از آموزش موسیقی تا کافه‌داری

به گزارش گروه اجتماعی رکنا، او با ابراز خوشحالی و البته تعجب از استقبال بی‌نظیری که حتی تصورش را هم نمی‌کرده، می‌گوید: «قبل از افتتاح کافه با مدیر پاساژ صحبت کردم و گفتم که یک برنامه افتتاح کوچک برای کافه داریم. اما روز استقبال حضور مردم آن‌قدر باشکوه بود که باورمان نمی‌شد؛ محوطه پاساژ مملو از خانواده‌هایی بود که برای حضور در افتتاحیه آمده بودند. تعداد زیادی هم در داخل کافه حضور داشتند. ازدحام جمعیت باعث شد مغازه‌دارهای پاساژ که خبری از افتتاحیه نداشتند تصور کنند مشکلی برایمان پیش آمده و به مدیر پاساژ گفته بودند احتمالا اینها(صاحبان کافه) به مشکل برخورده‌اند که اینجا این‌قدر شلوغ شده است،اما بعد از مطلع‌شدن از فعالیت کافه و بچه‌هایی که کافه را می‌گردانند با خوشرویی و ارسال سبد‌های گل از ما استقبال کردند». او با اشاره به سابقه آموزش موسیقی به بچه‌های اوتیسم Autism و سندروم داون می‌گوید: «این بچه‌ها تا پیش از این فقط در کنسرت موسیقی ساز می‌زدند. بعد از اتمام کنسرت هم باید در خانه منتظر می‌ماندند تا کی دوباره یک کنسرت برگزار شود و شاید جزو افرادی باشند که برای کنسرت انتخاب می‌شوند. درواقع فعالیت‌های اجتماعی بسیاری از آنها به همین محدود بود. من از سال‌ها پیش درباره این موضوع فکر می‌کردم. دوست داشتم کاری کنم که این بچه‌ها بتوانند به نوعی روی پای خودشان بایستند. راه‌اندازی کافه هم به همین دلیل بود».
او با اشاره به حمایت بسیار خوب بهزیستی استان تهران از راه‌اندازی این کافه می‌گوید: «سازمان بهزیستی استان تهران به محض مطلع شدن از راه‌اندازی کافه اعلام کرد چنانچه مشکلی داشته باشیم با ما همکاری می‌کند و در روز افتتاح کافه هم مسئولان بهزیستی استان حضور داشتند که همین حضور آنها باعث دلگرمی خانواده‌های این بچه‌ها بود». آگاهی با بیان نحوه فعالیت بچه‌ها در کافه می‌گوید: «ابتدا قرار بود کار را با 10نفر از بچه‌ها آغاز کنیم اما با افتتاح کافه، خانواده‌های بسیاری به ما مراجعه کردند که می‌خواستند بچه‌هایشان در کافه مشغول به‌کار شوند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم این 10نفر به‌عنوان کارمند ثابت و مابقی که فعلا 35نفر هستند به‌صورت شیفتی در کافه کار کنند ؛ برای همین هر 2ساعت یک‌بار شیفت بچه‌ها عوض می‌شود تا هم تعداد بیشتری از بچه‌ها در کافه مشغول به‌کار باشند و هم کارمندان کافه به‌علت مراجعه زیاد مشتریان که برایمان غیرقابل باور است، خسته نشوند».
آگاهی ادامه می‌دهد: «پذیرایی از این تعداد مراجعه‌کننده برای ما هم مقداری سخت است اما بچه‌ها زودتر خسته می‌شوند. یکی از روزها یکی از بچه‌ها که خسته شده بود بدون اطلاع دادن به ما کلاه و پیشبندش را روی میز رها کرد و رفت. ما هم تصمیم گرفتیم شیفت‌های چهار ساعته را به 2ساعت در روز برسانیم تا بچه‌ها بتوانند بدون خستگی در این محیط که برای خودشان است، کار کنند».

حقوق و بیمه برابر برای همه بچه‌ها
آموزش باریستایی (کارکردن در قهوه‌خانه و کافه و ارائه خدمات به مشتری‌ها) موضوع دیگری است که آگاهی به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «قرار است در ایام‌ماه مبارک رمضان و در ساعت‌های روز که کافه تعطیل است یک باریستا برای بچه‌ها در داخل کافه کلاس برگزار کند و به آنها آموزش دهد. به این ترتیب علاقه بچه‌ها به هر کدام از فعالیت‌هایی که قرار است در کافه انجام دهند هم بهتر مشخص می‌شود و بعد از ‌ماه مبارک بهتر می‌توانند از مشتریان، البته بدون کمک خانواده‌ها پذیرایی کنند». او ادامه می‌دهد: «برای تجهیز کافه دستگاه اسپرسوساز، ساندویچ‌ساز، قهوه‌جوش و... تهیه کرده‌ایم و البته بچه‌هایی که قرار است با این وسایل کار کنند به‌صورت کامل آموزش دیده‌اند تا مشکلی نداشته باشند».
آگاهی با اشاره به بچه‌هایی که سن کمی دارند و در کافه کار می‌کنند نیز می‌گوید: «این بچه‌ها به خواست خانواده‌ها در کافه مشغول به کار شده‌اند؛ البته فقط برای گرفتن سفارش. فعلا اجازه ندارند قهوه، چای و... سرو کنند تا زمانی که آموزش‌های لازم را ببینند». به گفته او تمام بچه‌هایی که در کافه مشغول به‌کار هستند بیمه شده‌اند و در پایان‌ماه نیز حقوق می‌گیرند.
آگاهی با انتقاد از مشتری‌هایی که به بچه‌ها ترحم کرده و هنگام خروج از کافه به آنها پول می‌دهند، می‌گوید: «ما دوست نداریم مشتریان به بچه‌ها ترحم کنند. این بچه‌ها همانند دیگران کار می‌کنند و پول دادن به آنها نشانه ترحم است و اصلا کار جالبی نیست. قرار است در آینده‌ای نه‌چندان دور صندوقی را در کافه تعبیه کنیم که هر کدام از مشتریان خواست انعامی داخل صندوق بیندازد تا این انعام در آخر‌ماه به‌طور مساوی بین بچه‌ها تقسیم شود». آگاهی برنامه‌های دیگری هم برای کافه دارد؛ «با مراکز آموزشی کودکان معلول هم صحبت کرده‌ایم که صنایع‌دستی این بچه‌ها را برای فروش به کافه بیاوریم تا از این طریق هم منبع درآمدی داشته باشند».
استقبال مردم از کافه دانتیسم به‌قدری زیاد است که آگاهی تصمیم گرفته به‌زودی شعبه دوم این کافه را برای اشتغال دیگر بچه‌های اوتیسم و سندروم داون در شرق تهران راه‌اندازی کند. او می‌گوید: «کاش مشابه این کافه توسط دیگران در نقاط دیگر شهر و کشور هم راه بیفتد تا تعداد بیشتری از این بچه‌ها به‌کار مشغول شوند و از انزوا در آیند».