دکتر ابراهیم اندرخورا، جامعهشناس در گفت و گو با رکنا مطرح کرد،
فرزندان خود را محدود نکنید ، مضطرب می شوند / مرز بین مشاوره و دخالت را بشناسید
رکنا: استقلال فردی از موضوعات مهم تربیتی فرزندان است و حالا در ایام قرنطینه و کرونا پرداختن به این موضوع بیش از پیش مهم شده است. از اصلیترین مباحث تربیتی در هر خانوادهای احترام گذاشتن به محدوده اختیارات فردی است. نوجوانان و جوانان برای کسب هویت و استقلال فردی و اجتماعی نیاز دارند تا پا را کمی فراتر از محدوده اختیارات خود بگذارند تا در جامعه به استقلال واقعی دست پیدا کنند.
فرزندان / به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، برخی افراد که در دوران نوجوانی و جوانی اختیاری در رفتار و عمل ندارند، زودتر درگیر و اسیر آسیبهای اجتماعی و روانی میشوند، زیرا در محیط خانواده محدود بودهاند.
این فرزندان احساس میکنند که هیچ اختیاری در امور ندارند و همیشه باید از والدین خود دستور بگیرند و این والدین نیز در همه امور فرزندان خود دخالت میکنند. خانوادهها به دلیل اینکه مرز بین مشورت و دخالت را فراموش میکنند، اختیار را از فرزندان خود سلب میکنند و ناخواسته فرزندان را درگیر آسیبهای اجتماعی میکنند. این دسته از والدین به دلیل نداشتن نظم در امور خانواده باعث ایجاد احساس سرخوردگی در فرزندان خود میشوند و به حدی این فرزندان بیاراده و اختیار رشد میکنند که در انتخاب شغل، همسر، رشته تحصیلی و... باز هم متکی به خانواده خود بوده و بدون نظر و رای آنها توانایی تصمیمگیری نداشته و هیچ اقدامی انجام نمیدهند.
دخالت کردن در امور مربوط به فرزندان در حد غیرمتعارف آثار مخرب و سوئی را دربردارد که گاه فرزندان را به مسیرهای ناشناختهای هدایت میکنند. این والدین بدون آگاهی و اطلاعات لازم اقدام به این کار میکنند و اغلب از عواقب ناگواری که انتظار این افراد را میکشد، مطلع نیستند.
کودکان خود را سرخورده تربیت نکنید
دکتر ابراهیم اندرخورا، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا میگوید: یکی از موضوعات جدی در مباحث تربیتی بویژه در ارتباط با نوجوانان و جوانان و در قالب کلی ایفای نقش والدگری موضوع روز بین مشورت دادن و دخالت کردن است. تفاوت این دو واژه در توجه به اهمیت اختیار و طبق انتخاب است، اگر فرزند احساس کند هیچ اختیاری در انتخاب نداشته و صرفا باید در مقابل بقیه والدین تسلیم باشد تا زمانی که این فرد ازدواج نکرده باشد، احساس سرخوردگی، به هم ریختگی، اضطراب و... دارد. اما پس از ازدواج عموما به واسطه حضور و درگیری به عنوان همسر مفهوم دخالت بیش از پیش خودنمایی کرده و آثار مخرب و سوء متفاوتی را بسته به شرایط طرفین به همراه دارد. این آثار گاه حتی در خانوادههای درجه دو نیز رسیده و متاسفانه محصول چنین دخالتها و حضوری، طلاق عاطفی و در نهایت جدایی و طلاق رسمی خواهد شد.
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: پرسش اینجاست که آیا خانوادهها باید در مقابل فرزندان خود بیخیال بوده و از هرگونه حضور موثری صرفنظر کنند یا اینکه فرزندان در هر شرایطی نباید اجازه دخالت و حضور والدین را در موضوعات و مشکلات خود بدهند یا بالعکس خانواده باید به خود اجازه بدهد در هر موضوع و به هر شکل ممکن دخالت کند و فرزندان هم حق مقاومت منطقی و آگاهانه ندارند. پاسخ این پرسشها را میتوان در زندگی و رفتار خانوادههای از هم پاشیده یا جدا شده مشاهده کرد؛ خانوادههایی که به واسطه نقش والدین بدون مهارت کارشان به چالش و بحران و جدایی رسیده است.
مرز بین مشاوره و دخالت
دکتر اندرخورا با اشاره به این موضوع که واقعا مرز بین مشاوره و دخالت کجاست، ادامه میدهد: مشورت دادن به فرزندان که مربوط به دوره سوم تربیت یعنی تقریبا بین 13 تا 20 سالگی است همواره از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. والدین آگاه با ایجاد فضاهای مشورتی و فرصتهای مذاکره برای فرزندان خود زمینه را برای بهرهمندی آنان از تجربیات و دانش خود فراهم کنند. آنچه امروزه به عنوان یک آسیب جدی و همهگیر قابل مشاهده است این موضوع است که درست در همین سنین خانوادهها با ایجاد فشارهای روانی که خود برخاسته از فشارهای اجتماعی است کانون توجه خود را به حضور فرزندان در کلاسهای تقویتی و خصوصی قرار داده و مهمترین هدف فرزندان قبولی در دانشگاه میشود و در نهایت تاسف در بسیاری از موارد در رشته مورد قبول پدر یا مادری که خود موفق به رسیدن به آن نشده است. دخالتهای جدی از اینجا آغاز میشود. رشته متوسطه اجباری، درس خواندن اجباری، رشته اجباری، شغل اجباری، ازدواج و نقشهای اجباری و همه و همه نشأت گرفته از دخالت والدین است نه مشاوره و راهنمایی، در واقع والدین چشم و همچشمی نداشتهها و به دست نیاوردههای خود، عقدههای درونی، لذت بردن خودخواهانه از موفقیت فرزندان، آنان را وادار به کاری میکنند که خود نمیخواهند.
این مدرس دانشگاه تصریح میکند: این فرزندان ممکن است که با زمینههای بسیار حادی در رشته مورد نظر پذیرفته شوند، با فرد مورد نظر ازدواج کنند، حتی ممکن است شغل مورد نظر را به دست بیاورند، اما از مفهوم عمیق لذت خبری نیست و اینجاست که زندگی میشود دویدن به دست آوردن و سرمایهگذاری کردن، از این رو پایان چنین روالی فقر، تنهایی و ناامیدی است. یقینا هیچیک از این خانوادهها آگاهانه اقدام به چنین عملی نمیکنند. تصور آنان خدمت است و عشق و دغدغهای پایانناپذیر برای فرزندان اما نتیجه آن معکوس است و آثار مخرب آن دامن خانواده را خواهد گرفت؛ خانوادههای که با هزینه چند صد میلیونی فرزند را مجبور به حضور در یک رشته تخصصی میکنند و چند ده میلیون هزینه دانشگاه و مایحتاج زندگی دانشجویی او کرده و چند برابر فرزند استرس هیجان و مشکل را تجربه میکنند و در پایان هیچ.
نتیجه دخالتها
دکتر ابراهیم اندرخورا، جامعهشناس با اشاره به نتایجی که از دخالتها حاصل میشود، میافزاید: محصول دخالتها مشخص و قابل رویت است، اما بسیارند دخالتهایی که آثارش هرگز نشان داده نمیشود. فراهم کردن بستر لازم و کافی برای تبدیل تواناییهای بالقوه درونی به بالفعل بیرونی مفهوم تربیت است و مشاوره دادن دقیقا کمک کردن برای رسیدن به بهترین انتخاب است نه دخالت و دخل و تصرف کردن و سوءاستفاده از اختیارات والدگری، زیرا این موضوع نتایج مثبت را به همراه نخواهد داشت، چرا که در بهترین شرایط فرزندان از نظر اجتماعی موفقاند، اما از نظر فردی و خانوادگی آسیبدیده به شمار میروند و این یعنی نتیجه دخالتی ناآگاهانه و بدون تدبیر. به فرزندان خود درست انتخاب کردن، تصمیم گرفتن و عمل کردن را بیاموزیم و اینکه بهترینها کدام است و خوب بودن چیست و در مقابل به آنها اجازه بدهیم که با آموختههای خود عمل کنند. والدین باید رفتار عاقلانه، آگاهانه و همراه با صبر را محور کارکردهای خود قرار دهند تا رشد واقعی و لذت انسانی محقق شود. به فرزندان اختیار بدهیم و به اختیارشان احترام گذاریم. والدین حضور بیشتری در کنار فرزندان خود داشته باشند و کمتر در مقابل آنها ایستادگی کنند. در حقیقت نتیجه این موضوع یعنی هدایت واقعی، سعادت و نیکفرجامی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر