عضو کمیسیون اجتماعی مجلس:
دولت کشور را رها کرده است
رکنا: یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی چسبندگی در پستهای مدیریتی را پدیدهای خواند که باید برای رهایی از آن قیدی تعریف شود تا مدیران و مسوولان همچون روسای جمهور حداکثر دو دوره چهارساله در مسوولیت مانده و بعد عرصه را برای جوانان باز کرده و شاهد تنوع باشیم.
مجلس / به گزارش رکنا، سید احسان قاضی زاده هاشمی که سابقه نمایندگی در مجلس دهم را دارد، در مصاحبه ای از راههای رسیدن به مجلسی مقتدر و متعهد سخن گفت که با نظارت بر حسن اجرای قانون دستگاههای نظارتی را بر خط کرده و با رفتارهای درست نمایندگان مجلس را به راس امور برگرداند، راهی که برای رسیدن به آن باید از دوره دهم عبرت گرفت و اشتباهات آن زمان را تکرار نکرد.
عضو فراکسیون ورزش همچنین گفت که نباید نمایندهای در مجلس از گرفتن سمت در هیات رئیسه فدراسیون یا هیات مدیره باشگاه ها ورزشی افتخار کند که اگر این طور باشد یعنی آن نماینده نفهمیده کجا آمده است؛ چه اینکه نمایندگانی در مجلس دهم بودند که بعد از پایان چهار سال متوجه نشدند که چه کردند و چه کارنامهای از خود به جای گذاشتند.
نماینده فردین و فریدون شهر درباره مسائلی همچونآ چگونگی بازگشت مجلس به جایگاه اصلیاش، اولویتهای مجلس یازدهم و عملکرد مجلس دهم به ارائه توضیحاتی پرداخت که در زیر می خوانید:
بعد از طرح مباحثی در یکی از جلسات علنی مجلس درباره فضای مجازی، نگرانیهایی نسبت به ایجاد محدودیت یا فیلترینگ در برخی اپلیکیشنها مثل اینستاگرام به وجود آمده است؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از این بستر برای راه اندازی کسب و کارهای کوچک بهره میگیرند، چقدر احتمال انجام اقداماتی توسط نمایندگان برای محدود کردن فضای مجازی و فیلترینگ وجود دارد؟
در ابتدا لازم است به موضوع طولانی شدن تعیین اعضای کمیسیونهای تخصصی مجلس اشاره کنم که مقداری شروع کار مجلس را با تاخیر مواجه کرد. البته با توجه به تعیین هیات رئیسه کمیسیونها امید میرود مجلس روی ریل اصلی حرکت کند و محکم و مستحکم باشد.
آن چه درباره فضای مجازی در یکی از جلسات علنی مجلس مطرح شد، چیز جدیدی نیست؛ پیش از آن، این موارد حداقل از دو سه سال اخیر از زمان بسته شدن تلگرام بیان شد. آن زمان پیامرسانهای داخلی وارد عرصه شدند که برخی توفیقات اندکی داشته و برخی دیگر موفقیتی به دست نیاورند. بخشی از این حوزه به عملکرد وزارت ارتباطات مربوط میشود چون زیرساختها و نقش کنترل کننده ولوم سرعت اینترنت در کشور در دستش است و میتواند فضای بیشتری را برای یک شبکه و فضای دیگری را برای اپلیکیشن دیگری ایجاد کند.
به طور کلی داشتن اینترنت ملی یا پیامرسان داخلی امری مبارک است که رسیدن به آن منوط به ایجاد زمینههایی از جمله انجام کار فرهنگی است. برای مردم توضیح داده شود که چقدر این کار به نفع بوده و میتوانند خدمات ارزانتر با سرعت و ارزش افزوده بیشتری به دست آورند. همچنین باید سیاستگذاری واحدی در حوزه فضای مجازی وجود داشته باشد که اکنون چنین چیزی را شاهد نیستیم.
سیاستگذاری واحدی در عرصه فضای مجازی نداریم. برخی جاها فقط حرف از وحدت در سیاستگذاری زده میشود اما در عمل هر کسی کار خود را انجام می دهد. البته مقام معظم رهبری تاکیداتی درباره نقش آفرینی شورای عالی فضای مجازی داشتند که من نقش آفرینی آن را خیلی برجسته نمیبینم؛ به طوری که بعضا حتی دستگاه عضو شورای عالی فضای مجازی هم از این سیاست گذاری تبعیت نمی کند، همه چیز در ظاهر، کلام و روی کاغذ بیان شده اما در عمل و صحنه اجرا با واقعیات متفاوت است.
نقش مجلس هم خواه ناخواه در موارد مرتبط با شورای عالیها کمرنگ میشود این شامل تصمیمات اقتصادی و بودجهای جلسه سران قوا هم است. فکر میکنم در این باره باید مجلس فارغ از تمام جریانات و دسته بندیها و برخی دعواها ورود کرده و نقش آفرینی کند؛ شرط آن هم وجود مجلسی مقتدر و متعهد است تا در جلسات شورای عالی فضای مجازی تصمیماتی مغایر با قانون گرفته نشود.
البته احکام قانونی در بستر فضای مجازی زیاد نیست. تنها ۶ قانون مستقیم مرتبط با فضای مجازی داریم و تعداد قوانین با نگاه از اضلاع دیگر به فضای مجازی ۱۳ مورد است حال که در کشورهای دیگر همچون اسکاندیناوی ۴۸ قانون در مورد فضای مجازی وجود دارد و قوانینشان به روز است.
موضوع دیگر این است که حتی در صورت وجود قوانین خوب، نظارت بر اجرای آن بسیار مهم است؛ کما این که در حوزههای دیگر قوانین خوبی به تصویب رسیده اما به خاطر نبود نظارت موثر قانون به درستی پیاده سازی نشده است پس نظارت بر حسن اجرای قانون به مجلس مقتدر نیاز دارد، اگر مجلس اقتدار داشته باشد میتواند دستگاههای نظارتی را بر خط کرده و با هدف گیری دستگاههای مالی محاسباتی، قضایی، امنیتی و ناظران در کشور را متعهد و منسجم کند.
یکی از قوانین خوب موجود که بعد از ۱۵ سال هنوز اجرایی نشده، قانون تسهیل ازدواج جوانان مصوب سال ۱۳۸۴ است، قانونی که معطل تدوین آیین نامه است. شاید یکی از ایرادات مجالس در ادوار گذشته این بود که تدوین آییننامههای داخلی را به دولتها سپرد، نمونه های متعددی دیگری وجود دارد از جمله بحث حق پخش تلویزیونی در برنامه ششم که آیین نامه آن بعد از گذشت سه سال هنوز تنظیم نشده است. سوال اینجاست آیا مجلس میتواند آیین نامه اجرایی تدوین کند؟ فکر میکنم باید در مجلس درباره این نحوه نظارت کار کنیم. پیشنهادم در مجلس دهم به آقای لاریجانی و این دوره به آقای قالیباف این بود که مجلس در طول هفته یک جلسه تقنینی و دو جلسه نظارتی داشته باشد تا ضمن استفاده از ابزارهای نظارتی همچون استیضاح سوال و پرسشگری، پیگیر هم باشد نه این که فلان وزیر در مجلس بیاید، گزارش بدهد و بعد برود و هیچ کس هم از او توضیح نخواهد؛ وزرا باید حداقل هر دو ماه یکبار به مجلس گزارشاتی از اقداماتشان ارائه کنند.
نظر رییس مجلس نسبت درباره این پیشنهاد چه بود؟
آقای قالیباف نظر مثبت داشته و استقبال کردند اما گاهی مجلس دنبال بازیهایی که از بیرون برایش ساختهاند، میرود و مشغول میشود و در نهایت وقت و عمر نمایندگان گرفته میشود. حداقل چند نمونه این چنینی در مجلس دهم رخ داد که شش ماه کل وقت مجلس معطل طرح یا لایجه ای شد و آخرش هم نتیجه ای نداشت.
آیا مجلس نمیتواند شرایط را به گونهای تغییر داده که مشغول بیرون نشده و در راستای اولویتها حرکت کند؟
این وظیفه هیات رئیسه مجلس است؛ هیات رئیسه باید صیانت کننده جایگاه و وزن مجلس باشد و در برخی موارد هم مداخله کند. مداخله به معنای دخالت در وظیفه نمایندگان نیست؛ بلکه به معنای دخالت در صیانت از جایگاه مجلس است.
ممکن است نمایندگان با جمع آوری ۲۰ امضا متقاضی بررسی طرحی با اولویت باشند، اما اولویت روز و کشور چیست؟ این جاست که باید هیات رئیسه از کیان مجلس به معنای واقعی پاسداری کند و بگوید این موضوع اولویت مردم و آینده کشور نیست. حتی ممکن است موضوعات خاص منطقهای و سیاسی مطرح شود؛ هیات رییسه نباید اجازه هدر رفتن وقت مجلس را بدهد؛ چون با مطرح شدن هر مادهای از یک طرح یا لایحه در صحن علنی، موافق و مخالف، نماینده دولت و کمیسیون نظر میدهد و پیشنهادات بررسی میشود و ممکن است برای یک ماده یک ساعت وقت مجلس گرفته شود؛ نتیجه آن است که مجلس شش ماه دنبال طرح یا لایحهای بود که آخرش هم از دستور کار خارج شد. در این دوره نگذاریم مجلس دنبال نخود سیاه برود.
آیا مجلس یازدهم میتواند جلوی این اتفاق را بگیرد و به راس امور برگردد؟ شما هم مثل برخی از نمایندگان معقتدید که مجلس دهم در راس امور نبود؟
قضاوت برای مجلس یازدهم زود است. درباره مجلس دهم ایراداتی قائل بودیم از جمله آن که ۷۰ درصد قدرت دست شخص رئیس مجلس به خاطر آیین نامه بود؛ امیدواریم در این دوره آیین نامه اصلاح شود؛ چون سیستم برای قدرت دست بالاتر رییس مجلس ریل گذاری شده است. معتقدم نمایندگانی در مجلس دهم بودند که در آخر هم متوجه نشدند در طول ۴ سال چه اقداماتی انجام دادند.
امیدوارم در این دوره اتفاقات مجلس دهم تکرار نشود؛ چون زمینه تکرار آن وجود دارد، ما باید خودمان صیانت کننده شأن مجلس و در راس بودن آن باشیم و از اتفاقات مجلس دهم هم عبرت بگیریم که شامل نحوه اداره مجلس و دیگری شأن یک به یک نمایندگان می شود.
صحبت های آیت الله جنتی در ابتدای کار مجلس یازدهم را قبول دارم که گفتند نمایندگان مجلس یازدهم از اتفاقی که بر سر جمعی از نمایندگان مجلس دهم افتاد، عبرت بگیرند. عبرت آموزی چیز خوبی است؛ نباید فکر کنیم که قبلیها بد بودند و ما که این دوره تازه نماینده شدیم، خیلی خوبیم. ممکن است همان اتفاقات تکرار شود و ربطی به خط و جریان سیاسی و فکری هم ندارد؛ چون برخی از آنهایی که این دوره تایید صلاحیت نشدند، نمایندگانی با داعیه اصولگرایی دوآتشه بودند؛ پس باید نمایندگان بتواند سلامت فردی، رفتاری و کرداری و شخصیتی خودشان را حفظ کرده و از خود شخصیت مستقل و مقتدرنشان دهند. نماینده حق اظهار نظر، موضع گیری نقد، نظارت و قانون گذاری در همه امور دارد، اما شاکله فردی، شخصی، منطقهای و کاریاش مهم است که ربطی به حزب و جریانی نداشته و باید ما نمایندگان از آن صیانت کنیم.
اتفاقاتی در همین مدت شروع به کار مجلس یازدهم رخ داده که یعنی برخیها از مجلس دهم عبرت نگرفتهاند. نباید نماینده همزمان نمایندگی مجلس در موقعیتهای دیگر سمت و پست گرفته و پیشنهاد عضویت در هیات رئیسه فدراسیونها، هیات مدیره باشگاههای ورزشی، هیاتهای ورزشی استانی و موارد دیگر را قبول کند. نماینده میتواند ناظر و قانونگذار در امر ورزش و صیانت کننده و حامی آن باشد و با مقابله با فساد اجازه ندهند از بیت المال و پول برای غیرورزش هزینه شود یا اینکه نباید نماینده در زمان نمایندگی فعال بخش خصوصی باشد. شاید قبلا در این حوزه فعالیت میکرده اما باید آن را معوق کند.
آیا قانونی برای ممانعت نمایندگان برای عضویت در این هیات ها وجود دارد ؟ اگر قانون نداریم پس چطور می خواهید مانع این گونه فعالیتهای نمایندگان شوید؟
در قالب ماده ۲۹ قانون برنامه ششم بحث شفافیت مالی و حقوق و دستمزد مطرح شد اما باید این موضوع را در قالب تعارض منافع دنبال کرد. نماینده ای که وارد مجلس میشود باید کار نمایندگی انجام دهد. شأن مجلس آن چنان بالا است که میگویند در راس امور است؛ پس نباید نماینده افتخار کند که ذیل زیرمجموعه دستگاه زیرنظر خودش موقعیت و سمت میگیرد. در این صورت قطعا دیگر در راس امور نیست و اصلا نفهمیده کجا آمده است.
شفافیت بسیار مهم است؛ نه این که همچون مجلس گذشته ۱۵۰ نماینده طرح شفایت آرا را امضا کردند و آخرش ۵۶ نفر به آن رای دادند. یکی از موارد آزار دهنده در مجلس دهم نبود شفافیت بود که امیدوارم در این دوره تکرار نشود؛ چون نتیجه ای جز دروغ و نفاق ندارد.
در دوره دهم نمایندگانی بودند که در موافقت با طرح یا لایحه عدد ۴ را نشان میدادند اما رای مخالف میدادند؛ این یعنی نماینده حتی با همکار خودش هم صادق نیست؛ چه برسد به این که بخواهد با مردم شفاف و صادق باشد. ما باید در مجلس در دو موضوع شفافیت و تعارض منافع کار کنیم. خدارو شکر در مجلس یازدهم جمعی از جوانان مومن و خوب و دغدغهمند آمدند که امیدواریم بتوان به اتفاق آنها اقداماتی انجام داد.
عدهای معتقدند تعدادی از نمایندگان به دنبال شوآف و نمایش و نشان دادن خود هستند و مدام در صفحات مجازی میخواهند کارهایشان را تبلیغ کنند چقدر این قضاوت را درست میدانید؟
هنوز برای قضاوت زود است؛ اولین قضاوت را بعد از گذشت شش ماه از عمر مجلس میگویم، اما در این دوره از مجلس مقداری تشکیل کمیسیونها طولانی شد که به خاطر اصلاح آیین نامه بود که هیات رییسه میتوانست با تدابیری این موضوع را در صحن اصلاح کند تا زودتر کار کمیسیونها شروع شود؛ چون اکنون که تازه کمیسیونها شروع به کار کرده تا زمان فرستادن نظرات به صحن باز هم زمان طولانیتر خواهد شد ولی به هر حال باید مجلس در حوزه های نظارتی دقیق باشد و با کسی اهل تعارف نباشد.
درست است در همین مدت وزرا گزارشاتی دادند اما ما اصلا از آنها چه می خواهیم؟ باید موضوعاتی به عنوان مطالبه مجلس تعیین شده و به وزرا برای انجام آن مهلت بدهیم. نباید مجلس در نظام بروکراتیک گیر کند و بعضا سوال از وزیری بعد از یک سال در صحن مطرح شود. باید به این کار سرعت داده شود تا حس شود که قوه نظارتی مجلس جدی است.
موضوع دیگر درباره دستوراتی است که در جلسات سران قوا داده میشود؛ مجلس باید این رویهها را کنترل کند؛ شاهد بودیم سال گذشته موضوعی مثل تمدید دو ماه هزینه کرد اعتبارات تملک دارایی از تیر تا مهرماه در جلسه سران سه قوه مطرح شد که به راحتی مجلس می توانست آن را تعیین تکلیف کند. مجلس باید جایگاهش را به دست آورد همان طور که در پیام مقام معظم رهبری به مناسبت آغاز به کار دوره یازدهم تاکید شد. این رفتار مجلس است که میتواند آن را به راس امور برگردانده و جایگاهش را در راس امور حفظ کند.
یعنی نمایندگان مجلس یازدهم به دنبال شوآف نیستند؟
فعلا نمیتوان قضاوت کرد و بعد از گذشت ۶ ماه میتوان قضاوت اولیهای داشت.
البته برخی معتقدند که تعدادی از نمایندگان مجلس بیشتر از آن که به فعالیتهای نمایندگیشان بپردازند در فضای مجازی و توییتر هستند؛ چقدر این موضوع را قبول دارید؟
من هم به این قائلم که ممکن است عدهای کار مجازیشان از کار حقیقی آنها بیشتر باشد، اما مردم ما رصد میکنند. در عمق یک روستا مردم فعالیت نمایندگانشان چه در مجلس و چه در حوزههای انتخابیه را بررسی و قضاوت می کنند که نمایشی، واقعی یا حقیقی بوده است. واقعیت نگاه مجلس به دولت است، مردم از دولت راضی نیستند و میگویند دولت مردم را رها کرده است. افزایش لجام گسیخته قیمتها همچون ارز، طلا، سکه، مسکن، خودرو تا وضعیت بازار و کرونا و هزار و یک مشکلات دیگر باعث شده مردم حس فرورفتگی فزونتر را در باتلاق مشکلات زندگیشان حس کنند؛ اینکه در کوران مشکلاتشان فرو میروند و می خواهند بدانند برنامه این دوره مجلس چیست و آیا میتواند دولت را کنترل کند؟ البته کنترل لزوما به معنای ادامه فعالیت یا توقف کار وزرا نیست، یک راهش کنترل سیاست گذاریها و برنامههای دولت است؛ مبنی بر اینکه با چه مجوزی فلان راه را میرود و مجلس باید برای حرکت صحیح دولت ریل گذاری کند.
مردم میبیند مجلس با این دولت چه کار میکند، باید دولت سال آخر دوره دومی که در حال لندینگ است را کنترل کرد تا در انتها فرود آرامی داشته باشد و درست روی باند بنشیند که کنترل فرمان از دستش خارج نشود. مجلس با کنترل درست فرمان دولت میتواند این کار را انجام دهد. معتقدم دولت در سال آخر فرمان اداره کشور را رها کرده است. این یعنی دولت باید سرعتش مطمئن باشد و به سلامتی سال آخر را به پایان برساند تا مردم انتخاب جدید داشته باشد.
شما در صحبتهایتان گفتید که مجلس اجازه خارج شدن فرمان اداره کشور از دست دولت را نمیدهد؛ مجلس چنین توانی دارد؟
بله دارد.
پس میتوان اینگونه تعبیر کرد که در صورت رخ ندادن چنین اتفاقی مجلس و دولت توامان فرمان را رها کردهاند؟
دولت که فرمان اداره کشور را رها کرده است اما اگر این روند تا یک سال دیگر ادامه پیدا کند یعنی مجلس نتوانسته کنترل فرمان را در دست بگیرد، کنترل فرمان به معنای اجرا نیست، ولی میتواند دولت را در ریل درست قرار داده و مستمرا نظارت کند و یکسره در حالت تذکر و هدایت باشد. مجلس در این شرایط می تواند کنترل فرمان را در دست گیرد.
پس بعد از یک سال میتوان نتیجه گرفت که مجلس همچون دولت همه چیز را رها کرده یا اینکه کنترل را در دست گرفته است.
این مجلس با این دولت به لحاظ سیاسی تعارض سیاسی دارد، اما به لحاظ عملکرد، اگر دولت بخواهد رهازدگی و رهاکردگی را ادامه دهد و مجلس هم علی رغم کنترل های قاطع تر، سریعتر، جدیتر و منسجمتر باز هم نتواند کاری را پیش ببرد یعنی مجلس نتوانسته کنترل لازم را بر دولت داشته باشد که اگر این شود یعنی کنترل بر دولت بعدی هم نخواهد داشت.
پس یعنی با این شرایط مجلس هم مثل دولت کشور را رها کرده است؟
می توانیم بگوییم مجلس موفق نبوده است. ممکن است بخواهد کاری کند، اما موفق عمل نکرده است. مجلس در ادوار مختلف بزرگترین نقش کنترل کننده دولتها را داشته است.
پس انتظار است که دولت در یک سال پایانی با کنترل و نظارت مجلس در ریل حرکت کند و اگر این اتفاق نیفتاد یعنی هم مجلس و هم دولت فرمان کشور را رها کردهاند؟
این یعنی مجلس نتوانسته از ابزارهایش استفاده کند ...
شما از یک سو به صراحت میفرمایید دولت فرمان را رها کرده و از سویی وقتی درباره مجلس میپرسیم که آیا توانش را دارد و اگر دولت را پس از یک سال پشت فرمان نیاورد یعنی خانه ملت هم کشور را رها کرده از پاسخگویی صریح طفره میروید...
ممکن است مجلس ارادهاش را داشته باشد، اما نتوانسته از آن به خوبی استفاده کند و موفق عمل نکرده است. به نظرم اراده وجود دارد، اما باز هم به توانمندی نمایندگان و استفاده از ظرفیتهایشان ارتباط دارد. اگر یک نماینده کار نمایندگی را درست انجام دهد، عملکرد موفق خواهد بود. اگر این اتفاق نیفتد یعنی نمایندگان کار نمایندگیشان را انجام ندادهاند؛ پس در این شرایط مجلس هم کار را رها کرده است.
شاهد هستیم که تقریبا همه بر لزوم استفاده از جوانان در عرصه هایمدیریتی تاکید می کنند اما به نظر میرسد مجموعه ثابتی از مدیران بر صندلی چسبیده و انگار نمیخواهند از جایشان تکان بخورند و فقط کرسیهایشان تغییر میکند؛ پس قرار است جوانان چگونه مدیریت را یاد بگیرند؟ انگار قرار نیست کسی بازنشسته شود.
ما از پیشگامان استفاده از جوانان و به دنبال آن طرح منع به کارگیری بازنشستگان به همراه تعداد دیگری از نمایندگان در مجلس دهم بودیم؛ چون معتقدیم باید از جوانان استفاده شود. برای تصویب این قانون هم خیلی حرف شنیدیم و متهم شدیم، حرفهای عجیب و غریب راجع به ما چند نماینده زدند تا جایی که جمع ابتدایی ۱۵ نفره ما به خاطر فشارها به سه چهار نفر رسید و در نهایت با ایستادگی این قانون تصویب شود.
ممکن است به برخی رفتارها و کارهای نمایندگان جوان نقد داشته باشد اما حضور آنها در مجلس بسیار خوب است؛ شاید گفته شود مجلس جای باتجربههاست اما رویکرد مردم متفاوت شده است؛ دوره دهم مردم به ۳۸ جوان ۳۰ تا ۴۵ ساله رای دادند که این تعداد در دوره یازدهم به ۵۷ نماینده رسید؛ این یعنی خواست مردم تغییر کرده و ممکن است این نمایندگان خطا کنند و حتی کارهای عجیب و غریب کنند، اما باید جوانان در بدنه اجرایی کشور موتور متحرکه باشند که این طور نیست و یکسره چرخش مدیران در حوزههای مختلف سیاسی اداری و موارد دیگر هست؛ نمونه آن حضور فردی برای انجام کارهای فضای سبز در شهرداری از سال ۱۳۵۶ تاکنون است و کسی هم جایگزین او نشده است. یا این که در مجموعههای خصولتی نیمه دولتی خصوصی فردی در سال ۷۵ بازنشسته شده اما هنوز در هیات مدیره و صندوقها حضور دارند و این مایوس کننده است، تا کی قرار است این آقایان کارشان را ادامه دهند؟
کاش برای خیلی از مناصب زمان گذاشته میشد؛ همانطور که حداکثر فعالیت رئیس جمهور دو دوره چهار ساله است چه ایرادی دارد که همین زمان برای وزرا هم لحاظ شود تا دیگر فردی بیشتر از ۱۵ سال وزارت نکند؟ این ربطی به استفاده نکردن از تجربه ندارد؛ برای استفاده از تجارب این افراد میتوان قیدی تعیین کرد که هر کسی تا ۵ سال بعد از سمتش مشاور عالی آن سمت شود و بعد دورهاش تمام شود. این گونه سیکل با تنوع میشود که همه جای دنیا تنوع و تغییر را دوست دارند و بحث بر سر تغییر سیاستگذاریها، تاکتیکها و نوع رفتار و نه ساختارهاست.
شرایط به گونهای شده که بسیاری از جوانان ما فوج فوج مهاجرت میکنند. خیلی نگران مهاجرت آنها هستم که نمیتوان از آنها در کشور بهره گرفت.
آیا می توان برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان کاری کرد و یا درباره آنهایی که میخواهند برگردند زمینهای را فراهم کرد؟
بحث جوانگرایی فقط برای سیاسی نیست و حتی درباره استفاده از نخبگان دانشگاهی در بدنه علمی کشور هم میشود که فردی ۲۵ سال مدیر گروه تخصصی در دانشگاهی است؛ این رهانکردگی در همه حوزهها دیده میشود؛ انگار صندلیها چسبندگی دارند که آقایان ول نمیکنند. از آن طرف هم کسی را میشناسم بعد از ۴ سال عضویت در هیات علمی دانشگاه شریف مهاجرت کرد. باید امید به کار و پیشرفت و ارتقا در زندگی تقویت شود.
از آن سو ممکن است بسیاری از کسانی که مهاجرت کرده باشند بخواهند بعد از چند سال به کشور برگردند؛ باید مسیر رفت و آمد باز باشد؛ باید نگاهمان به ایرانیهای خارج از کشور بازتر باشد؛ البته این شامل کسانی که زد و بند اقتصادی کرده و یا مشکلات امنیتی و سیاسی دارند، نمیشود. الان فقط نخبگان نمیروند که افراد از طبقه پایین حتی برای کارگری مهاجرت میکنند.
آیا مجلس عزمی برای این کار دارد؟
باید مسیر اعلامی و اعمالی در این حوزه به یکدیگر نزدیک شود تا آینده کشور مسیر پیشرفت و رو به جلو باشد؛ نه این که آمار خرید خانه در فلان کشور توسط ایرانیها بیشتر شده و این طور پول از کشورمان خارج شود؛ حتی نباید اجازه داد کشورمان به این مرحله برسد همه باید با افتخار در ایران برای کشورشان کار و تلاش و مشارکت کنند.
باید بتوان چرخه تنوع و تحول در کشور را تغییر داد یعنی امید به مشارکت را بیشتر کرد و به دنبال آن ماندگاری و نقش آفرینی تحصیل کردگان و نخبگان درون کشور را افزایش داد؛ برخی نخبگان میگویند وقتی از ظرفیت آنها استفاده نمیشود ماندنشان در کشور چه فایدهای دارد؟ نمونهاش در چند سال قبل رخ داد، ایرانی مقیم خارج از کشور متخصص در پل سازی و شهرسازی به ایران آمد تا در طراحی پلها به شهرداری مشاوره دهد، اما بعد از سه ماه رفت؛ چون اصلا به او توجهی نکردند.
چه کاری مجلس میتواند برای بهبود این شرایط انجام دهد؟
باید فضای این موارد را با گفتمان باز و تبدیل به کار ویژه کرد؛ علاوه بر این ما در کمیسیون اجتماعی مجلس به دنبال مشارکت و نقش آفرینی بیشتر نهادهای غیر دولتی و مجموعههای عمومی و مردمی هستیم تا کشور با قوت و قدرت مسیر رو به جلو را طی کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر