تأثیرات نامطلوب شکست و ناکامی در تحصیل و مدرک‌گرایی

تحصیل و مدرک گرایی / به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا ، در این میان عده‌ای از افراد هستند که ممکن است با شکست‌هایی مثل شکست تحصیلی رو‌‌به‌رو باشند که این مساله در سال‌های اولیه زندگی‌شان منجر می‌شود تا شکست‌های زیادی را در ابعاد دیگر زندگی تجربه کنند و با ناکامی‌های مختلفی رو‌به‌رو باشند، از این رو این افراد تصور می‌کنند در زندگی فرد موفقی نیستند و نمی‌توانند موفقیت‌های زیادی را تجربه کنند، بنابراین دچار تعارض شده و حتی در انتخاب‌های دیگر زندگی مثل انتخاب همسر، ‌انتخاب شغل و... از خود ضعف نشان می‌دهند. چنین افرادی در رویارویی با ساده‌ترین مسائل زندگی‌شان دچار مشکل هستند و توانایی تصمیم‌گیری ندارند، از این رو نه‌تنها یک شکست تلخ را تجربه می‌کنند، بلکه تمام شکست‌های ناشی از ضعف خود را به دوش شکست تحصیلی می‌اندازند.

نخستین پله شکست

دکتر ابوالفضل شعبان‌پور، روان‌شناس و مدرس دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی رکنا می‌گوید: ممکن است افراد در مراحل مختلفی از زندگی خود دچار مفهومی به نام شکست تحصیلی شوند که در هر مرحله معنا و مفهوم خاص خود و آسیب‌ها و خطرات مربوط به خود را خواهند داشت. به طور مثال کودکی که در مقطع ابتدایی بر اثر عواملی چون مشکلات اقتصادی، ‌محیط آموزشی نامناسب، ‌مشکلات اجتماعی و... دچار شکست تحصیلی شده و به اجبار یا از روی ناتوانی مجبور به ترک تحصیل می‌شود، طبیعی است که چنین فردی ابتدایی‌ترین مسائل مورد نیاز برای زندگی موفق در یک جامعه حتی غیرپیشرفته را نیز از دست می‌دهد و در بزرگسالی در برخورد با اجتماع دچار ضعف و سرخوردگی‌هایی خواهد شد. البته باید این مساله را مورد بحث قرار داد که چرا این اتفاق می‌افتد؟

وی در پاسخ به این سوال ادامه می‌دهد: به دلیل آنکه در جامعه امروز تحصیلات یکی از مهم‌ترین فاکتورهای ارتباطات اجتماعی و موفقیت‌های اقتصادی است، بنابراین هر‌چه زمان رویداد شکست تحصیلی به مقاطع پایین‌تر سنی مربوط باشد، احتمال آسیب و گستردگی آن بیشتر است. گاهی اوقات منظور از شکست تحصیلی در مقاطع بالاتر مخصوصا در تحصیلات عالی مطرح می‌شود که فرد به دلیل هدف‌گذاری اشتباه که ممکن است عوامل بسیاری در آن نقش داشته باشد، بعد از مدتی به این موضوع پی خواهد برد که راهی را که انتخاب کرده است، مناسب نیست، لذا در ادامه تحصیل و حتی انتخاب شغل مربوط به آن دچار سرخوردگی خواهد شد و شاید نتواند آن موفقیت لازم را کسب کند. به طور مثال ممکن است فرد به دلایلی مثل نرفتن به خدمت سربازی یا مشکلات اقتصادی، ‌فاصله زیاد محل زندگی با دانشگاه تحصیلی که انتخاب خواهد کرد، ازدواج‌های اجباری و یا بی‌موقع و... از این قبیل مسائل در شرایطی خود را قرار دهند که بالاجبار مسیر تحصیلی نابهنجار را انتخاب می‌کند که در نهایت دچار بی‌علاقگی نسبت به آن رشته و به دنبال آن شکست تحصیلی خواهد شد.

تلخ‌ترین تجربیات

این مدرس دانشگاه تصریح می‌کند: این اتفاق معمولا عواقب ناخوشایندی برای فرد به دنبال خواهد داشت که ناامیدی نسبت به آینده و عدم موفقیت در عملکرد اجتماعی از مهم‌ترین عوارض شکست تحصیلی است. اگر فردی در مقاطع پایین‌تر تحصیلی دچار شکست شده باشد، به احتمال زیاد در انتخاب شغل، ‌انتخاب همسر، ‌گروه‌های اجتماعی که عضو آنها خواهد بود و حتی محیط زندگی که انتخاب خواهد کرد، احتمالا دچار سرخوردگی و تعارض می‌شود زیرا او تصمیم داشته بهترین‌ها را برای خود انتخاب کند، ولی دلیل آنکه نتوانسته است تحصیلات قابل قبولی را داشته باشد، به نوعی خود او یا حتی جامعه اجازه ورود به فرد را نخواهد داد، یعنی فرد ممکن است انتخاب‌هایی داشته باشد که با آرزوهایش و یا حتی انتظاراتش تطابق ندارد و طبیعتا در طول زندگی دائما دچار دو‌گانگی می‌شود و اصطلاحا وقتی بین «من آرمانی» و «من واقعی» خود فاصله بسیار زیاد باشد، احتمال وجود زندگی پر از اضطراب و نگرانی پیش‌بینی می‌شود. در جایی دیگر ممکن است افراد بر اثر انتخاب رشته تحصیلی نامناسب در مقاطع بالاتر تحصیلی، ‌دچار شکست عملی شود. اینگونه افراد در جامعه معمولا باید در گروه‌های شغلی و اجتماعی‌ای قرار گیرند که دوست ندارند یا فعالیت‌های اقتصادی و شغلی را که در آن مشغول هستند، مورد علاقه‌شان نیست.

دکتر شعبان‌پور، روان‌شناس در ادامه می‌افزاید: از این رو این افراد بخش عمده‌ای از فرصت‌های خود را صرف فعالیت‌هایی می‌کنند که با علایق، ‌انگیزه‌ها و آرزوهای‌شان تعارض داشته باشد و او نیز همانند گروه قبلی بین من آرمانی و من واقعی‌اش فاصله زیادی خواهد بود که دچار سرخوردگی شده و ناکامی ایجاد شده، می‌تواند سرعت موفقیت او را به‌شدت کاهش دهد. وقتی فرد در جامعه‌ای رو به پیشرفت در حال توسعه قرار داشته باشد، هر روز انتظارات تحصیلی و علمی افراد جامعه بالاتر می‌رود. همان طور که مشاهده می‌کنیم امروزه در کشور ما اغلب افرادی دارای تحصیلات علمی بالایی هستند، لذا فردی که دچار شکست تحصیلی می‌شود، معمولا توسط اعضای خانواده و اجتماع کوچک و حتی بزرگسالی که در آن قرار دارد، مورد سرزنش قرار می‌گیرد و دائما به او اعتراض می‌شود که چرا توانایی لازم را ندارند.

این روان‌شناس می‌گوید: به طور مثال، پدری که در خانواده به دلیل عدم توانایی و رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان را نکوهش می‌کند یا خانواده‌ای که فرزندش را به دلیل انتخاب رشته تحصیلی نامناسب مواخذه می‌کند، لذا حساسیت موضوع در اینجا کاملا نمایان است که فرد در یک کشور در حال توسعه و رو به پیشرفت باید تحصیلات متناسب با جامعه را داشته باشد. در دنیای امروز تعریف فرد بی‌سواد کسی است که توانایی استفاده از رایانه را نداشته باشد، زیرا امروزه بخش عمده‌ای از فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی از طریق این ابزارها صورت می‌گیرد و این تنها یک نمونه از دلایل نیازمندی افراد به تحصیلات و آموزش است، بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد که خانواده و اجتماع باید شرایطی را فراهم کنند تا فرد بتواند از نظر تحصیلی رشد کافی داشته باشد و دچار شکست نشود. به طور مثال والدین یک کودک باید در انتخاب مدرسه، شرایط آموزشی که متناسب با استعداد و توانایی‌های فرزندشان باشد. اگر فرزند ما در کسب مهارت‌ها توانایی بیشتری نسبت به یادگیری‌های ذهنی دارد، اجازه دهیم با قرار گرفتن در شاخه تحصیلی کار و دانش یا فنی و حرفه‌ای فردی ماهر و توانمند باشد تا دچار سرخوردگی نشود.

این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: از سوی دیگر اگر یک فرد به اجبار وارد شاخه دبیرستان شود و نتواند از سد کنکور گذشته و در رشته مناسب پذیرش نشود، آنگاه با فردی که دچار شکست تحصیلی شده است، رو‌به‌رو خواهیم بود و شاید این اجبار و این انتخاب نامناسب کل مسیر زندگی فردی، ‌تحصیلی و شغلی او را تغییر دهد و به سمتی نامناسب ببرد. اجتماع نیز باید با ایجاد شرایط مناسب برای گروه‌های مختلف بتواند محیطی را فراهم کند تا همه افراد توانایی استفاده از تحصیلات و امکانات آموزشی را داشته باشند؛ هم در بحث آموزش و هم در بحث جذب نیروهای فارغ‌التحصیل. یعنی فرد اگر می‌خواهد رشته‌ای را انتخاب کرده و در آن موفق شود، شرایط برایش فراهم شود و وقتی تحصیلاتش به پایان رسید، جامعه او را جذب کند، در غیر این صورت کوتاهی جامعه در هر یک از موارد ذکر شده می‌تواند فرد را دچار شکست تحصیلی کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.