پای درد دل کشاورزان رودبار کرمان / سودی که دلالان می‌برند

دغدغه کشاورزان جیرفت و عنبرآباد و رودبار و محمدآباد جنوب کرمان در این خشکسالی‌های پی در پی، گرانی و بالا رفتن هزینه کود و سم و بذر است و آخر از همه دلالان هستند که تیشه به ریشه‌شان می‌زنند. آنها با ترس و لرز بذر را در دل خاک می‌گذارند و هر روز دست به دعا بر می‌دارند که محصولات‌شان ثمر دهد و آنها را به قیمت منصفانه بخرند.

سال گذشته کسی هندوانه‌ رودباری‌ها را نخرید. آنهایی که هکتار هکتار هندوانه کاشته بودند از عصبانیت سوار تراکتور و کامیون شدند و هندوانه‌ها را زیر چرخ‌ها له کردند. پارسال که شب یلدا قیمت هر کیلو هندوانه 3 هزار تومان بود هندوانه رودبار کرمان را کیلویی 200 تومان هم نمی‌خریدند. برای کشاورزان که این همه خرج کرده بودند 200 تومان حتی خرج کارگرها را برای برداشت و بارگیری هندوانه نمی‌داد.

امسال هم وضعیت کشاورزان جنوب کرمان با سال‌های قبل تفاوت آنچنانی ندارد. قیمت بذر و کود و سم و نایلون برای برپا کردن گلخانه نسبت به سال گذشته 2 برابر شده و علتش هم بالا رفتن قیمت دلار است! خیار درجه یک را از آنها کیلویی 800، گوجه را 700، پرتقال را هزار تا هزار و 500 تومان می‌خرند؛ قیمتی که اشک کشاورزان و باغداران را درآورده است.

از نزدیکی جیرفت تا دلگان هر دو طرف جاده، ‌بیابان خشک و نخل‌های سوخته است یا گلخانه‌های کوچک و بزرگ. از زمانی که خشکسالی از دو دهه پیش ریشه‌اش را در این مناطق دواند و خیلی از رودخانه‌‌های محلی خشکید مردم چاره‌ای نداشتند برای کشاورزی و زنده نگه داشتن باغ‌هایشان چاه بزنند و از دل زمین آب بیرون بکشند.

وضعیت مالی کشاورزان رودبار جنوب آنقدر قمر در عقرب است که بارهایشان را بسته‌بندی کرده کنار جاده و دقیقاً بیرون میدان مرکزی تره‌بار شهرشان می‌فروشند. تا جایی که بتوانند بارشان را به دلالان نمی‌دهند ولی آخر سر چاره‌ای جز تسلیم شدن مقابل نرخ دلالان ندارند.

از موسی حیدری که لباس بلوچی به تن کرده و با بار خیارش کنار وانت زهوار دررفته‌اش ایستاده درباره مشکلات کشاورزان می‌پرسم. او همسن و سال من است یعنی 37سال ولی رنج کار و خشکسالی و بی‌آبی او را پیر و فرتوت کرده. موهای جو گندمی‌اش را زیر دستار شیری رنگش پنهان کرده ولی صورت آفتاب سوخته و پر چین و چروکش را نه.

«از زمانی که بارندگی‌ها کم و کمتر شد به ما گفتند به جای این‌که خیار و گوجه و سیب‌زمینی و پیاز و بادمجان را در فضای باز بکاریم از گلخانه استفاده کنیم و محصولات را آفتاب نمی‌سوزاند و از طرفی آب کمتری مصرف می‌شود. ما از اوایل شهریورماه تا آخر خردادماه کشت می‌کنیم که بهترین زمان برای کشاورزی است.

سال گذشته پلاستیک را کیلویی 10 هزار تومان می‌خریدیم و امسال که نرخ ارز بالا رفت روی پلاستیک و بذر و سم و حتی حقوق کارگر هم تأثیر گذاشت. امسال قیمت هر کیلو پلاستیک 18 هزار، بذر را هر دانه 700 تومان، کود مرغ را هر تن 600 هزار تومان می‌خریم. پارسال قیمت‌ها نصف این مبلغ‌ها بود. خب با این همه هزینه و سم‌پاشی و پول کارگر هیچ چیزی برای خودمان باقی نمی‌ماند. قیمت خیار توی تهران کیلویی 3 هزار تومان است ولی اینجا از ما 800- 700 تومان می‌خرند. قیمت‌ها را دلال‌ها تعیین می‌کنند.»

از او می‌پرسم چرا برای فروش محصولاتش به میدان مرکزی میوه و تره‌بار شهر که در فاصله 300 متری‌اش ایستاده، نمی‌رود. دستی به نشانه نارضایتی در هوا می‌چرخاند و می‌گوید: «همین میدان پدر ما را درآورده. هر چیزی که بکاریم به قیمت پایین می‌خرند. مثلاً خیار را از ما 700 می‌خرند و کیلویی 1500 تومان به کرمانشاهی‌ها می‌فروشند. یعنی سودی که آنها در چند ساعت می‌برند چند برابر سودی است که ماه‌ها زحمت کشیده‌ایم برای عمل آوردن محصولات‌مان.»

مصطفی احمدی یکی دیگر از کشاورزان که از این وضعیت بشدت گلایه مند است وارد بحث‌مان می‌شود: «من سیب‌زمینی هم می‌کارم. امسال 2 هکتار زمین اجاره کردم که شد 7 میلیون. 2 تن بذر خریدم که نزدیک 4 میلیون شد. یک میلیون هزینه کاشت و برداشت می‌شود. حداقل یکی دو میلیون هم باید به کارگر بدهم و وقتی محصول به دست می‌آید دلال‌ها دمار ما را در می‌آورند. آنها آنقدر قیمت را پایین می‌آورند که سود بالایی ببرند. اجازه هم نمی‌دهند کسانی که از شهرهای دیگر برای خرید محصول آمده‌اند سر زمین‌هایمان بیایند.‌

ما برای این‌که کار کنیم و سودی به دست آوریم هرچه داریم و نداریم می‌فروشیم به امید روز برداشت و فروش. باور کنید امسال برای این‌که زمین را اجاره کنم مجبور شدم طلاهای زنم را بفروشم.»

حرف دل 40 – 30 نفر از کشاورزانی که محصولات خود را بار وانت کرده‌اند و حالا همه‌شان دورم حلقه زده‌اند، این است که گرانی و نفوذ دلالان دمار از روزگارشان درآورده و کسی نیست که به دادشان برسد.

یکی از کشاورزان که نمی‌خواهد اسمی از او در این گزارش برده شود با عصبانیت می‌گوید:«دسترنج ما را این دلال‌ها به تاراج می‌برند. چطور می‌شود خیار را کیلویی 800 و گوجه را 700 بخر ند و همین گوجه و خیار به فاصله 500 متر یعنی در مرکز شهر کیلویی 2500 تا 3000 تومان باشد؟ نرخ صیفی‌جات و میوه دست دلال‌هاست و باید مسئولان برای این ماجرا که سالیان سال‌است که پدرمان را درآورده‌اند، کاری کنند.»

به توصیه او سری به یکی از زمین‌های کشاورزی در حاشیه رودبار می‌زنم، جایی که تا چشم کار می‌کند نایلون‌های سبز رنگ زمین‌ها را به محاصره خود درآورده‌اند. وقتی کنار جاده می‌ایستی هر از گاهی آدمی را می‌بینی که از لابه‌لای گلخانه‌ها بیرون می‌آید و چند دقیقه بعد ناپدید می‌شود!

کشاورزان صبح تا غروب به داخل گلخانه‌هایی که گرما و رطوبت زیادی دارد، می‌روند و گوجه و خیار می‌چینند آن هم نشسته؛ چراکه ارتفاع گلخانه به حدی کوتاه است که باید نشسته وارد شد.

حسین سنجری 45 ساله 3 کیلومتر بیرون شهر 50 ردیف گلخانه زده که به هر ردیف می‌گویند «کرد». او می‌گوید برای این 50 کرد نزدیک به 30 میلیون هزینه کرده است. او می‌گوید: «خیار نسبت به محصولات دیگر زودتر نتیجه می‌‌دهد. تقریباً هر 45 روز یکبار محصول می‌دهد ولی چه فایده که سود اصلی را دلالان می‌برند. من برای هر روز کار باید به کارگری که از ساعت 8 صبح تا ساعت 2 ظهر می‌آید روزی 70 هزار تومان دستمزد بدهم. رسیدگی و چیدن محصول آن هم در حالت نشسته خیلی سخت است و از طرفی گرما و رطوبت بالا نفس آدم را تنگ می‌کند و عملاً این هزینه و سختی و دردسر و سر و کله زدن با دلال برای فروش محصول به زحمت این کار نمی‌ارزد. چندین بار به سرم زده هرچه دارم و ندارم، بفروشم و بروم کرمان

یا تهران.» صیفی‌کاران و کشاورزان رودباری که چند سالی است بازار خوبی ندارند و از روی دست ماندن هندوانه‌ها در سال گذشته مدام مثال می‌آورند امیدی به آینده ندارند. خشکسالی و گرانی بذر و سم و پلاستیک و دستمزد یک طرف و جولان دلالان آنها را به کلی کلافه و ناامید کرده است. در این میان اداره و سازمان و نهادی هم نیست تا آنها را حمایت کند و الگوی کاشت جدیدی برای رشد و توسعه کشاورزی این منطقه معرفی کند.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید