رکنا گزارش می دهد
سدهای تهران خالیاند، برنامه دولتی نیست و مسئولان فقط آمار بی آبی می دهند! / برق هم در کار نخواهد بود
رکنا، تهران در حال خشک شدن است، اما انگار کسی قرار نیست کاری کند! سدها خالیاند، زمینها ترک خوردهاند، و آسمان بیباران مانده است. بحران آب دیگر یک هشدار نیست، یک واقعیت است. اما درحالیکه پایتخت با بیش از ۱۴ میلیون نفر جمعیت به سمت تشنگی و خاموشی پیش میرود، برنامه مسئولان چیست؟ فقط هشدار دادن؟تنها آمار دادن؟ یا نظارهگر بودن تا روزی که دیگر برای هر اقدامی دیر باشد؟

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،چند روزی است که تصاویر هوایی و گزارشهای رسمی از سدهای تهران منتشر میشوند؛ تصاویری که حقیقتی تلخ را فریاد میزنند: منابع آبی تهران، پایتختی با بیش از ۱۴ میلیون نفر جمعیت، در حال خشک شدن است. سطح آب در مخازن به پایینترین حد خود رسیده، اما این فقط یک هشدار ساده نیست؛ این آغاز یک بحران واقعی است.
مسئولان هم مقابل دوربینها ظاهر میشوند و با چهرههایی مغموم و لحنی جدی میگویند: «بله، سدها تقریباً خالیاند!» اما بعد از این سخن چه؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ آیا قرار است فقط با آمار و ارقام بازی کنیم و هر روز یک عدد جدید درباره کاهش ذخایر آبی منتشر شود؟ یا آنکه بالاخره یک برنامهی عملی برای مواجهه با این بحران داریم؟
تشنگیِ پیشِ رو؛ برق هم در کار نخواهد بود!
مسئله فقط این نیست که آب برای نوشیدن کم میشود، این یعنی تولید برق هم مختل خواهد شد. وقتی سدها آب نداشته باشند، نیروگاههای برقآبی از کار میافتند و خاموشیهای گسترده اجتنابناپذیر خواهند بود. کمآبی یعنی زمینهای کشاورزی خشک خواهند شد، یعنی قیمت مواد غذایی بالا خواهد رفت، یعنی سیستمهای سرمایشی در تابستان به دلیل قطعی برق از کار خواهند افتاد.
اما چرا به اینجا رسیدیم؟ مشکل فقط کاهش بارندگی است؟ آیا مدیریت منابع آب در کشور درست بوده؟ چقدر از آب پشت سدها به درستی مدیریت شد؟ چقدر آب هدر رفت؟ چه اقدامی برای اصلاح شیوهی مصرف انجام شد؟ و از همه مهمتر، حالا چه باید کرد؟
راهکارها روی کاغذ؛ عمل کجاست؟
همه میدانند که آب تهران وضعیت وخیمی دارد. سالهاست که دربارهی بحران آب حرف میزنیم، اما تغییری در رویکردها ندیدهایم.
هنوز هم میزان هدررفت آب در شبکه توزیع بالاست. هنوز هم شاهد آبیاری فضای سبز با آب شرب هستیم. هنوز هم تجهیزات کاهنده مصرف در بسیاری از ادارات و نهادهای دولتی نصب نشدهاند.
چرا همچنان محصولات پرمصرف در مناطقی که آب کافی ندارند، کاشته میشوند؟ چرا بهرهوری در بخش کشاورزی اینقدر پایین است؟ چقدر از کشاورزی سنتی به سمت شیوههای نوین مثل آبیاری قطرهای و کشت هیدروپونیک حرکت کردهایم؟
چرا استفاده از دستگاههای تصفیه و بازچرخانی آب در مقیاس صنعتی هنوز یک ایده لوکس به نظر میرسد؟
صنایع پرآببر همچنان بدون نظارت و بدون محدودیت کار میکنند. نیروگاههای حرارتی همچنان مقادیر وحشتناکی از آب را مصرف میکنند بدون اینکه برای بهینهسازی مصرف آن فکری شود.
آیا منتظر مرگ تدریجی هستیم؟
مشکل آب تهران و ایران یک واقعیت انکارناپذیر است. این مشکل با چند سخنرانی و هشدار حل نمیشود. این بحران نیاز به اقدام فوری، برنامهریزی عملی و تغییرات اساسی دارد. اما به نظر میرسد مسئولان هنوز در مرحلهی «هشدار دادن» ماندهاند. اگر همین امروز به فکر راهحلهای اساسی نباشیم، فردا دیگر خیلی دیر خواهد شد.
آب نباشد، زندگی هم نیست.
ارسال نظر