علتهای فرار دانش آموزان نوجوان را از مدرسه بررسی می کند
ترس پاییــزی
رکنا: بررسی پرونده بسیاری از مجرمان نشان میدهد که آمار بالایی از این افراد فرار از مدرسه را تجربه کردهاند و همین مساله نیز راه خلاف را در زندگی آنها باز کرده است. براستی چه عواملی باعث میشود فردی به مدرسه بیعلاقه شود و کوچه و خیابان را به فعالیت در مدرسه ترجیح دهد.
روح ا... غلامی، روانشناس و مشاور کودک و نوجوان، در مورد علل فرار دانشآموزان در دوران نوجوانی میگوید: ریشه این موضوع در برخی خانوادهها به خود آنها برمیگردد. افرادی که فرزندان خود را در دوران کودکی وابسته به خود بار میآورند، هنگام ورود به مدرسه با مشکل روبهرو میشوند و ترس از مدرسه و جدایی از خانواده در همین زمان شکل میگیرد.
مادرانی که شخصیت متزلزل، عاطفی، حساس و مضطربی دارند، این خصوصیات را در دوران کودکی به فرزند خود که میخواهد مدرسه را تجربه کند، منتقل میکنند و دانشآموز نیز که با این شرایط روبهرو میشود دچار استرس شده و سعی میکند به هر نحوی دوری از خانواده را نپذیرد و در ابتدا از رفتن به مدرسه امتناع میکند. در واقع ترس از مدرسه مسالهای یادگرفتنی است و کودک در همان ابتدا این موضوع را از والدین خود خصوصا مادر میآموزد. در واقع ترس از مدرسه، ریشه فرار از مدرسه به حساب میآید.
وی در ادامه میگوید: دانشآموزی که با ترس مدرسه را شروع میکند، ناچار مجبور است این دوره را ادامه دهد، ترس در نهاد او باقی میماند و گاهی این ترس به صورتهای دیگری نمود پیدا میکند و با هر ناملایمتی که در مدرسه با آن روبهرو میشود، ترس نخستین روزهای مدرسه به سراغش میآید و به هر نحوی میخواهد این محیط را ترک کند.
دانشآموزی که کودکی را پشت سر میگذارد و به دوره نوجوانی ورود پیدا میکند کمکم نوع دیدگاهش به مدرسه تغییر میکند که این تغییر نگاه هم میتواند مخرب باشد.
این مشاور کودکان و نوجوانان در ادامه میگوید: مسالهای که باید اشاره کرد این است که گاهی نوجوان در این دوران به واسطه گروه همسالان با محیطهای دیگری آشنا میشود که برایش از مدرسه جذابتر است و سعی میکند وقت خود را در این محیطها سپری کند. میهمانیها، محیطهای بازی و حتی محیطهایی که نوجوان اولینبار تجربه کشیدن سیگار و قلیان را تجربه میکند، مکانهایی هستند که گاهی برای نوجوان جذابتر از مدرسه است و سعی میکنند این تجربه را به دفعات تکرار کنند. اینگونه دانشآموزان در ساعتهایی که قرار است در مدرسه باشند، غیبت میکنند و وقت خود را با دوستان و در محیطهایی سپری میکنند که خانواده از آن بیاطلاع است. والدین هم بیاطلاع از این ماجرا فکر میکنند دانشآموزشان در مدرسه و در حال علمآموزی است. این گروه از دانشآموزان معمولا از نظر درسی ضعیفتر از بقیه هستند و از آنجا که محرکهای تشویقی در برخی مدارس کمرنگ است، با تصور اینکه نمیتوانند خود را به دیگر همکلاسان خود برسانند، باعث میشود درصدد باشند که خود را از طریق دیگر به دوستان برسانند و از آنجا که هیچ مشاور و راهنمایی پشت این ماجرا نیست، متأسفانه بسیاری از این نوجوانان به بیراهه میروند .
غلامی در ادامه میگوید: یکی دیگر از علل فرار از مدرسه به معلمان و روش برخورد با دانشآموزان برمیگردد. معلمی که در تمام مدت با دانشآموزی برخورد و وی را جلوی دیگر همکلاسیها تحقیر میکند راه وی را برای فرار از محیط آموزشی باز میکند. این اتفاق بیشتر در دوران دبیرستان رخ میدهد؛ زمانی که نوجوان به بلوغ رسیده است و میخواهد خود را در میان دیگران اثبات کند، اما برخوردهای معلم و مدیر او را از مدرسه گریزان کرده و دانشآموز در این دوران فکر میکند که تحصیل و درس خواندن به دردش نمیخورد و راههای دیگری را میتواند امتحان کند، زیرا در سنی قرار دارد که میخواهد خودی نشان دهد و تحقیر و توهین در مدرسه او را از همه بیزار میکند.
این مساله میتواند در ایجاد بزه در بزرگسالی وی نیز بسیار موثر باشد. متاسفانه برخی روشهای تنبیهی در برخی مدارس باعث میشود فرد نسبت به مدرسه و محیط آن عقده پیدا کند و این مساله خودش را به صورتهای مختلف نشان دهد. در بررسی بزهکاران زیر 18 سال مشخص میشود که برخی از آنها انتقام از مدیر و معلم را عامل سرقتها و جرمهای خود عنوان میکردند و مساله قابل تأمل این است که این موارد بیشتر در دانشآموزانی صدق میکند که ضریب نمرات کمتری نسبت به دیگر دانشآموزان دارند و عدم توجه به این بار علمی و تقویت آن باعث نخستین خلاف دانشآموز که فرار از مدرسه است، میشود.
این مشاور کودک و نوجوان در ادامه میگوید: اما همهچیز به مدرسه برنمیگردد و برخی خانوادهها نیز هیچ کنترلی روی دانشآموزان خود ندارند و حتی گاهی به تماسهایی که از سوی مدرسه با آنها گرفته میشود و به آنها تذکر میدهند که دانشآموزتان امروز به مدرسه نیامده است، بیتوجه هستند. این خانوادها در دو دسته جای میگیرند؛ خانوادههایی که بار عاطفی در آنها پایین و هر کسی در آن خانواده مشغول کار خود است و پدر و مادر توجهی به بچهها نمیکنند و گروه دوم خانوادههایی که متأسفانه پدر یا مادر یا هر دو دچار اعتیاد هستند. در این گروه از خانوادهها نیز فرار از مدرسه توسط دانشآموزانشان آمار بالایی دارد.
راههای درمان آن
برای دانشآموزی که از نظر مالی در مضیقه قرار دارد و همین مساله میتواند در وضعیت درسیاش تأثیرگذار باشد و عوامل فرار از مدرسه را در وی تقویت کند، تنها مدرسه است که میتواند چارهساز باشد. محیط مدرسه باید به گونهای باشد که هر دانشآموزی را از هر طیفی به خود جذب کند، نه اینکه محرکی برای فرار باشد و آنچه باید مورد توجه قرار گیرد شناخت استعداد و توانایی دانشآموزان در زمینههای مختلف است
غلامی در مورد جلوگیری از فرار دانشآموزان از مدرسه میگوید: ارتباط میان معلم و دانشآموز بسیار تأثیرگذار است و همین ارتباط ساده میتواند از نوجوانی که ممکن است در آینده در نتیجه فرار از مدرسه یک مجرم تمامعیار شود، فردی موثر و مفید در جامعه بار بیاورد. یکی از مسائلی که در مدارس بسیار موثر است و خوشبختانه در سالهای اخیر در تمام مدارس فراگیر شده است، بحث مشاوره است و مشاوران در مدارس باید با گروهها و شخصیتهای مختلف دانشآموزان ارتباط برقرار کنند و بر اساس نیاز هر گروه تا حد توان به آنها کمک کنند. این وظیفه مدرسه است کودکانی که از نظر خانوادگی مشکل دارند را شناسایی و به آنها از نظر درسی بیشتر رسیدگی کند تا زمینههای خلاف در نسلی که قرار است آینده کشور را در دست بگیرند کاهش پیدا کند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر