ماجرای عاشقانه‌ی بهرام گور و کنیز چینی اش به نام گل اندام ! + فیل فوق دیدنی و خاطره انگیز

خلاصه داستان بهرام گور و کنیزک چینی را در هفت پیکر نظامی اینگونه می خوانید؛ ( اما چنانچه علاقمندید داستان بهرام گور و گل اندام را بطور کاملا بشنوید حتما ویدیو را ببینید)

داستان ضرب المثل کار نیکو کردن از پر کردن است در هفت پیکر نظامی

بهرام گور ساسانی از آنجا که به شکار علاقه فراوان داشت با ملازمان مرتباً به شکار می‌رفت، چنان که در این کار مهارت فراوان یافته بود. روزی پس از شکار تعداد زیاد گور، با وجود تشویق و مدح ملازمان واکنشی از سمت کنیز رودنوازش «فتنه» (که در برخی منابع از او با نام «گل اندام» یاد شده) دریافت نکرد:

بهرام که به انتظار ستایش کنیز محبوبش است، از او می‌پرسد: «کارم چگونه بود؟» فتنه می‌گوید: «اگر می‌توانی سر آن گور را به سمش بدوز.»

از این رو، بهرام مهره‌ای را در کمان رها می‌کند تا درگوش گور جای می‌گیرد. حیوانِ بیچاره برای خاراندن گوشش سم پایش را به گوش خود نزدیک می‌کند و در این حال بهرام سمش را به سرش می‌دوزد.

و آن کنیزک ز ناز و عیاری / در ثنا کرد خویشتنداری

و دوباره از کنیزش می‌پرسد: «کارم چگونه بود؟» فتنه که این هنر بهرام را از تمرین و ممارست می‌داند در جواب

گفت: «پر کرده شهریای این کار / کار پر کرده کی بود دشوار

هرچه تعلیم کرده باشد مرد / گرچه دشوار شد بشاید کرد

رفتن تیر شاه بر سم گور / هست از اِدمان نه از زیادت زور»

شاه چون این سخن شنید خشمگین شد و او را به دست سرهنگش سپرد تا او را بکشد. اما فتنه با این استدلال که بهرام اکنون خشمگین است و چون کنیز محبوب اوست بعدها پشیمان می‌شود، سرهنگ را از کشتنش منصرف کرد و در عوض هفت لعل پاره به او داد.

 

وبگردی