نگاهی به آثار خشم و نفرت در زوایای گوناگون جامعه
آمار بالای خشونت و جرم در جامعه ای بدون تربیت عشق / ریشهیابی تنفر
رکنا: خشم و تنفرت دو حالت هیجانی درونی است که در همه افراد دیده میشود، اما برخی افراد توان کنترل و مدیریت آن را داشته و برخی دیگر هیچ کنترلی روی این احساس منفی خود ندارند و همین موضوع هم باعث میشود خشم و نفرت را به همه محورهای زندگی خود تعمیم دهند.
به گزارش رکنا، وقتی در جامعهای همیاری و مشارکت کاهش پیدا کند و افراد فردگرایی را به جمعگرایی و بودن در گروه ترجیح دهند، آن جامعه با چالشها و بحرانهایی از قبیل نابهنجاری اجتماعی، قانونگریزی و... روبهرو میشود.
افرادی که در خانواده سرد و بیروح به لحاظ عاطفی و احساسی بزرگ شدهاند و به جای محبت و مهربانی فاکتورهایی چون خشم و نفرت را آموختهاند، به طور قطع نمیتوانند در جامعه افرادی موثر و موفق باشند و آمارهای جرم و بزهکاریهای اجتماعی را بالا میبرند.
ریشهیابی تنفر
گاه در میان خانوادهها دیده میشود دختران و پسران نوجوان در برههای از زمان از والدین خود و بودن در جمع خانواده احساس تنفر و نفرت دارند، از این رو این تنفر به حدی شدید است که حتی تمایلی به صدا زدن پدر و مادر خود ندارند. چنین پدیدههای اجتماعی در جامعه امروز متاسفانه در میان خانوادهها زیاد دیده میشود.
دکتر قربانعلی ابراهیمی، جامعهشناس و مدرس دانشگاه در خصوص ریشههای تنفر در خانواده و جامعه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا میگوید: وقتی خانوادهها مهارتهای زندگی را به فرزندان آموزش نمیدهند و مدارس نیز به این موضوع توجهی نمیکنند، بنابراین همین موضوع باعث میشود آسیبپذیری و مشکلات خانوادگی افزایش پیدا کند. البته میتوان گفت این مشکل در همه جوامع در این سنین بروز پیدا میکند. اغلب جوانانی که حرف از تنفر و نفرت میزنند، در معرض افسردگی و خودآزاری قرار دارند. با توجه به اینکه نوجوانی شروع سن بیماریهای روانی است، از این رو ممکن است تنفر از خانواده و جامعه خود بیشتر در آنها دیده شود. با توجه به اینکه نفرت یکی از هیجانات منفی به شمار میرود که از بدو تولد در هر فردی وجود دارد، نشاندهنده احساسی است که در همه افراد ریشه دارد، بنابراین اگر احساس تنفر و نفرت را فطری بدانیم، باید بپذیریم این حس در برخی مواقع احساسی بیهوده نخواهد بود.
این جامعهشناس در ادامه میافزاید: همانطور که هیجانات افراد در دو دسته قرار میگیرند و کارکردهای مثبت و منفی دارند، نفرت و خشم و تنفر از برخی مسائل نیز در دسته هیجانات مثبت و منفی قرار میگیرد که در برخی مسائل منفی به شمار رفته و در برخی دیگر مثبت به نظر میرسد. به طور مثال نفرت در خانواده و بودن در محیط خانواده کارکرد منفی در بردارد، زیرا باعث بروز معضلات و آسیبهایی میشود، در حالی که تنفر از گرایش به موادمخدر و بزهکاری تنفر مثبت به شمار میرود که مانع از رشد معضلات و پدیدههای اجتماعی میشود، بنابراین اگر با این دیدگاه به آن نگاه کنیم، تا حدودی در برخی موارد قابل قبول میشود، بنابراین همه افراد میدانند نفرت علاوه بر اینکه یک حس فطری است، برای ادامه زندگی ضروری است. امروزه در جامعه از هیجانی به نام نفرت اینگونه یاد میشود که اگر در افراد شدت یابد و به حسی همیشگی تبدیل شود، ممکن است تمام زوایای زندگی را درگیر سازد و این احساس رنجآور فرد را مستعد اختلالات دیگر میکند.
مرور خاطرات
این مدرس دانشگاه تصریح میکند: افراد با بروز رفتارهای پرخاشگرانه نفرتشان را از هم نشان میدهند که این حس درونی باعث ایجاد نابهنجاریهای اجتماعی در سطح خرد و کلان جامعه میشود، حتی در برخوردهای فیزیکی و پرخاشگریهای کلامی نیز میتوان ریشههایی از نفرت و انزجار را یافت. افراد وقتی به مرور خاطرات گذشته میپردازند و اتفاقاتی را که از قبل رخ داده است، مرور میکنند و مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، این حس درونیشان فعال شده و نمیتواند مدیریت و کنترل درستی روی رفتارها و افکار منفی خود داشته باشند، بنابراین با افکار منفی افراطگونهای روبهرو میشوند که نسبت به هر موضوع یا اتفاقی حس نفرت در آنها به وجود میآید. برای کاهش این احساس درونی دردناک و کنترل رفتارهای نادرست در جامعه و محیط خانواده نیاز است از سن کم و از دوران کودکی در نظام تربیتی والدین به جای فعال کردن این حس فطری مهربانی، محبت و گذشت را جایگزین کنند و الگوهای درست رفتاری و تربیتی برای فرزندان خود باشند. آگاه شدن از اینکه این احساس چه زمانی سراغ افراد میآید، کمک میکند تا بتوانند این احساس منفی را در کنترل خود درآورند.
راهکارهای حل مساله
دکتر ابراهیمی با اشاره به دیگر راهکارهای کنترل خشم و نفرت ادامه میدهد: یکی دیگر از راهکارهای مدیریت رفتارهای منفی چون خشونت، نفرت و حالت انزجار این است که عوامل محیطی را که باعث تقویت این احساس میشود، به حداقل برسانیم و به تدریج رفتارهای بیرونی را که در افراد اثرات منفی بر جا میگذارد، تعدیل کنیم. مثبتاندیشی و فرهنگ گذشت و ایثار از دیگر مهارتها و فاکتورهای مهم رفع نفرت و این احساس درونی منفی است. در مقابل طعنهها، کنایهها، قضاوتهای درست داشته باشیم تا بتوانیم این احساس درونی را کنترل کنیم. باید افراد بتوانند از سن کودکی بین رفتار و احساساتشان خودکنترلی داشته و هماهنگی ایجاد کنند. گاهی اوقات هیجانات منفی مانند نفرت و خشم و... با هم ترکیب میشود و اختلالاتی را به وجود میآورد. در روابط اجتماعی وقتی یک فرد مورد تنفر فرد دیگر واقع میشود، واکنشهای منفی را از او دریافت میکند که موجب بروز خشم بیشتری میشود و ممکن است رفتارهای پرخاشگرانهای از آنها سر بزند. رفتارهای منفعلانهای معمولا در این برخوردهای اجتماعی از فرد سر میزند که این سبک منفعلانه از دید روانشناسی و جامعهشناسی کاملا در روابط اجتماعی اشتباه است، زیرا حرمت و احترام خود و فرد مقابل نادیده گرفته شده و رفتارهایی که از آنها سر میزند، نشان از نفرت دارد.
این جامعهشناس بیان میکند: نفرت، تنفر و خشم در جامعه علاوه بر زیر سوال بردن ساختارهای اجتماعی، سرمایههای اجتماعی و خانوادگی را به چالش میکشاند و بنبستهای عاطفی را رقم میزند که افراد به جای همبستگی و همیاری اجتماعی رو به نابهنجاریها و قانونگریزیهای اجتماعی میآورند.
برای رهایی از این خشم درونی که منجر به حالت انزجار و وحشت میشود، باید ریشههای تربیتی را اصلاح کرد و فرهنگ نوعدوستی و جمعگرایی را رشد داد تا خانوادهها با اطلاع از پیامهای مثبت نوعدوستی همیار و همفکر اقشار دیگر شوند. اغلب خانوادههایی که اعضای آن همفکری، همیاری و مشارکت در امور ندارند و به نوعی فاصله و شکاف بیننسلی در اعضای آن دیده میشود، چون دچار سردی در روابط عاطفی هستند و نمیتوانند بیان احساسات داشته باشند و تخلیه روانی و هیجانی ندارند، در جامعهای که قدم میگذارند، با نفرت و نگاهی منفی بوده و تنفر را به روابط اجتماعیشان تعمیم میدهند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر