مجاز چیست؟ / راه های شناسایی تفاوت های مجاز و استعاره + فیلم
رکنا: مجاز یک ابزار زبانشناسی است که در آن واژهها به جای معنای واقعیشان، معنای غیرمستقیم و مجازی پیدا میکنند.
به گزارش رکنا، مجاز در ادبیات به معنای استفاده از یک واژه یا عبارت در معنایی غیر از معنای اصلی و حقیقی آن است، اما به گونهای که بین معنای حقیقی و معنای جدید، نوعی ارتباط یا تناسب وجود داشته باشد. این ارتباط ممکن است بر اساس شباهت، همراهی، تضاد، یا دلایل دیگر باشد.
دستهبندیهای مختلف مجاز
دستهبندیهای مختلف مجاز بر اساس نوع رابطهای که میان واژهها برقرار میشود، به شکلهای مختلفی تقسیمبندی میشوند. در ادامه، برخی از مهمترین دستهبندیهای مجاز را توضیح میدهیم:
دستهبندی مجاز | توضیح | مثال |
---|---|---|
جزء برای کل (مجاز منبابِ ذکر جزء به جای کل) | بخشی از یک چیز برای اشاره به آن چیز. | "دستهایش از کار خسته است." |
کل برای جزء (مجاز منبابِ ذکر کل به جای جزء) | چیزی که به طور کلی بیان میشود به عنوان نمایندهای از جزئیات یا بخشهای آن. | "تمام ایران این جشن را برگزار میکند." |
علت برای معلول (مجاز منبابِ ذکر علت به جای معلول) | علت یا سبب برای اشاره به نتیجه یا معلول آن. | "دستهای پر از خاک کشاورز، نشان از امیدواری او به باران دارد." |
معلول برای علت (مجاز منبابِ ذکر معلول به جای علت) | نتیجه یا معلول به جای علت آن. | "سرما زده بود." |
شباهت (مجاز منبابِ شباهت) | استفاده از واژهای برای چیزی که شبیه به آن است. | "چشمانش دریا شد." |
کنایه (مجاز منبابِ کنایه) | واژهها به صورت غیرمستقیم به یک مفهوم خاص اشاره دارند. | "لبهایت سرختر از همیشه است." |
تقدیم و تأخیر (مجاز منبابِ تقدیم و تأخیر) | ترتیب اجزا تغییر میکند و کلمات در جایگاههای غیرمعمول قرار میگیرند. | "کشاورزان باران را خوش آمد گفتند." |
سمت (مجاز منبابِ سِمَت) | چیزی با توجه به نقش یا جایگاه اجتماعی یا فرهنگیاش به کار میرود. | "دستهای خدایی" برای توصیف انسانهایی که کارهای خیر انجام میدهند. |
1. مجاز منبابِ ذکر جزء به جای کل (جزء برای کل)
در این نوع مجاز، بخشی از یک چیز برای اشاره به آن چیز به کار میرود. این نوع مجاز به نوعی "جزء برای کل" است.
مثالها:
"دستهایش از کار خسته است." در اینجا "دستها" به جای وضعیت کلی بدن استفاده شده است.
"توی این شهر همه رو میشناسم." در اینجا "شهر" برای اشاره به مردم شهر استفاده شده است.
2. مجاز منبابِ ذکر کل به جای جزء (کل برای جزء)
در این نوع مجاز، چیزی که به طور کلی بیان میشود، به عنوان نمایندهای از جزئیات یا بخشهای آن به کار میرود.
مثالها:
"تمام ایران این جشن را برگزار میکند." در اینجا "ایران" به جای مردم ایران یا مسئولان آن استفاده شده است.
"یک شهر در حال انقلاب است." در اینجا منظور مردم شهر است، نه خود شهر.
3. مجاز منبابِ ذکر علت به جای معلول (علت برای معلول)
در این نوع مجاز، علت یا سبب برای اشاره به نتیجه یا معلول آن به کار میرود.
مثالها:
"دستهای پر از خاک کشاورز، نشان از امیدواری او به باران دارد." در اینجا "دستها" به جای وضعیت کلی کشاورز استفاده شده که به دلیل تلاش و امید به بارش باران است.
"وقتی طوفان میآید، درختان به لرزه درمیآیند." در اینجا "طوفان" به جای اثرات یا علائم طوفان (لرزش درختان) آمده است.
4. مجاز منبابِ ذکر معلول به جای علت (معلول برای علت)
در این نوع مجاز، نتیجه یا معلول به جای علت آن به کار میرود.
مثالها:
"سرما زده بود." در اینجا "سرما" به جای اثرات ناشی از سرما (مثل لرزیدن) آمده است.
"باران بهار را شست." در اینجا منظور اثرات باران است که طبیعت به طور تمیز و تازه نمایان میشود.
5. مجاز منبابِ شباهت (تشبیه غیرمستقیم)
در این نوع مجاز، واژهای برای اشاره به چیزی به کار میرود که شبیه به آن است. این شباهت میتواند ظاهری، معنایی، یا حسی باشد.
مثالها:
"چشمانش دریا شد." در اینجا "دریا" برای بیان عمق احساسات فرد به کار رفته است.
"خندههایش چون گل میشکفد." در اینجا "گل" برای نشان دادن زیبایی و لطافت خندهها استفاده شده است.
6. مجاز منبابِ کنایه
در این نوع مجاز، واژهها به صورت غیرمستقیم به یک مفهوم یا تصویر خاص اشاره دارند. معمولاً این نوع مجاز برای ایجاد تصویری شاعرانه یا غیرمستقیم به کار میرود.
مثالها:
"لبهایت سرختر از همیشه است." در اینجا "سرختر" میتواند اشاره به شور و شوق و حال خوب باشد.
"دلم در آتش سوخت." در اینجا منظور واقعی از "آتش" سوختن نیست، بلکه اشاره به احساسات عمیق و رنج است.
7. مجاز منبابِ تقدیم و تأخیر
در این نوع مجاز، ترتیب اجزا تغییر میکند و کلمات در جایگاههای غیرمعمول قرار میگیرند.
مثالها:
"کشاورزان باران را خوش آمد گفتند." در اینجا ترتیب کلمات تغییر کرده و "باران" به جای "کشاورزان" آمده است تا تأثیر آن بر کشاورزان برجسته شود.
"خودش را در دریا پیدا کرد." این جمله ممکن است معنای احساسی داشته باشد که فرد خودش را در میان مشکلات و آشفتگیها مییابد.
8. مجاز منبابِ سِمَت
در این نوع مجاز، چیزی با توجه به نقش و جایگاه اجتماعی یا فرهنگیاش به کار میرود.
مثالها:
*"دستهای خدایی" برای توصیف انسانهایی که کارهای خیر انجام میدهند.
*"کلمات طلا" برای نشان دادن ارزش و اهمیت سخنان فردی.
تفاوت مجاز و استعاره
مجاز و استعاره هر دو از شیوههای بلاغی در زبانشناسی هستند که در آنها واژهها به معنای غیرمستقیم و غیرحرفی به کار میروند، اما تفاوتهایی نیز دارند که در ادامه توضیح میدهیم:
ویژگیها | مجاز | استعاره |
---|---|---|
رابطه منطقی | رابطهای بر اساس علت، جزء و کل، و سایر روابط منطقی. | رابطهای بر اساس شباهت و ویژگیهای معنایی عمیق. |
استفاده از شباهت | شباهتهای ظاهری یا معنایی به طور غیرمستقیم وجود دارد. | بر اساس شباهتهای عمیق و ویژگیهای خاص، نه بر اساس رابطه منطقی. |
استفاده از توصیف مستقیم | واژهها در معنای اصلیشان تغییر میکنند. | در اینجا واژهها حذف شدهاند و ارتباط غیرمستقیم است. |
استفاده از واژههای اضافی | برای توصیف ارتباط منطقی، واژهها بر اساس شباهتها یا دیگر ویژگیها به کار میروند. | در استعاره، واژهها از ارتباط مستقیم با ویژگیهای دیگر استفاده میکنند. |
نوع ارتباط | پنهان و غیرمستقیم است. | شیوهای غیرمستقیم است. |
1. مجاز:
مجاز به استفاده از واژهها در معنای غیرحقیقی و غیرمستقیم گفته میشود، اما این تغییر معنای واژهها بر اساس رابطهای منطقی یا حقیقی است که بین دو چیز وجود دارد. رابطه در مجاز میتواند بر اساس شباهت، علت و معلول، یا ارتباط جزئی و کلی باشد.
مثالهای مجاز:
"دستهایش از کار خسته است." (در اینجا "دستها" به جای کل بدن یا وضعیت فرد آمده است.)
"باران تمام خیابانها را شست." (در اینجا "باران" به جای تمیزی خیابانها استفاده شده است.)
در مجاز، ارتباط بین واژهها به طور منطقی و بر اساس شباهت یا ارتباط دیگری (مانند جزء و کل یا علت و معلول) برقرار است.
2. استعاره:
استعاره نوع خاصی از مجاز است که در آن یک واژه یا عبارت برای اشاره به چیزی دیگر استفاده میشود، نه بر اساس شباهت بلکه بر اساس ویژگیها یا تأثیرات مشابه. در استعاره، ارتباط میان دو چیز به طور پنهانی و غیرمستقیم است. در واقع، استعاره نوعی تشبیه است که واژههای تشبیهی مانند "مثل" یا "چون" حذف شدهاند.
مثالهای استعاره:
"دریای اندوه" (در اینجا "دریا" به معنای "اندوه" آمده است، اما "دریا" و "اندوه" شباهت معنایی دارند، به این معنی که "اندوه" به عمق و بیپایانی "دریا" شبیه است.)
"شیر میدان جنگ" (در اینجا "شیر" به معنای انسان شجاع آمده است، نه حیوان.)
در استعاره، واژهها بر اساس شباهتهای عمیقتر یا ویژگیهای خاص به یکدیگر تبدیل میشوند، به طوری که معمولاً این ارتباط به طور غیرمستقیم بیان میشود و حذف واژههای توصیفی اضافی انجام میشود.
تفاوتهای اصلی:
مجاز: در مجاز، رابطهای منطقی و حقیقی (جزء و کل، علت و معلول و ...) بین واژهها وجود دارد.
استعاره: در استعاره، ارتباط به طور غیرمستقیم بر اساس شباهتهای عمیقتر و ویژگیهای مشترک ایجاد میشود.
راه تشخیص مجاز در شعر
تشخیص مجاز در شعر میتواند چالشبرانگیز باشد، زیرا شاعران معمولاً از این شیوهها برای ایجاد عمق معنایی و زیبایی استفاده میکنند. با این حال، میتوان راههایی برای شناسایی مجاز در اشعار پیدا کرد. در ادامه، برخی از روشها و نکات برای تشخیص مجاز در شعر آورده شده است:
1. جست و جوی ارتباط منطقی یا طبیعی
مجاز منبابِ ذکر جزء به جای کل: در این نوع مجاز، بخشی از یک چیز به جای کل آن استفاده میشود. برای مثال، اگر در شعری گفته شود "دستهایش از کار خسته است"، میتوان حدس زد که مجاز است، زیرا دستها معمولاً نمایانگر وضعیت کلی فرد هستند.
مجاز منبابِ ذکر کل به جای جزء: در این نوع، چیزی که به طور کلی بیان میشود به جای جزئیات آن استفاده میشود. اگر در شعری گفته شود "تمام ایران این جشن را برگزار میکند"، منظور مردم ایران است، نه کشور به معنای جغرافیایی.
2. شناسایی رابطه علت و معلول
در صورتی که در شعر واژهای به جای اثر یا معلول چیزی به کار برود، احتمالاً مجاز است. برای مثال، در شعری اگر گفته شود "باران تمام خیابانها را شست"، این مجاز است، زیرا باران به طور مستقیم خیابانها را نمیشوید، بلکه اثر باران (تمیز شدن خیابانها) منظور است.
3. تشخیص شباهتها و ویژگیهای مشترک
اگر در شعر واژهای برای چیزی به کار برود که شبیه به آن است یا ویژگی مشترک دارد، این احتمال وجود دارد که استعاره یا مجاز باشد. برای مثال، در جملاتی مانند "دریای اندوه" یا "دستهای پر از امید" میتوان به راحتی تشخیص داد که مجاز به کار رفته است. در اینجا، "دریا" نمایانگر عمق و بیپایانی "اندوه" است.
4. حذف ویژگیهای توصیفی یا غیرمستقیم
در بسیاری از اشعار، مجاز معمولاً با حذف ویژگیهای توصیفی اضافی رخ میدهد. برای مثال، در جملاتی مانند "چشمانش آسمانی شد" یا "لبهایش گل شد"، بدون اینکه صراحتاً گفته شود که "چشمانش پر از احساسات عمیق شد"، یا "لبهایش زیبا و شاداب شد"، شاعر از ویژگیهای غیرمستقیم استفاده کرده است.
5. تمرکز بر معنای فراتر از واژهها
در اشعار با استفاده از مجاز، معنی واژهها معمولاً فراتر از مفهوم اصلی آنهاست. اگر در شعری معنای واقعی یک واژه به نظر غیرمعمول بیاید یا جملات با معنای عمیقتری بیان شوند، احتمالاً از مجاز استفاده شده است. برای مثال، در جملهای مانند "رودخانهای از خاطرات" واژه "رودخانه" به جای جریان خاطرات به کار رفته است.
6. کلمات و تصاویر نمادین
در اشعار نمادین، واژهها و تصاویری که بار معنایی خاصی دارند، ممکن است به جای مفاهیم واقعی استفاده شوند. برای مثال، استفاده از "شمع" برای نشان دادن "امید" یا "دریا" برای نشان دادن "اندوه" نمونههایی از مجاز هستند.
7. آگاهی از نوع مجاز
جزء برای کل: مثل "دستهای خسته" برای "بدن خسته".
کل برای جزء: مثل "تمام شهر در انتظار است" برای "مردم شهر".
علت برای معلول: مثل "دستهایش از کار خسته است" (علت: کار) برای معلول: خستگی).
معلول برای علت: مثل "خندهاش چون موج دریا بود" که در اینجا خنده به عنوان معلول در نظر گرفته شده.
ارسال نظر