ خوشگذرانی، فساد اخلاقی و کاهش جمعیت که امروز مشاهده می کنیم مواجه شده ایم.

وی با اشاره به راهکارهای حاضر این مسئله اشاره کرد و گفت: ما با یک بحران مواجه هستیم و آن بحران، مشکلات جوانان، خردسالان و کهنسالان نیست، بحران در جایی است که ما متوجه مسائل اساسی جامعه نیستیم، بحران پوچ انگاری زندگی اجتماعی توسط مدیران و سیاستگذراان که سیاستگذاری را به حوزه های صنعتی و عمرانی تقلیل می دهند.

این پژوهشگر فرهنگی ادامه داد: امروز به نظر توسعه گرایان، اساس توسعه، در سندهای توسعه ی انسانی و توسعه ی بوم های اجتماعی مبتنی بر فعالیت و اولویت بندی های خود مردم است، اما جامعه ی ما همچنان در سیاست هایی غرق است که از سال 1320 آغاز شده و پیامدهای مخربی به ما تحمیل کرده است. از این رو، ما باید برای دیدن بهتر جامعه و اولویت های آن، ابتدا این بحران را در عقلانیت توسعه حل کنیم تا به جای توسعه ی صنعتی توسعه ی اجتماعی و مسائل انسانی و طبیعی مربوط به کار و زندگی شخصی را اساس برنامه ریزی قرار دهیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی